با آن که نظرکردهٔ لُطفِ دگرانند
گویند کز آیندهٔ ایران نگرانند!
روبَه صفت، از خُمرهٔ رنگ آمده بیرون
چون حضرتِ طاووس، به خود مُفتخرانند
:
از جُمله، فرودین تر و یک عمر ، به تزویر
خو کرده بدین کِبر ، که از جُمله سرانند
این فربِهی از فرطِ جلال و جَبروت است
وز شطّ ِ غروری که در آن غوطه ورانند
:
هر چند غمِ باغِ شقاوت زده شان هست
دیریست که در دستهٔ صاحب تبرانند
یک جمع، در این جهل، که مقصود جهانند
یک قوم، در این وهم، که اندیشه ورانند
:
ای کاش زبان، با دلشان صُلح و صفا داشت
هم ریشهٔ ننگند ، گر از نامورانند
ایرانِ منا، وای به حالی که تو داری
دردا که خبردارِ تواین بی خبران اند!
م.سحر
پاریس
:::

کینهورزی مقدس، رضا فرمند

کاوه ای پیدا نخواهد شد امید . . .، ش. بابکان