Wednesday, Aug 27, 2025

صفحه نخست » وطن‌‌ پرستی، در برابر اتهام یهودستیزی: نقشه‌های تجزیه و رسالت ما، بهرام فرخی

Bahram_Farokhi_2.jpgبیش از دو هفته است که در هیاهوی حوادث اخیر قلم را بر زمین گذاشته‌ام و صبورانه منتظر مانده‌ام تا گرد و غبارِ این روزهای پرآشوب اندکی فرو نشیند. اما امروز، در برابر صحنه‌ای تلخ نمی‌توانم خاموش بمانم: حملات ناجوانمردانه‌ی برخی از مشاوران شاهزاده رضا پهلوی به شخصیت‌هایی که میهن‌پرستی‌شان بر همگان آشکار است، وجدانم را به اعتراض وامی‌ دارد. این مردان و زنان، بیش از ۴۶ سال در راه ایران ایستاده‌اند و بر خلاف کسانی که در آخرین لحظات عمر رژیم سفاک اسلامی، می خواهند وانمود کنند به جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران پیوسته اند،هیچ‌کس نمی‌تواند در صداقت و وطن‌پرستی آنان ذره‌ای تردید روا دارد.
با این حال، این روزها شاهدیم که آنان را به یهودستیزی متهم می‌کنند، اتهامی سنگین و بی‌پایه که تنها برای جلب رضایت اربابان و خوش‌خدمتی به قدرت‌های بیگانه به کار گرفته می‌شود. چنین رفتارهایی نه فقط به ساحت افراد شریف توهین است، بلکه زخمی بر پیکر اپوزیسیون و امید مردم ایران می‌نشاند.
اینک سکوت جایز نیست؛ چرا که تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسانی برای ایران سخن گفتند و چه کسانی برای خوش‌رقصی در برابر بیگانگان، بر چهره‌ی وطن پرستان داغ تهمت نهادند.
فریادی در میان هیاهوی فرصت طلبان:
در روزهایی که هنوز بوی خون و آوار از خاک وطن برمی‌خیزد، به جای همدلی و همبستگی، شماری از مدعیان سیاست‌ورزی، شمشیر زبان برکشیده‌اند و به تخریب دیگران مشغول‌اند. اتهاماتی سنگین و بی‌پایه چون «یهودستیزی» همچون تیرهای زهرآگین بر دل آنانی نشسته که تمام عمر خود را صرف دفاع از آزادی، عدالت و کرامت انسانی کرده‌اند. این برچسب نه تنها بی‌اساس است، بلکه تلاشی است برای خاموش کردن صدای وطن‌دوستی در هنگامه‌ای که ایران بیش از هر زمان دیگر به فریاد فرزندانش نیاز دارد.
اتهام یهودستیزی علیه کسانی که به احترام به ادیان و ملت‌ها شناخته می‌شوند، چیزی جز شانتاژ سیاسی نیست. این مغالطه خطرناک می‌خواهد مخالفت با حملات خارجی علیه ایران عزیز را با نفرت‌پراکنی قومی و دینی یکی جلوه دهد. حال آنکه حقیقت درست برعکس است: مخالفت با بمباران خاک مادری، مخالفت با تجزیه ایران و مخالفت با تبدیل وطن به میدان شطرنج قدرت‌های بیگانه، عین وطن پرستی است، نه خصومت با یک ملت یا دین.
اتهامی که بوی وطن‌فروشی می‌دهد:
در دفترچه‌ای با عنوان «اضطرار» که از سوی برخی نزدیکان شاهزاده رضا پهلوی منتشر شد، یکی از اولویت‌های ۱۸۰ــ۱۰۰ روز نخست به رسمیت شناختن کشور اسرائیل اعلام شده است. نفسِ شناسایی یک کشور در حقوق بین‌الملل امر بدیهی است و هیچ ایرانی وطن‌دوستی نمی‌تواند با آن مخالفت داشته باشد. اما پرسش اصلی آنجاست که آیا این قول" شناسایی به معنای" چراغ سبز به تجاوز نظامی بر خاک ایران است؟ آیا به رسمیت شناختن یک کشور مجوزی برای هم‌صدایی با ارتش بیگانه در بمباران شهرهای ماست؟
مشکل، شناسایی نیست؛ مشکل آنجاست که در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه، برخی" سیاست‌ورزان " عملاً در کنار دولت نژادپرست و جنگ‌طلب نتانیاهو ایستادند. کسانی که نه تنها از تجاوز هوایی اسرائیل به ایران دفاع کردند، بلکه امروز نیز بی‌صبرانه در انتظار حمله بعدی‌اند. این دیگر نامش وطن‌دوستی نیست, وطن‌فروشی است.
طرح بلندمدت اسرائیل: ایرانِ تکه‌تکه
برای فهم عمق ماجرا باید یک گام به عقب برگشت و به برنامه‌های درازمدت اسرائیل نگریست. سیاست‌گذاران تل‌آویو از دهه‌ها پیش در پی آن بوده‌اند که ایران قدرتمند و یکپارچه، به کشوری ضعیف و تجزیه‌شده بدل شود. چرا؟ زیرا ایران، به‌رغم همه ضعف‌های نظام حاکم، تنها کشور منطقه است که با جمعیت عظیم، موقعیت ژئوپولتیک بی‌بدیل و تمدنی کهن، می‌تواند در برابر هژمونی "اسرائیل بزرگ و تاریخی"که دولت نتانیاهو در سر می پروراند، در خاورمیانه بایستد.
امروز نیز شواهد روشنی از این نقشه دیده می‌شود. فعالیت‌های اسرائیل در بلوچستان، کردستان و آذربایجان آشکار است. نفوذ اطلاعاتی، حمایت رسانه‌ای و تشویق به تحرکات تجزیه‌طلبانه، بخشی از پازلی است که هدف نهایی‌اش چیزی جز فروپاشی تمامیت ارضی ایران نیست. اسرائیل می‌خواهد ایران را به مجموعه‌ای از دولت‌های ضعیف قومی بدل کند،همانگونه که با عراق و سوریه انجام داده و همین خواب را هم برای دیگر کشورهای بزرگ منطقه در سر دارد،دولت‌هایی که نه توان دفاع از خود دارند و نه می‌توانند در برابر خواست هژمونی اسرائیل به عنوان قدرت منطقه‌ای بایستند.
اورشلیم پست و سناریوی تجزیه:
نگاهی به سرمقاله‌های اخیر اورشلیم پست کافی است تا به عمق این سیاست پی ببریم. این روزنامه به‌صراحت از ضرورت تشویق دولت ترامپ برای اعطای «خودمختاری» به بلوچ‌ها و کردها سخن گفته است. هدف آن است که جبهه‌ای زمینی علیه ایران گشوده شود؛ جبهه‌ای که نیازی به حضور مستقیم سربازان آمریکایی نداشته باشد و بار اصلی جنگ را گروه‌های محلی«ایرانیان بر علیه ایرانیان» بر دوش بکشند. سپس با تکمیل این فشار زمینی از طریق حملات هوایی آمریکا و اسرائیل، رژیم اسلامی ساقط شود.
اما آیا سقوط رژیم نکبت اسلامی در این سناریو با دخالت خارجی به معنای آزادی و دموکراسی برایایران خواهد بود؟ هر وطن‌ پرست آگاهی می‌داند پاسخ منفی است. این طرح، بیش از آنکه راهی برای رهایی باشد، نسخه‌ای برای نابودی ایران است. اگر استان‌های مرزی دست به تشکیل دولت‌های خودمختار بزنند، کشور وارد گردابی از جنگ داخلی و خونریزی می‌شود؛ جنگی که نه تنها دولت مرکزی را از پا درمی‌آورد بلکه آینده ایران را تا نسل‌ها به تباهی می‌کشاند.
وطن‌ پرستی یعنی نه به تجزیه، نه به دخالت خارجی:

وظیفه هر نیروی سیاسی وطن‌پرست در این شرایط بحرانی روشن است: دفاع بی‌قید و شرط از تمامیت ارضی ایران. اگر امروز کسی به بهانه دشمنی با رژیم اسلامی، دست بیگانه را برای تجزیه ایران باز کند، فردا نه جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند و نه ایرانی که بتوان در آن دموکراسی ساخت.
