شاهزادهای که به جای فاصله گرفتن، شنوا و همراه ماند
ارشان آذری
مقدمه
بزرگترین مشکل اپوزیسیون ایرانی در دهههای گذشته، فاصلهی عمیق میان سیاستمداران و مردم بوده است. در این میان، کمتر کسی توانسته جایگاه یک رهبر واقعی را پیدا کند. تنها چهرهای که طی این سالها توانسته در قامت رهبری ملی ظاهر شود و پیوندی زنده با جامعه برقرار کند، رضا پهلوی است.
۱. ارتباط زنده و بیواسطه
از همان آغاز سالهای تبعید، رضا پهلوی نشان داد که در همان جایی میایستد که مردم ایستادهاند. چه در اتاقهای گفتوگوی اینترنتی پلتاک و اسکایپ که صدها ایرانی گرد هم میآمدند، و چه بعدها در شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین، او همیشه اصل را بر گفتوگوی مستقیم گذاشت.
در این نشستها بسیاری دیدند که شاهزاده بیهیچ تشریفات و واسطهای به پرسشها پاسخ میداد، نقدها را میشنید و حتی در برابر تندترین حملات، آرام و استدلالی برخورد میکرد. همین تجربه برای هزاران ایرانی به نشانهای از صداقت و دسترسپذیری بدل شد.
۲. پیوندی مداوم با همه اقشار
ارتباط رضا پهلوی با مردم هیچگاه محدود یا مقطعی نبوده است؛ او از نخستین سالهای زندگی در تبعید تا امروز، همواره کوشیده به هر شکلی که ممکن است، پل گفتوگو را زنده نگه دارد. گاهی از طریق تماسهای تلفنی، گاهی با حضور در وبسایتها و چترومها، و بعدها از راه شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین، او همواره تلاش کرده مستقیم با خود مردم سخن بگوید.
این ارتباط تنها به نخبگان یا فعالان سیاسی محدود نمانده است. از رانندهی تاکسی و دانشجوی دانشگاه گرفته تا معلم، کارمند و مردم عادی، همه تجربهی گفتوگوی مستقیم با شاهزاده را داشتهاند. همین پیوستگی و دسترسپذیری، طی چهار دهه به سرمایهای بیبدیل تبدیل شد که امروز نیز ادامه دارد و اعتماد عمومی را بیش از هر چیز تقویت کرده است.
۳. استراتژی اعتمادسازی
در جامعهای خفهشده از سانسور و سرکوب، «شنیده شدن» خود یک ارزش بزرگ سیاسی است. رضا پهلوی با انتخاب آگاهانهی گفتوگو و دسترسپذیری، تعریف تازهای از رهبری ارائه داد: رهبریای که در انزوا نمیماند، بلکه در میان مردم است. این روش، استراتژی بلندمدتی برای اعتمادسازی بود؛ زیرا مردم باور کردند که صدایشان در آینده نیز مستقیم شنیده خواهد شد.
۴. همصدایی با نبض جامعه
پیامهای او در لحظههای سرنوشتساز - از جنبشهای اعتراضی تا فراخوانهای همبستگی - همیشه بازتابدهندهی صدای جامعه بوده است. او به جای تحمیل ایدئولوژی، بر آزادی، سکولاریسم و همبستگی ملی تأکید کرده است. همین نزدیکی به نبض جامعه سبب شد بسیاری از ایرانیان، در داخل و خارج، او را همصدای خود بدانند.
۵. تفاوت آشکار با دیگر اپوزیسیون
در مقابل، بسیاری از چهرههای اپوزیسیون همچنان در حصار تشکیلاتی یا حلقههای روشنفکری محصور ماندهاند. برای تماس با آنان باید از واسطهها گذشت و گاهی ماهها یا سالها در انتظار پاسخ ماند. این دوری و سردی، اعتماد عمومی را فرسوده و باعث شده مردم احساس کنند این رهبران تنها در «پوستهی سیاسی» باقی ماندهاند، بیآنکه با جامعه نفس بکشند.
جمعبندی
تفاوت اصلی رضا پهلوی در همینجاست: او توانست طی سالیان، پلی زنده میان خود و مردم بنا کند و آن را همواره استوار نگه دارد. چه در گفتوگوهای سادهی اینترنتی، چه در شبکههای اجتماعی و چه در نشستهای حضوری، او نشان داده است که رهبری میتواند صادق، دسترسپذیر و شنوا باشد.
اگر روزی ایران وارد مرحلهی گذار شود، این سرمایهی اعتماد مردمی است که تعیین خواهد کرد چه کسی توان رهبری و وحدتبخشی دارد. تجربهی گذشته نشان داده است که رضا پهلوی بیش از هر چهرهی دیگر، این ویژگی را پایدار و ملموس به نمایش گذاشته است.
ارشان آذری