Friday, Aug 22, 2025

صفحه نخست » تابلوی مفسرین بی نقص جهان، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgاین تابلو را سال ها قبل بیاد جوانی پر شور اما سخت متوهمی ترسیم کردم، که فکر می کردیم بر همه چیز اشراف داریم ومفسرین بی نقص جهانیم.

بی آنکه چشم بند های سرخ ایدولوژیک نهاده شده بر مبنی توهمی که به آن نام صداقت انقلابی نهاده بودیم برچشم خود که در واقع نهاده شده بر ذهن واندیشه ما بود! را ببینیم.

صداقت انقلابی وقتی درخدمت به توهمی در آید نتیجه وحشتناکی خواهد داشت.

painting.jpg

در جهان خیالی خود سیر می کردیم. به تغیر حکومت از مگسک تفنگ می نگریستم بی آن که فرهنگ خشن خوابیده در بطن چنین نگاهی را در یابیم.بی آن که در یابیم تا زمانی که آموزش معینی ازسواد ودرک اجتماعی بین اقشارفقیر نباشدو این افراد تا اندازه ای ازبرابری اجتماعی بر خوردار نباشند نمی تواننددرکی درست از آزادی داشته باشند.

آزادی تنها زمانی امکان پذیر است که میزانی از برابری اقتصادی واجتماعی در جامعه تامین شود.

امری دشوار وزمان بر چرا که در تعارض با آزادی که مقوله ای است ارزشی قرار می گیرد.

تفکرات ارزشی که خواهان تحولات سریع بدون توجه به زیر ساخت های اجتماعی و پروسه رشد اقتصادی واجتماعی جامعه می باشند.حکومت های آگاه ومردمی با درک اینکه رشد اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی جامعه بدرجه معینی از آزادی احزاب و رسانه ها نیاز دارد .تلاش می کنند که توازن معینی بین این دو که لازم وملزوم یک دیگرهستند ایجاد کنند . در نبود چنین سیاست آگاهانه وحساب شده ،نیرو های ارزشی افراطی وارد عمل می گردند اقدام بحرکت در راستای ارزش هائی می کنند که از نظر آنها پایه واساس است. تفکری که متاسفانه زیر نام آزادی در برابر اعتدال ،مدارا و حتی عدالت اجتماعی قرار می گیرند.

برای رسیدن به این آزادی متوسل به قهر می شوند ونام آنرا قهر انقلابی می گذارند. چشم بر واقعیت ها می بندند و کور چشمی خود را عین روشن بینی تلقی میکنند و با همان کور چشمی انقلابی پیچیده در رو مانتیسم انقلابیگری جامعه را به آشوب می کشند.در این میان آشوبگری مرتجع مانند خمینی پیدا می شود که بر بستر نا آگاهی مردم که ناشی از همان رشد اقتصادی وتجددخواهی ناموزون که نتوانسته درجه معینی از آزادی سیاسی را با نیرو های معقول سیاسی در جامعه تامین نماید. حکومت مترقی شاه راگرفتار انقلابی می کند که خود حکومت پایه گذار آن بود .انقلاب در جامعه ای مرفه با سمت گیری تجدد خواهانه و اقتصادی رو برشد با آزادی های اجتماعی که قابل درک روشنفکران مرتجع با چشم بند های سبز وسرخ نبود.

یکسانی نگاه فردی عقب مانده و جانی مانند خمینی که با چشم بند سبزش هیچ عنصر نو وهیچ تحول اجتماعی را جز بر مدار حکومت اسلامی وبهشت فرضی خود قبول نداشت .

بانگاه تحجر سرخ که او نیز بهشتی جز بهشت سوسیالیسم که تجسم واقعی آن را نهایت در "سوسیالیسم اتحاد جماهیر شوروی" می دید!و هیچ نگاهی جز آن نگاه را قبول نداشت

در عملی یکسان منجر به حمایت از عقب مانده ترین شخصی بنام خمینی شد!که چنین فاجعه ای را حاکم بر سرنوشت مردم کرد.

تفکری سخت جان که هنور بعد این همه سال فاجعه ،این همه سال نقد،قادر به گسستن آن رشته های پنهان و نا محسوسی نیست که در تحلیل نهائی ودر عمل معین اجتماعی ما را نه همسوبا ره پویان آینده نه با جنبش "زن ،زنگی ،آزادی"بل باجویندگان در مرده ریگ گذشته کرده است.

آوخ از چشم بند های ایدولوژیک

آوخ از تعصبات گروهی در هر لباس!

کاش این چشم بند ها را بر چشم نداشتیم. جهان را، نسل جوان را و زندگی را اینبار آنگونه که هست با چشمی واندیشه ای باز می دیدیم. به آزادی اندیشه، آزادی بیان ،آزادی انتخاب بدور از تعصب گروهی و فکری نگاه می کردیم و بر می داشتیم این چشم های سیاه،سبز وسرخ گروهی را مبرا از هر گونه پیشداوری، بدون هیچ چشم بند از هر قماش به قضاوت می نشستیم . انتقاد بر کارهای نادرست خود را می پذیرفتیم !بر حقیقت گذشته و واقعیت امروز تن می دادیم و قبول می کردیم که امروز هم تمامی حقیقت در پیش ما نیست . می پذیرفتیم مبارزه در سایه عقلانیت بدور ا ز تعصبات گروهی و هوچیگری ر ا و این که امر نجات وطن فرا تر از هر امر دیگر است.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy