Wednesday, Aug 27, 2025

صفحه نخست » جنگ درونی رژیم ایران برای بقای نظام

kayhan.jpgمنبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: هدی رؤوف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

- نزاعی که این روزها در داخل جمهوری اسلامی جریان دارد، پیش از هر چیز نشان می‌دهد که خواست‌های اصلاح‌طلبان بیش از آنکه معطوف به دگرگونی بنیادین باشد، با انگیزه حفظ بقای رژیم و جلوگیری از فعال شدن «مکانیسم ماشه» و برای پرهیز از تنش با اسرائیل و پیچیدگی بیشتر در روابط با اروپا و واشنگتن مطرح می‌شوند. در مقابل، جریان اصولگرا بر این باور است که آنها تنها دو روز پیش از دور ششم مذاکرات هدف حمله قرار گرفتند و هیچ تضمینی برای امنیت نظام جز تقویت بازدارندگی و افزایش هزینه هرگونه حمله وجود ندارد. آنها تأکید می‌کنند که «دیپلماسی بدون میدان معنایی ندارد».

با وجود تقسیم‌بندی رایج جریان‌های سیاسی در ایران به «اصولگرایان تندرو» و «اصلاح‌طلبان میانه‌رو» که منجر به بحث همیشگی درباره ایدئولوژیک یا عملگرایانه بودن سیاست خارجی رژیم ایران می‌شود، اما روشن شده است که آنسوی این تنوع ظاهری، در عمل ثابت‌های تغییرناپذیر ایدئولوژیک وجود دارند. هرچند جناح‌های مختلف برای ملاحظات ایدئولوژیک به نظام اولویت می‌دهند، اما در عین حال درباره سیاست‌های داخلی و خارجی دچار تفاوت کمی در دیدگاه‌هایی مانند موضوع حجاب و حقوق و آزادی‌ها تا سرمایه‌گذاری خارجی و رابطه با غرب و آمریکا هستند.

نظام ایران در سال‌های گذشته بارها از این بازی دوگانه‌سازی برای تنظیم روابط خود با غرب بهره برده است، به‌ گونه‌ای که بسته به میزان تنش، تصویری «اصلاح‌طلبانه» یا «رادیکال» از خود ارائه داده است. با این حال اما نزاع کنونی و شرایطی که در حال حاضر وجود دارد، ماهیتی متفاوت از گذشته یافته است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

در سایه تهدیدات آمریکا و اسرائیل مبنی بر احتمال وارد آوردن ضربه نظامی تازه به ایران در صورت سرپیچی از مذاکرات، و نیز تهدیدهای اروپا در ارتباط با فعال‌ ساختن مکانیسم ماشه در صورت عدم پاسخ تهران تا پایان اوت به بازگشت بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، و لزوم تعیین تکلیف پرونده هسته‌ای پیش از اکتبر، برخی صداها در داخل ایران خواستار تغییرات ضروری برای حفظ امنیت کشور و بقای رژیم اسلامی شده‌اند. در همین راستا، «جبهه اصلاح‌طلبان» با صدور بیانیه‌ای هشدار داد که موعد فعال‌ شدن «مکانیسم ماشه» نزدیک است و خواستار تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی و پذیرش نظارت کامل آژانس شد.

اما اصولگرایان این رویکرد را به شدت مورد حمله قرار داده و معتقدند که «جبهه اصلاح‌طلبان»، همراه با اظهارات محمدجواد ظریف و حسن روحانی، چیزی جز تکرار خواست‌های آمریکا نیست. از نگاه اصولگرایان، دولت‌های اصلاح‌طلب با شعار رفع همه تحریم‌ها و وعده شکوفایی اقتصادی در دوره روحانی، نهایتاً به چیزی جز تسلیم در برابر واشنگتن و اسرائیل دست نیافتند. آنها استدلال می‌کنند که اصلاح‌طلبان از تجربه‌های لیبی و اوکراین عبرت نگرفته‌اند. قذافی پس از تحویل زرادخانه هسته‌ای و شیمیایی‌اش سقوط کرد و هدف حمله ناتو قرار گرفت، و اوکراین نیز پس از واگذاری سومین زرادخانه هسته‌ای جهان به روسیه در برابر ضمانت‌های امنیتی به قربانی جنگ و تجزیه سرزمینی خود بدل شد.

جواد ظریف وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی چندی پیش در مقاله‌ای در مجله «فارن پالیسی» طرحی دیپلماتیک و تاریخی برای ایران و منطقه مطرح کرد. او در مقاله خود مسئله گذار از «الگوی تهدید» و رویکرد به «الگوی فرصت» را از طریق گسترش روابط با همسایگان و کشورهای جنوب جهانی، ایجاد شراکت منطقه‌ای تازه در غرب آسیا و تجدید گفتگو با اروپا و آمریکا مطرح کرده است. اما اصولگرایان او را به شدت به باد انتقاد گرفتند و طرح او را نوعی «خودزنی» دانستند؛ زیرا همه مشکلات ایران از جمله تحریم و محاصره را به سیاست‌های داخلی نسبت داده بود و نهایتاً مذاکره با آمریکا را توصیه می‌کرد.

حال مسئله محوری اینجاست: اصولگرایان می‌گویند اشتباه اصلاح‌طلبان این است که چالش‌های رژیم ایران با غرب را به مسائل هسته‌ای، موشکی یا حمایت از «محور مقاومت» تقلیل می‌دهند و می‌پندارند که با دادن امتیاز می‌توان فشارها را متوقف کرد؛ حال آنکه ریشه دشمنی غرب با جمهوری اسلامی جایگاه ژئوپلیتیک ایران است.آنها می‌گویند منابع عظیم انرژی، موقعیت استراتژیک در تنگه هرمز، و نفوذ فرهنگی و تاریخی از مسائلی هستند که دشمنی غرب با رژیم ایران را باعث شده است.

اصلاح‌طلبان اما از خواسته‌های خود دفاع می‌کنند و مدعی هستند که هدف‌شان تأمین رفاه مردم، تضمین بقای جمهوری اسلامی و آینده ایران است. اصولگرایان این موضع را شکستن «وفاق ملی» پس از جنگ ۱۲روزه می‌دانند و اصلاح‌طلبان را «زلینسکی‌های داخلی» می‌نامند. کسانی که با عدول از اصول ثابت سیاست نظام، کشور را در مسیر اوکراین در برابر روسیه و زلینسکی در برابر ترامپ قرار می‌دهند. آنان معتقدند تمرکز بر تغییر داخلی نشان از بی‌توجهی به واقعیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی پیرامون ایران دارد.

نزاع کنونی در رژیم ایران دو موضوع را آشکار می‌کند:

نخست اینکه خواست‌های اصلاح‌طلبانه بیشتر معطوف به بقای نظام و اجتناب از مکانیسم ماشه و دوری از تنش با اسرائیل و غرب است.

دوم اینکه اصولگرایان فقط بازدارندگی را تضمین‌کننده امنیت می‌دانند و «میدان» را شرط هرگونه دیپلماسی قلمداد می‌کنند.

شاید اهمیت این منازعه و جنگ درونی دو طیف رژین تهران در آن باشد که از جمله پرسش‌های کلیدی را برمی‌انگیزد:

آیا رژیم ایران پس از تضعیف استراتژیک آن که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و ضربات آمریکا و اسرائیل آغاز شد، استراتژی منطقه‌ای خود را تغییر خواهد داد؟

آیا هنوز فرصتی برای پیشبرد جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای دارد؟

آیا قادر به بازسازی شبکه نیابتی خود خواهد بود یا تغییرات استراتژیک اجتناب‌ناپذیر است؟

آیا این تغییرات موقت و محدود به دوران ترامپ و نتانیاهو خواهد بود؟

و آیا تأکید اصلاح‌طلبان بر آغاز تغییر از داخل، به معنای درک تهدیدات و سپس بازتعریف الگوی روابط، دوستی‌ها، دشمنی‌ها و منافع است؟

و سرانجام، آیا این رویکرد می‌تواند مسیر تازه‌ای برای غرب در جهت تلاش‌های جدی برای تغییر رژیم در ایران بگشاید؟



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy