به نوشتۀ فیگارو، جامعه ایران پس از حملات گستردۀ اسرائیل با بحرانی چندوجهی روبرو است: از یک سو خسارتهای جنگ و از سوی دیگر کمبود آب و برق، گرانی و سرکوب سیاسی. به گفتۀ دلفین مینویی، گزارشگر فیگارو، این وضعیت خشم فروخورده و شکاف میان مردم و حاکمان را عمیقتر کرده است
ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه
دلفین مینویی، گزارشگر روزنامۀ فیگارو، با انتشار مقالهای در شمارۀ امروز این نشریه نوشته است : ایران همچنان در شوک ویرانیهای جنگ دوازده روزهای است که در ماه ژوئن با حملات اسرائیل به تأسیسات جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. به نوشتۀ فیگارو، مردم از یک سو با پیامدهای این حمله گسترده دست بهگریباناند و از سوی دیگر با مشکلات طاقتفرسای روزمره همچون قطعی آب و برق، گرانی و تورم و سرکوب سیاسی. همین ترکیب تلخ، به گفتۀ مینویی، خشم و نارضایتی فزایندهای را نسبت به حاکمان جمهوری اسلامی برانگیخته است.
مینویی روایت خود را با داستان زنی تهرانی آغاز میکند که هنوز از یادآوری چهرۀ وحشتزدهٔ خواهرزادهاش هنگام بمبارانهای اسرائیل لرزه بر اندامش میافتد. او به فیگارو گفته است: «کودکیام با کابوس جنگ ایران و عراق گذشت، هرگز فکر نمیکردم نسل بعدی همان دلهره را تجربه کند». این زن از مسابقهای در یکی از مراکز فرهنگی برای کودکان سخن میگوید؛ جایی که بهجای آموزش مسائل محیطزیستی، از بچهها خواسته بودند تصاویر «شهدا» را بکشند. از نظر او، رژیم به جای اندیشیدن به زندگی مردم، فرزندان را با تبلیغات سپاه پاسداران و جنگهای بیربط آن شست و شوی مغزی میدهد.
به گزارش فیگارو، پس از پایان بمبارانها، مردم ایران با معضلات تازهای روبرو شدند: قطعیهای مکرر آب و برق در دمای نزدیک به پنجاه درجۀ تابستان. بسیاری از خانوادهها برای تأمین آب آشامیدنی به پارکها پناه میبرند و در بعضی ساختمانها ساکنان ناچار به نصب مخزن آب شدهاند. این مشکلات همزمان با سقوط مداوم ارزش پول ملی و گرانی اجناس ابتدایی، زندگی روزمره را برای مردم دشوارتر کرده است.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
مینویی مینویسد که بحران آب و سوءمدیریت دولت موج تازهای از اعتراضها را در سبزوار، کازرون و شیراز برانگیخته است. شعارهایی مانند «شرم بر دیکتاتور»، «دشمن ما همینجاست، دروغ میگویند آمریکاست» و «آب، برق، آزادی» یادآور اعتراضات جنبش مهسا در سال ۱۴۰۱ است. بااینحال، به گفتۀ یکی از جوانان شیرازی، مردم خسته و ترساناند و دیگر توان یک خیزش سراسری را ندارند.
به گزارش فیگارو، حکومت در برابر این نارضایتیها بر شدت سرکوب افزوده است: بازرسی خودروها، دستگیریهای خودسرانه و کنترل تلفنهای همراه بخشی از این سیاستهاست. بیش از هفتصد نفر در یک ماه اخیر بازداشت شدهاند. همزمان، هفت نفر به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام شدهاند و قانونی تازه در مجلس در حال بررسی است که حتی تماسهای اینترنتی با رسانههای خارجی را در شمار «همکاری با دولتهای دشمن» قرار میدهد.
مینویی یادآوری میکند که عملیات «شیر خیزان» اسرائیل از ۱۳ ژوئن، تلفات ویرانگری بر جای گذاشته: هزار کشته، از جمله شماری از کارشناسان و فرماندهان عالیرتبه، تخریب مراکز هستهای و موشکی، حملات سایبری و هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی. این عملیات بهگفتۀ فیگارو افسانۀ شکستناپذیری نظام ایران را از هم پاشاند. حتی گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه یک ایرانی افغانتبار با دریافت وام کلان از بانک ملی، کارگاهی برای تولید قطعات الکترونیکی دایر کرده، اما در عمل برای اسرائیل پهپاد میساخته است. یک روزنامهنگار به مینویی گفته است: «رژیم مدام به دنبال جاسوسان خیالی میگردد، اما در برابر نفوذهای واقعی ناتوان است».
به موازات این ضعفها، دستگاه تبلیغاتی حکومت با انکار یا تحریف اخبار تلاش میکند تلفات را کوچک جلوه دهد. اما در میان مردم، بیاعتمادی رو به افزایش است. بسیاری پس از فهمیدن اینکه در همسایگی مقامهای رژیم زندگی میکنند، خانههایشان را به فروش گذاشتهاند، هرچند به دلیل رکود اقتصادی و بیم تداوم جنگ یا تغییر رژیم، خریدار چندانی پیدا نمیشود.
فیگارو مینویسد که در دل این فضای سنگین، نشانههایی از زندگی و مقاومت فرهنگی نیز دیده میشود: از اجرای موسیقی خیابانی گرفته تا پوشش آزادتر زنان. یک استاد ورزش به دلفین مینویی گفته است: «امروز حدود ۹۰ درصد دختران جوان دیگر حجاب اجباری را رعایت نمیکنند». حتی مأموران پلیس گاه در برابر بیحجابی زنان از خود تردید نشان میدهند.
به نوشتۀ مینویی، شکاف میان هسته سخت قدرت - یعنی آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران - و اکثریت ناراضی جامعه عمیقتر شده است. حتی نامهایی چون نرگس محمدی یا مصطفی تاجزاده دیگر برای بسیاری از ایرانیان جذابیت و معنا ندارد. یکی از زنان سابقاً اصلاحطلب به فیگارو گفته است: «مردم به این نتیجه رسیدهاند که هر توافقی با غرب فقط عمر رژیم را طولانیتر میکند».
مینویی همچنین از نسل جوانی گزارش میدهد که با تبلیغات حکومتی بیگانه است و با شبکههای اجتماعی بزرگ شده؛ نسلی که بیشتر خواهان آزادیهای فردی و زندگی عادی است تا آرمانهای ایدئولوژیک. در این میان، حتی گرایش به رضا پهلوی، ولیعهد پیشین در تبعید، در میان برخی جوانان رو به افزایش است؛ گرایشی که نشان میدهد جامعه به دنبال بدیل تازهای میگردد، هرچند با تردید و دودلی.
به نوشتۀ فیگارو و گزارشگر آن دلفین مینویی، ایران پس از جنگ دوازده روزه بیش از هر زمان دیگری گرفتار دوگانگی است: از یک سو سرکوب و بنبست سیاسی، از سوی دیگر، تمایل به زندگی و آزادی. به نظر او، این نارضایتی گسترده نه به معنای یک انقلاب فوری، بلکه نشانهای از شکاف عمیق و بحران اعتماد در میان جامعهای است که دیگر هیچ امیدی به اصلاحات درونسیستمی ندارد.