تحلیلی از یک مقالهی بحثبرانگیز
چرا جنبش ملی ایران باید مراقب «پشتیبانیهای بیچشمداشت» باشد؟
در روزهایی که بحث «گذار از جمهوری اسلامی» بار دیگر داغ شده، مقالهای تازهمنتشرشده * (در کیهان لندن ۱۵ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۶ ژوئیه ۲۰۲۵)، از الن بُستاکیان، متخصص مدیریت تغییر، توجهها را جلب کرده است؛ نه فقط به خاطر محتوای آن، بلکه به دلیل پشتپردهای که بهوضوح به نمایش میگذارد.
عنوان مقاله گویای همهچیز است:
«چگونه سهضلعی رهبری شاهزاده، مردم و هنر اطلاعات میتواند در خدمت رهبری تحولات بزرگ و مسیر گذار باشد»
کلاس درس با مدیران پیشین سیا - و مسیر رسیدن به قدرت
نویسنده مقاله با افتخار اعلام میکند که در یک «مسترکلاس» با سه تن از مدیران ارشد پیشین سازمان سیا - برایان کاربو، داون مایریکس و مایکل مورل - درباره «هنر اطلاعات» آموزش دیده و اکنون میخواهد آن آموزهها را در مسیر خاصی بهکار بگیرد:
«میتوانیم مفاهیم حرفهای و عملی را برای حمایت از مردم ایران، پیشبرد تغییر رژیم، و پاسخ عملی به دعوت و مسیر شاهزاده رضا پهلوی به کار بگیریم».
این جمله ساده نیست؛ بلکه نقشه راهی است برای پیوند میان آموزههای امنیتی غرب و یک پروژهی سیاسی مشخص: شاهزاده رضا پهلوی.
از "اطلاعات انسانی" تا "کانالهای امن"
در این مقاله، از مفاهیمی مانند «اطلاعات انسانی»، «راستیآزمایی رفتاری»، «آزمون وفاداری»، «شناسایی نیروهای پرریسک»، «ایجاد کانالهای ارتباطی محرمانه با بدنه نظامی رژیم» و «مدیریت ریزش از درون حکومت» صحبت میشود.
همه اینها واژگانیاند که در ادبیات اطلاعاتی، و نه صرفاً سیاسی یا مدنی، کاربرد دارند.
برای نمونه چند جمله از گفتههای ایشان:
«دعوت شاهزاده رضا پهلوی از نیروهای نظامی و امنیتی برای پیوستن به مردم... اقدامی استراتژیک و شجاعانه است».
یا:
«با ایجاد کانالهای امن برای ارتباط محرمانه با نیروهای خواهان جدایی از رژیم... میتوان ریسکها را کاهش داد».
و اینها دقیقاً همان برنامههایی هستند که آقای رضا پهلوی در حال حاضر مشغول اجرای آنها میباشند. آیا همزمانی و همسویی اجرای این برنامهها با محتوای اظهارات الن بُستاکیان و انتشار مقالهای در این زمینه در کیهان لندن کاملاً تصادفی است؟
همه اینها نشاندهندهی شکلگیری یک پروژه هماهنگ و هدفمند برای شکلدادن به یک برند سیاسی بر پایه آموزههای امنیتی غربی، و پیوند آن با یک چهره خاص از اپوزیسیون است.
آموزش صرف یا سرمایهگذاری حسابشده؟
مسئلهای که باید جنبش ملی ایران را نگران کند این است که آیا فعال شدن افراد آموزشدیدهٔ سیا برای مدیریت مسیر حرکت «شاهزاده رضا پهلوی» با پشتیبانی هدفمند، سرمایهگذاری پنهان و مهندسی سیاسی ویژهای انجام شده یا در حال انجام است؟
در عرف سازمانهای اطلاعاتی، بهویژه سیا، پشتیبانی بدون انتظار بازگشت معنا ندارد. بهویژه وقتی چهرهای «کاریزماتیک» و «قابل برندسازی» مثل شاه زادهی پهلوی، در فضای خلأ رهبری، مطرح میشود.
خطر در کمین جنبش ملی
حتی اگر شاهزاده و جریان سلطنتطلب هرگز به قدرت نرسند - که نشانههای میدانی و اجتماعی نیز چنین احتمالی را تأیید نمیکنند - وجود پروژههایی از این دست میتواند به جنبش مردمی، دموکراتیک و چندصدایی ایران آسیب بزند و مسیر استقلال ملی را منحرف یا آلوده کند.
برخی از این خطرات عبارتاند از:
- منحرف کردن افکار عمومی بهسوی رهبری از پیش آماده و حمایتشده؛
- دوقطبیسازی فضای گذار به «امنیت یا بینظمی»، «شاهزاده یا آشوب»؛
- مصادره مسیر گذار به نام رهبری از بالا، و بیرون از بستر مردمی.
پیشنهادات روشن برای استقلال جنبش
جنبش ملی ایران باید:
- مرز خود را با پروژههای متمرکزِ وابسته به حمایت خارجی، روشن کند؛
- تبلیغات رسانهای هدفمند به نفع چهرههای خاص را زیر ذرهبین ببرد؛
- از افکار عمومی در برابر سادهسازیهای فریبنده (رهبر آماده، نقشه آماده) محافظت کند؛
- نهادهای مستقل، افقی، و مردمی و گفتمان دموکراتیک را تقویت کند؛
- 5. پروژههای اطلاعاتی و سیا ساخته با نامهای انسجام، رهبری، یا امنیت، را برملا کند.
مقاله الن بستاکیان، بدون آنکه خود بخواهد، نقشهی ذهنی نهادهای اطلاعاتی غرب را درباره آینده ایران - و مشخصاً بر محور شاهزاده رضا پهلوی- افشا میکند: ساختن یک رهبر آماده، ایجاد کانالهای امن، مهندسی ذهنها و اعتمادها.
در برابر این پروژهها، فقط یک راه وجود دارد:
استقلال
شک ساختاری
و مقاومت در برابر سلطهی نرم.
جنبش ملی ایران باید هشیار باشد:
آزادی واقعی، از دل استقلال میجوشد، نه با تکیه بر میزهای قدرت امنیتی و اتاقهای فکر واشنگتن و تلاویو.
v این یادداشت برای انتشار در رسانههای فارسیزبان آزاد است.
* نوشته الن بُستاکیان، متخصص مدیریت تغییر - کیهان لندن ۱۵ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۰۶ ژوئیه ۲۰۲۵
https://kayhan.london/1404/04/15/381092/