
ریاکاری در لباس همدردی
آیا کودکان بیپناه غزه، در چادرهای صحرایی، با ژنراتورهای اضطراری، چشم به قاب تلویزیون ایران دوختهاند تا طرز تهیه قیمهنثار را بیاموزند؟ یا این تصمیم، صرفاً نمایشیست برای انحراف افکار عمومی داخل کشور؟ مردمی که خود درگیر بحرانهای معیشتیاند، چگونه باید باور کنند که حذف برنامههای آشپزی، نشانهای از همدلی با فلسطین است؟
این همان ریاکاریست که سالهاست در تار و پود تبلیغات رسمی تنیده شده. همان تبلیغاتی که از پول مردم ایران، نه برای رفاه آنان، بلکه برای صدور ایدئولوژی و حمایت از گروههای شبهنظامی در نقاط مختلف جهان بهره میبرد. امروز برای جلوگیری از تحریک شیرههای معدهی مردم گرسنه ایران، و برای جلوگیری از آمدنشان به خیابان، برنامههای آشپزی را بنا بر صلاحدید نهادهای امنیتی تعطیل کردهاند.
نان مردم، آجرهای طلایی نجف
در همین حال، جمهوری اسلامی میلیاردها تومان از بودجه عمومی را صرف ساخت و توسعه اماکن مذهبی در عراق کرده است. این اقدامات، نه برای خدمت به مردم ایران، بلکه در راستای تثبیت نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک در منطقه صورت گرفتهاند--در تضاد کامل با خواست و نیاز مردم گرسنه و محروم ایران.
در شهر نجف، رژیم ایران اقدام به ساخت مسجد و کتابخانهای بسیار مجلل کرده که تصاویر و ویدئوهای آن در فضای مجازی و یوتیوب موجود است. این مجموعه، با معماری فاخر و تزئینات گرانقیمت، نمادی از سرمایهگذاری سنگین جمهوری اسلامی در حوزه تبلیغات مذهبی خارج از مرزهاست. در حالی که بسیاری از کتابخانههای داخل ایران با کمبود منابع و فرسودگی مواجهاند، بودجههای کلان صرف ساخت بناهایی میشود که هیچ ارتباطی با زندگی روزمره مردم ایران ندارند.
ویدئوهایی مانند کتابخانهی تخصصی قرآنی اشراق و بزرگداشت در مسجد عسگریه و کتابخانه اشراق شکوه این بناها را نشان میدهند، اما در پس این شکوه، فقر و بیعدالتی در داخل کشور پنهان شده است.
در سامرا نیز، جمهوری اسلامی نقش فعالی در بازسازی حرم عسکریین ایفا کرده است. پس از انفجارهای تروریستی سال ۲۰۰۶، ایران با صرف هزینههای هنگفت، گنبد طلایی و صحنهای حرم را بازسازی کرد. این اقدامات، در حالی صورت گرفت که بسیاری از مناطق محروم ایران حتی از امکانات اولیه مانند آب آشامیدنی سالم، برق پایدار، یا مدرسهی مناسب محروماند.
نامهای ایرانی در شناسنامههای آفریقایی
همزمان با این سرمایهگذاریها، پروژههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی در آفریقا نیز گسترش یافتهاند. کودکانی در کشورهای فقیر آفریقایی با نامهایی چون روحالله خمینی، سید علی خامنهای، حاج قاسم سلیمانی، حاج حسین سلامی و حاج امیرعلی حاجیزاده ثبت میشوند. این نامگذاریها، نتیجهی فعالیت نهادهایی مانند جامعهالمصطفی و صدها گروه تبلیغاتی وابسته به نظاماند که هدفشان شیعهسازی جهان اسلام است--با پولی که از سفرهی مردم ایران برداشته شده.
شمشیرهای غلافشده
همین آخوندهایی که امروز حاکم بر جان و مال مردم شدهاند، دیروز از منابر، با استناد به ابوذَر غفاری، فریاد میزدند:
«من تعجب میکنم از مسلمانانی که نان در خانه ندارند ولی شمشیرهایشان را غلاف کردهاند.»
امروز، همانها با نانی که از سفره مردم ربودهاند، شمشیرهای تبلیغاتی خود را در جهان به کار گرفتهاند، و مردم ایران را به سکوت و قناعت دعوت میکنند.
اما ملت ایران، دیگر آن ملت دههی پنجاه نیست. امروز، مردم دست این حاکمان را خواندهاند. آنها میدانند که توقف برنامههای آشپزی، نه از سر همدلی، بلکه از ترس تحریک معدههای خالی و خشمهای فروخورده است.
پایان نمایش
صداوسیما، این بار هم نقش خود را ایفا کرد: نه به عنوان رسانهای ملی، بلکه به عنوان ابزار امنیتی برای حفظ نظام. اما این نمایش، دیگر مخاطب ندارد. مردم ایران، با چشمانی باز، با معدههایی خالی، و با حافظهای تاریخی، آمادهاند تا پردهی ریا را کنار بزنند.