Thursday, Aug 28, 2025

صفحه نخست » "راه سومِ" محسن آرمین، توهّم است؛ توهّمِ تجزیه‌ی ایران، نیکروز اعظمی

nik.jpgبرخی این روزها در سبکسریِ خود "راه سوم" را ناجی ایران جا می‌زنند و در مدح آن قلم‌فرسایی می‌کنند؛ یکی از آنان محسن آرمین است. مردم را فرا می خوانند که هوشیار باشید و بشتابید تا با پیوستن به راه سوم، خطر تجزیه‌ی ایران را خنثی کنیم!جلّ‌الخالق؛ این منطق متعلق به کدام عهد است؟ خطر؟ خطرِ واقعی آن‌جاست که این "راه سوم"می‌خواهد با بزکِ جمهوری اسلامی، آن را به "جمهوریِ اسلامِ رحمانی" تبدیل کند؛ توهّمی برآمده از استیصال.

تاکنون هیچ نشانه و سند معتبری درباره‌ی خطرِ تجزیه‌ی ایران ارائه نشده است. این گزاره بیش از هر چیز با هوچی‌گریِ اصلاح‌طلبان دامن زده می‌شود تا جامعه را قانع کنند که باید قدرت به دست آنان بیفتد تا "راه سوم"، یعنی قرائتِ رحمانی از اسلام در سطحِ نظام سیاسی، محقق شود و به‌زعمشان خطرِ تجزیه دفع گردد! غافل از آن‌که جامعه‌ی ایران با مضمونِ انقلابِ بزرگِ فرهنگیِ "زن، زندگی، آزادی" به هر نوع حکومت دینی نه گفته است.

اگر اساساً سخنی از تجزیه در میان باشد، ریشه‌اش در سیاست خارجیِ خانمان‌سوزِ همین جمهوری اسلامی است؛ و برای دفعِ آن باید این جمهوریِ ننگ و نفرت را از بنیاد برچید. حکومت‌های دینی و ایدئولوژیک، با هر نامی، همواره زمینه‌ساز جنگ، خون‌ریزی و تجزیه بوده‌اند، به‌ویژه از جنسِ جمهوری اسلامی.

حکومت دینیِ اسلامی ـ در هر قرائتی ـ هنگامی که بر ساختار سیاسی سوار شود، تهدیدی برای همگان است؛ هم برای داخل و هم برای همسایگان. "اسلام" هرگاه مبنای نظام سیاسی قرار گیرد، نتیجه‌اش همان "نظام دینی" است؛ و چنین نظمی نمی‌تواند مُروجِ "آشتیِ ملی" باشد. تلاش برای "زدنِ سرِ مار" از سوی اسرائیل یا "کشیدنِ دندانِ مار" از سوی آمریکا و اروپا، چنان‌که اصلاحاتچی‌ها روایت می‌کنند، در عمل به فرصتی برای مخالفان حکومت تبدیل شده، و سیاستِ ایران‌ستیزانه‌ی جمهوری اسلامی خود این فرصت‌ها را پدید آورده است. "ایرانِ نیرومند" که شما ادعا کرده‌اید قرار است برخاسته از "ایرانِ جمهوری اسلامی" با قرائتِ "اسلامِ رحمانی" باشد؛ در حالی که از دیدِ سکولارهای دموکرات ایرانی، چنین ایرانِ نیرومندی تنها زمانی محقق می‌شود که جمهوریِ اسلامی از میان رفته باشد، یعنی ایرانی که نظامِ سیاسی‌اش آلوده به ایدئولوژیِ اسلامی نباشد و آزاد و دموکرات باشد. ایران آزاد و دموکرات با نظام سیاسی غیر اسلامی، متضمن صلح و دوستی میان کشورهای منطقه و جهان خواهد بود.

مسببِ آن "دو خطرِ جدّی"، که حکومت اسلامی تان را تهدید می کند، یعنی اسرائیل از یک‌سو و آمریکا/اروپا از سوی دیگر، خودِ جمهوری اسلامی است. برای کشورهای "عادی" منطقه، از جانب این بازیگران خطری وجود ندارد؛ آنان در کنار هم با دادوستد و رقابتِ سالمِ اقتصادی زندگی می‌کنند. این جمهوری اسلامی است که می‌کوشد همین "دادوستد" و "رقابتِ سالم" را برهم زند. نمونه‌اش حمله‌ی هفتم اکتبر؛ جایی که دستانِ خون‌آلودِ نظام اسلامی از آستینِ حماس بیرون زد و با تجاوز به خاکِ اسرائیل، آن کشتارِ بی‌رحمانه را رقم زد تا پیامدِ محتومِ بعدی، یعنی حمله‌ی اسرائیل به غزه و حماس، رخ دهد و نیز روابطِ برخی دولت‌های عربی، مانند عربستان که در آستانه‌ی دوستیِ همه‌جانبه با اسرائیل بودند، مخدوش شود و شد.

مسببِ اصلیِ سیاست‌های نظامیِ نتانیاهو در قبال مردمِ بیگناه غزه و کشتارِ بی‌رحمانه‌ی آنان، آقایانِ اصلاح‌طلب، بر گردنِ جمهوریِ ننگینِ شماست؛ همان جمهوری‌ای که سال‌ها در راهِ تشکیلِ کشورِ فلسطین و راه‌حلِ "دو دولتی" کارشکنی کرد. مردمِ ایران این را به‌خوبی فهمیده‌اند؛ از این‌رو حنای شما در "مظلومیتِ فلسطین و غزه"، که آن را به ایدئولوژی خود بدل ساخته‌اید، دیگر رنگی ندارد. حکومتِ مطلوبِ شما آقایانِ اصلاح‌طلب، مسببِ اصلیِ سیاست‌های جنگی علیه اسرائیل و در عین‌حال ضدِ منافعِ فلسطینی‌هاست؛ حکومتی که در تأسیسِ کشورِ فلسطین، با تمام قوا اخلال کرده و می‌کند. سیاستِ خارجیِ ایران‌ستیزانه‌ی همین حکومت نمی‌گذارد آبِ خوش از گلوی فلسطینیان پایین برود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy