شرایط خطیر است، بسیار خطیر. ما در آستانه لحظهای ایستادهایم که شاید آیندگان نامش را «آخرین بازی با آتش» بگذارند
حمید آصفی
بگذارید رک و پوستکنده بگوییم: اگر مکانیزم ماشه یا همان «اسنپبک» فعال شود و قطعنامههای تحریمی شورای امنیت بهطور کامل بازگردند، ایران در موقعیتی قرار میگیرد که دیگر با هیچ مهارت، هیچ ابتکار و هیچ دور زدن کلاسیکی از آن رهایی ندارد. آن روز، تمام آبراههای بینالمللی تحت بازرسی قرار خواهند گرفت؛ هر کشتی، هر تانکر، هر پرچم، هر مسیر. پرسش ساده اما هولناک این است: ایران چگونه میخواهد از تحریم بگریزد؟
پاسخ ساده است: مگر اینکه دست به دامان «نیروهای ماورایی» شود؛ شاید فرشتگان پرندهای که از آسمان نفت را به مقصد برسانند، یا شیاطین دریایی که در اعماق اقیانوسها محمولهها را جابهجا کنند، یا حتی ارواح سرگردانی که در هواپیماهای نامرئی نفتکشها را عبور دهند. آیا قرار است اقتصاد ملی با «جادو» اداره شود؟
طنز تلخ ماجرا همینجاست: کشوری که زمانی به دانش، انرژی و منابع انسانیاش میبالید، امروز به جایی رسیده که برای بقا باید به تخیل پناه ببرد. این نه فقط یک شکست سیاسی، بلکه یک ورشکستگی تاریخی است.
مکانیزم ماشه به معنای بازگشت به دوران تاریکتر از تحریمهای ترامپ است. آن زمان هنوز روزنههایی باقی بود؛ هنوز اروپا در کشمکش بود؛ هنوز چین و روسیه تظاهر به مخالفت میکردند. اما امروز، اگر قطعنامههای ششگانه دوباره احیا شوند، صحنه جهانی بستهتر از هر زمان دیگر خواهد بود. آن وقت دیگر نه پکن معجزه خواهد کرد، نه مسکو وفادار خواهد ماند، و نه حتی مسیرهای نیمهتاریک دور زدن تحریم پابرجا خواهد بود.
از یاد نبریم: در دنیای امروز، تکنولوژی ردیابی محمولهها و کشتیها آنقدر پیشرفته است که حتی یک قایق صیادی هم زیر چشم ماهوارههاست، چه برسد به تانکرهای عظیم نفتی. آیا حاکمان ما خیال میکنند میتوانند با «تغییر پرچم» یا «خاموش کردن جیپیاس» بازی موشوگربهای با جهان کنند؟ جهان امروز، عرصه شطرنج دیجیتال است، نه قایمموشک بچگانه.
پس بگذارید بیپرده بگوییم: اگر مکانیزم ماشه فعال شود، ایران دیگر نه فقط در قفس تحریم، بلکه در گور تحریم دفن خواهد شد. اقتصاد ایران زیر بار چنین فشاری نه تاب میآورد و نه توان برخاستن دارد. ریال بیش از پیش سقوط خواهد کرد، طبقه متوسط کاملاً متلاشی میشود، و فقر و فساد به مرزهای بیسابقه میرسند.
این همان لحظهای است که تاریخ با خونسردی مینویسد: حاکمانی که فکر میکردند با لجاجت و قمار میتوانند در برابر جهان بایستند، سرانجام ملت خود را در آتشی انداختند که هیچ نیروی زمینی و آسمانی قادر به خاموش کردنش نبود.
به زبان ساده: یا امروز به عقلانیت تن میدهیم، یا فردا مجبور میشویم برای تأمین نان و دارو و انرژی، دست به دعا شویم تا شاید فرشتگان یا شیاطین، نفت ما را به مقصد برسانند.