یاسر عرب
از همان ساعات آغاز شروع جنگ اسرائیل طبلی بزرگ در تمام رسانههای رسمی کشور نواخته شد که این میدان تازه دیگر میدان سکوت نیست!
به صراحت و هر زبانی اعلام شد بیطرفی بی همهچیزی است و اساسا بیطرف وجود ندارد. آدمیانِ این سرزمین یا تجاوز اسرائیل را محکوم کرده و در حد توان با هجمهی او مقابله خواهند کرد یا در سپاه دشمن متجاوز و ضد وطن هستند!
از مردم عادی کوچه و بازار تا مدیران فعلی و اسبق و موافقان و منتقدان و حتی برخی مخالفان نظام سیاسی مستقر از خودرو تا مغازه تا زندان هرجا که بودند تجاوز اسرائیل به خاک کشور را محکوم کردند!
ملت که در زمین وطن خود بود. برخی مسئولین هم ناچار مدتی از خر شیطان پیاده شده و پشت وطن و سرزمین و ایران سنگر گرفته و پنهان شدند!
جنگ با مهاجم خارجی به آتش بس کشیده شد و بزرگواران به سرکار خویش برگشتند!
حال سوال این است که تکلیف ما با جنگ داخلی چیست؟ ما محکومانِ تحمل فقر و فساد و نابرابری و رانتخواری و آقا زادهبازی و دامادگماری و پروژه سازی و کارچاقکنی در جمهوری مؤمنین و مومنات و در حکمرانی هیئتی و سفره رفاقتی و مدح حکومتی در این جنگ نابرابر میدان را چگونه باید ارزیابی کنیم؟
کسانی که دیروز در مقابل جنگ خارجی آدمیان را به دو دستهی معترضِ باشرف و ساکتِ بی شرف تقسیم میکردند، فی الحال در این جنگ داخلیِ بر سر معیشت و شایسته سالاری و مسئله مندی در کدام سو قرار دارند؟
آنها خوب میدانند که هرگونه اعتراض واقعی و غیر قبیلهای به شرایط اداره کشور و کلیت حکمرانی موجب زدن زیر صندلی منافع و برچیدن میز امضا و بستن حساب بانکی و تخته شدن در دکان کاسبیشان است. پس به همان عملی دست میزنند که منتقد آن در جنگ بيرونی بودند! یعنی یا مدافع شرایط موجودند و یا سکوت پيشه میکنند!
حالا صفت آنها چیست؟

چرخش شدید شمسالواعظین به سوی خامنه ای