سرمایه اصلی برای زیر کشیدن رژیم منحوس اسلامی وساختن آینده ایران مردم‌اند، نه بمب‌های آمریکایی و اسرائیلی. هرگونه دخالت خارجی، حتی اگر در کوتاه‌مدت به تضعیف رژیم بیانجامد، در بلندمدت یا به استقلال ایران ضربه خواهد زد یا به پیدایش دولتی دست‌نشانده می‌انجامد. در سیاست، درست مانند اقتصاد، هیچ هزینه‌ای بی‌بهره نمی‌ماند؛ هرچه بیگانه خرج کند، روزی با سود آن را از ما مطالبه خواهد کرد.
مغالطه یهودستیزی: ابزار خاموش کردن وطن‌پرستان:
بازگردیم به همان اتهام آغازین. امروز کسانی که خواهان دفاع از استقلال ایران‌اند، با برچسب «یهودستیزی» به حاشیه رانده می‌شوند. این تاکتیک، هم ناجوانمردانه است و هم خطرناک. مخالفت با حمله خارجی علیه ایران هیچ نسبتی با نفرت‌پراکنی قومی یا دینی ندارد. همان‌طور که می‌توان هم به حقوق یهودیان در ایران و جهان احترام گذاشت و هم در برابر دولت نتانیاهو که به خاک ما حمله می‌کند ایستاد.
اتهام یهودستیزی علیه نیروهای ملی در واقع تلاشی است برای مشروعیت‌بخشی به حمله خارجی. اگر هر مخالفتی با تجاوز نظامی را بتوان با چنین برچسبی خاموش کرد، راه برای وطن‌فروشی هموار می‌شود.
مسئولیت تاریخی اپوزیسیون:
اپوزیسیون ایرانی، چه در داخل و چه در تبعید، در برابر تاریخ مسئول است. ما حق نداریم به بهانه کینه از رژیم منفور اسلامی، با کسانی هم‌صدا شویم که نقشه تجزیه ایران را در سر دارند. اگر اپوزیسیون به جای اتکا به مردم، چشم به حملات خارجی بدوزد، نه تنها از دل آن «آزادی و دمکراسی» بیرون نخواهد آمد، بلکه مرزهای ایران به آتش کشیده خواهد شد.
نمونه‌های تاریخی در برابر ماست. از افغانستان تا لیبی، هرجا دخالت خارجی با شعار آزادی و دموکراسی همراه شد، در عمل چیزی جز ویرانی، جنگ داخلی و دولتی دست‌نشانده به بار نیاورد. چرا باید اجازه دهیم همین سرنوشت شوم برای ایران تکرار شود؟
:وطن را نمی‌توان فروخت
ایران خانه ماست. خانه را با اتهام‌های ساختگی، با بازی‌های سیاسی، با وعده‌های خارجی نمی‌توان حفظ کرد. ایران را تنها با تکیه بر مردم ایران می‌توان نجات داد.
مخالفت با بمباران خاک مادری، مخالفت با تجزیه وطن، مخالفت با تبدیل سرزمین به میدان تاخت‌وتاز بیگانگان، نه یهودستیزی است، نه تعصب کور. این والاترین شکل وطن‌ پرستی است, پاسداری از شرف ملی در لحظه‌ای که می‌خواهند آن را به حراج بگذارند.
هیچ ایرانی آزاده‌ای حاضر نیست میان عشق به وطن و احترام به ادیان و ملت‌ها انتخابی تحمیلی انجام دهد. ما می‌توانیم هم‌زمان هم به حقوق یهودیان احترام بگذاریم و هم در برابر نظامیان نتانیاهو که خاک ما را می‌کوبد بایستیم.
امروز بیش از هر زمان دیگر باید فریاد زد:
مخالفت با حمله خارجی علیه ایران، مخالفت با تجزیه ایران، مخالفت با ویرانی ایران، نه یهودستیزی است و نه دشمنی با هیچ ملتی؛ این عین وطن‌پرستی است و تنها راه پاسداری از شرف و استقلال ملی ماست.




Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy