Friday, Aug 15, 2025

صفحه نخست » حزب توده، رضا فرمند

Reza_Farmand_2.jpg

برادر کوچک شوروی در ایران بود
برادری سخت وفادار و دورکار
برادری شگفت‌انگیز
با پیکری ایرانی و قلبی روسی
>
حزب توده
کِرم هزارسر کرملین
در سیبستان سیاسی،
درسیبستان هستی ایران بود
و تخم‌های غرب‌ستیزانه‌ و اسراییل‌ستیزانه‌ی فراوانی را
در روان این سرزمین افشاند
تخم‌هایی که هنوز
در باورهای روشنفکران چپ‌گرا باز می‌شود
>
حزب توده
دلسوخته‌ای سیاسی بود
دلداده‌ای بی‌محل
برادری کوچک که بزرگ نشد
و آرزوی بزرگ‌تر شدن را هم نداشت
خاکساری‌اش، همواره در حال تعظیم
به هوش سرخ برادر قَدرقدرت‌اش بود
>
حزب توده
سر به‌ فرمان بود
قدم‌های‌اش را همواره با احتیاط
روی جای پای برادر امپراطورش می‌گذاشت تا گم نشود
و چنان شیفته و شیدای کبریای‌اش بود که می‌کوشید
این غول سرخ را
در راه سوسیالیسم جهانی
بر سفره‌ی ایران بنشاند:
سفره‌ی طلای سیاه
و تکه‌های بزرگ و اُستانی برای‌اش بگیرد
تکه‌هایی به بزرگی آذربایجان
>
حزب توده
آن‌چنان به برادر بزرگ‌اش دل سپرده بود،
سرسپرده بود
و چنان عشق آتشینی به ارگِ مسکو داشت
که شوریدگان راستی و درستی را
مومنانه
به طواف کعبه‌ی سرخ کرملین فرا می‌خواند

>
حزب توده عاشق بود
و عشق نابیناست
استبداد استالینیستی را
انسانی‌تر از دمکراسی غرب می‌پنداشت
و پاکسازی‌های خونین
مرگ و میر در گولاگ
و اعدام‌های بی‌شمار امنیتی را نمی‌دید
>
حزب توده عاشق بود
و عشق نابیناست
سوسیالیسمی را که در شرق
به راستی وجود نداشت می‌دید
اما دمکراسی‌ای را که در غرب
به راستی وجود داشت نمی‌دید
>
دیوار برلین سال‌هاست که فرو ریخته است
و حزب توده سال‌هاست که مرده است
با این‌همه چپ‌دینان هنوز،‌
از پنجره‌ی همان دوران
به چشم‌انداز شرق و غرب نگاه می‌کنند
و آن‌چنان انقلابی‌اند که نمی‌توانند
خود را به‌روز کنند
و در کنار ایران بایستند.
>
رضا فرمند



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy