Saturday, Jul 26, 2025

صفحه نخست » کدام رژیم چنج برای ایران کم خطرتر است؟

roostayee.jpgفرزانه روستایی

بی شک احتمال وقوع یک زلزله ۸.۰ ریشتری در تهران بیشتر است از احتمال ماندن جمهوری اسلامی. این ادعا از این نظر مهم است که نظام های دیکتاتوری معمولا بر دو یا سه پایه قدرت استوارند، اما ج ا هم سلطه نظامی بر کشور دارد و هم همه اهرم های امنیتی اقتصادی تبلیغاتی پلیسی و ایدئولوژیک را به علاوه صدا و سیما و هزاران منبر پوک را در سراسر کشور تبدیل به ابزار قدرت و سرکوب کرده است.

در ایران همه تجربه های اعتراضات مسالمت آمیز و مبارزه مدنی و جنبش ضد خشونت و مدارا با رژیم و لبخند ملیح زدن برای اینکه مسئولان یک وقت استرس نگیرند و ناراحت نشود آزموده شده است. اما نتیجه نهایی این شد که هیچ حزب و سازمان و سندیکا و حتی NGO در کشور وجود ندارد و به جای آن تا بخواهید هیات عزاداری و قیمه و قورمه و لاتها و چاقوکش ها و قوادها و نوحه خوان داریم که همه کاره اند و مزرعه وسیع برادران حضرت موسی.

چگونه می توان چنین رژیمی را با سابقه ای از سرکوب خونین و اعدام های بی توقف جابجا کرد و به جایش مسئولانی گذاشت که که در تفکرات دو هزار سال پیش سیر نمی کنند؟

چگونه می توان اهرم های قدرت را از دست کسانی درآورد که لایه هایی از آنها معتقدند که یا این رژیم و ملاهایش می مانند یا باید فاتحه ایران را خواند؟
چگونه می توان لایه های خطرناک این رژیم را تحمل کرد که در مناطق مرزی با جدایی طلبان و تروریست ها و افراد مسلح تماس و روابطی با جدایی طلبان خطرناک دارند تا اگر لازم شد در روز مبادا آنها را به جان مردم استان های مرزی بیاندازند و برای ارعاب کشور را به اغتشاش بکشانند.

این نظام فقط سرکوب و اعدام نمی کند بلکه برای ماندن در قدرت و برای مستهلک کردن امید مردم به آینده و فراری دادن ایرانیانی که برای ترک کشور تردید دارند روابطی نیز با همه طالبان و القاعده و داعش داشته اند و ضمن دادن سرویس خدمات های لجستیکی به آنها هم سفارش انفجار و بمب گذاری می دهند و گاهی هم سفارش میگیرند. آنها که سی سال پیش برای بن لادن بیمارستان صحرایی در بیابان های مشهد درست می کردند تا بن لادن در امنیت کامل دیالیز شود و خانواده رهبر القاعده را در مناطق گران پاسداران جا دادند از آن زمان ها فکر امروز را هم می کردند.

اینقدر اوضاع در ایران پیچیده و خطرناک شده است که بعضا فاصله آن که سفارش خرابکاری می دهد و آن که سفارش خرابکاری میگیرد زائل شده است و فقط یک نظام مافیایی ایديولوژیک ممکن است چنین بلایی را بر سر خود و کشور بیاورد.

با چنین اوصافی موضوع اینکه چطور می توان از این دور باطل خطرناک خارج شد و معادلات را به نفع ایرانیان تغییر داد یک پازل پیچیده است برای چیدن. جنگ ۱۲ روزه و نفوذ موساد در دواير دولتی و نیز کشته شدن ۶۰ نفر از فرماندهان نظامی که با هدف تغییر نظام انجام شد این سوال را مطرح می کند که دخالت خارجی در تغییر رژیم عاقبت دارد یا ندارد؟

معنی عبارت فوق این است که چهل روز پیش اگر اسراییل رژیم را سرنگون کرده بود ایران به سر و سامان می رسید یا نه!؟ الکساندر داونز مدیر موسسه مطالعات امنیت و منازعه دانشگاه واشنکتن که ۱۲۰ مورد رژيم چنج رامطالعه و آنالیز کرده است می گوید تغییر نظام های توتالیتر با فشار ازخارج منجر به سر و سامان دادن کشور نمی شود و حتی در موارد زیادی به جنگ داخلی منجر شده است. این استاد دانشگاه واشنگتن معتقد است که مداخله خارجی برای تغییر رژیم باعث می شود که اولین دولت بعد از فروپاشی با این دوگانگی سیستماتیک مواجه شود که به درخواست های مردم کشور پاسخ بدهد یا تابع سیاست های آن کشوری باشد که رژیم قبلی را سرنگون کرده است. البته دو مورد ژاپن و آلمان پس از جنگ جهانی دوم از این مطالعه مستثنی هستند.

داونز همچنین معتقد است در مواردی که تغییر رژیم پس از شکست نظامی رخ می دهد زمینه وقوع جنگ داخلی زیاد است زیرا در جریان شکست نظامی ارتش از هم می پاشد و در روند شکل گیری دوباره قوای نظامی تعارض اولویت ها منجر به درگیری بین بازیگرانی می شود که هنوز سر و سامان نگرفته اند.

مقاله الکساندر داودنز در کانال تلگرامی دانشکده منتشر شده است و من قبلا آن را دیده بودم. در شرایط امروز مقاله های حساس تصادفی وایرال نمی شوند و نهادهای خاص آنها را پخش می کنند. با این حال این یک موضوع مهم است که اگر مردم دستشان به جایی بند نبود آیا می توان به تغییر معادلات با کمک غیر امیدوار بود؟ همه مطالعات نشان می دهد که شمار قابل توجهی از مردم ایران، درست یا غلط از سر اجبار به حمله اسراییل به جمهوری اسلامی لبخند زدند. از آنجا که احتمال تکرار این جنگ تقریبا قطعی است و احتمال اینکه دفعه بعد با زدن علی خامنه ای کشور دچار معادله های پیش بینی نشده ای شود چه می توان کرد؟

میر حسین موسوی برای اجتناب از چنین وضعیتی پیشنهاد برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان را داده است. صداهای نامفهومی نیز از سوی پزشکیان برای مذاکره با اپوزیسیون شنیده شده است. علی اکبر ولایتی هم بدترین کسی است که بحث تغییرات مثبت سیاسی را مطرح کند. اما در یک نکته تردیدی وجود ندارد که امکان ریزش این رژیم بسیار جدی است و ما به احتمال قابل توجه در وضعیتی قرار میگیریم که همه چیز در کشور در وضعیت تعلیق قرار گیرد.

آنها که توصیه می کنند و پخش می کنند که سقوط رژیم به دست اسراییل اوضاع را بدتر می کند به این هم فکر کنند که مردم ایران واقعا خواستار رفتن نظام هستند. مقالات دیگری هم هست در باره انتقال مسالمت آمیز قدرت بدون تنش و با مشارکت مردم. به این هم فکر کنند که ۶۰ روز دیگر ممکن است حسرت امروز را بخورند و دیگر دیر شده باشد



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy