Sunday, Sep 7, 2025

صفحه نخست » سوز دلِ آقای رضا فانی یزدی برای اربان: چین و روسیه، کوروش گلنام

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

دشمنی با روسیه و چین یا خیانت به کشور - رضا فانی یزدی

همآن تیتر مقاله را که می‌بینید باور نمی‌کنید که یک ایرانی چنین برای چین و روسیه دلسوزی می کند و حتا دیگران را که چون او در باره این دو "ارباب" فکر نمی‌کنند، خائن و کارشان را خیانت می‌داند!

شمه‌ای از عشق به اربابان را در زیر بخوانید:

" اینکه در ایران ما افرادی در سطوح مختلف ــ چه در ارگان‌های نظامی و انتظامی و چه در رهبری سیاسی کشور ــ بارها دروغ‌های آشکار گفته‌اند، جای تردید نیست. نمونه‌هایی مانند آقای ظریف و دیگران که در موارد متعدد روایت‌هایی را علیه روسیه یا چین مطرح کردند که بعدها خلاف واقع از آب درآمد، شاهد این مسئله است." تاکید از من

توجه می‌فرمایید که چه بدبختی بزرگی است اگر کسی در باره چین و روسیه، که خود از دروغ‌پردازان بزرگ جهانی هستند به ویژه روسیه، دروغ بگوید! از دروغ‌های ظریف در باره ایران و بلایی که بر سر مردم آورده‌اند سخن نمی‌گوید و تنها چین و روسیه درمیان است. برای یک دلاور آزادی‌خواه ایرانی ذوب شده در اربابان چین و روسیه چه دردی از این بالاتر؟!

یه تکه‌ای دیگر از این مقاله افشاگر و کوبنده بپردازم و به جهنم که مردم ایران در چه منجلابی زندگی می‌کنند، مهم برای این میهن‌دوستِ ناب، چین و روسیه است:

"نمونه‌ی روشن: قرارداد ایران و روسیه

نمونه‌ی بارز همین رفتار را می‌توان در قرارداد ایران و روسیه دید. آن‌ها به‌خوبی می‌دانستند که بند نظامی و امنیتی قرارداد مهم‌ترین بخش آن است؛ بندی که می‌توانست ایران را در یک مدار دفاعی و امنیتی مشترک با روسیه و به‌طور غیرمستقیم با چین قرار دهد. اما همین بند حیاتی را آگاهانه حذف کردند. چرا؟ چون نمی‌خواستند ایران در چنین چارچوب دفاعی و امنیتی تعریف شود.این همان نقطه‌ای است که دروغ و خیانت به‌طور مستقیم به هم می‌رسند." تاکید از من

معنای روشن این است که چرا یک‌باره مستعمره چین و روسیه نشویم تا خیالمان آسوده باشد و کسی به ما حمله نکند! و چون آن گونه که من می‌خواهم نکرده‌اید پس خیانت است، آقا خیانت کرده‌اید!

روسیه بی آزار وپاک‌دل بی سروصدا چه کمک‌ها که به ایران نکرده است و ما چه ناسپاسیم:

"نقش روسیه در مقابله با حملات سایبری و نظامی

ما به‌خوبی می‌دانیم که در همان روزهای نخست جنگ ۱۲ روزه با اسراییل، بخشی از سیستم‌های پدافند هوایی ایران هک شده بود و به همین دلیل هم نیروهای بخش دفاع ضد هوایی ایران نتوانستند پاسخ مناسب و سریع به حملات بدهند. بعداً خبرهایی منتشر شد که روس‌ها در بازگرداندن این سیستم‌ها به حالت عادی نقش مهمی داشتند؛ یعنی کمک کردند تا مسیر نفوذ بسته شود و سامانه‌ها دوباره فعال شوند.؟" تاکید این‌جا از من نیست.

نخست باید پرسید این"ما" کی هستند؟ و دوم این آگاهی‌هایِ دقیق از کجا آمده است؟ یعنی آقای رضا فانی یزدی با کمیته مرکزی حزب کمونیست پُر افتخار روسیه وسازمان امنیت پوتین در تماس تنگاتنگ هستند و خبرهایِ دست‌اول به ایشان و آن بقیه "ما" می‌رسد؟

اوج خشم این میهن‌دوست ناب را در زیر بخوانیم:

"بی‌انصافی در قضاوت

با این همه، امروز بعضی افراد در ایران بی‌شرمانه علیه روسیه صحبت می‌کنند؛ بدون آن‌که یادآوری کنند در مواقع حساس، روسیه تا جایی که می‌توانسته کمک کرده است. روسیه نمی‌تواند بدون مجوز رسمی وارد فضای ایران شود و پدافند یا نیروی نظامی در اختیار بگذارد.هیچ کشوری چنین نمی‌کند؛ پایبندی به قراردادها و منافع خودش را دارد." تاکید از من است

آیا این نوشته به تفسیر نیاز دارد؟ بزرگ‌ترین گرفتاری مردم ایران حکومت اسلامی نیست بلکه این بی‌شرمی‌ها علیه ارباب پوتین است. راستش من با پوزش از خوانندگان می خواهم که حوصله کنند و دنباله این یاوه‌های ایشان را بخوانند. بخوانند که ایشان حتا از آوردن 5‌هزار نیروی نظامی چین به ایران جانانه پشتیبانی می‌کند:

"این نیروها قرار بود صرفاً برای حفاظت از منافع مستقیم چین در پروژه‌های اقتصادی خودش حضور داشته باشند، نه برای کنترل ایران. همان کاری که امروز در آفریقا، آمریکای لاتین یا حتی پاکستان انجام می‌دهند."

توجه فرمودید. چین 5 هزار نیروی نظامی بیاورد در ایران برای آن هدفی که ایشان فرموده‌اند. یواشکی بگویم که آقای فانی خشمگین نشود، کار چین در کشورهای دیگر به ویژه کشورهای نادار و ناتوان در آفریقا و آمریکای لاتین و خاورمیانه گونه‌ای برده‌داری نوین است. خوانندگان می‌توانند در گوکل جستجو کرده و کلیپ‌هایی در باره رفتار چینی‌ها با آفریقایی ها را بیابند که نامی جز برده‌داری نمی‌توان برآن‌ نهاد.

اینک اندکی از فضای سالم بیرون بیاییم و برویم به فضای مسمومی که آقای فانی یزدی تصویر نموده‌اند:

" فضای مسموم و خیانت رسمی

این ماجرا نشان می‌دهد متأسفانه در جامعه‌ی ایران فضایی وجود دارد که هر قرارداد راهبردی با شرق، مخصوصاً چین و روسیه، به‌سرعت با اتهام «فروش کشور» یا «اشغال سرزمین های ما» روبه‌رو می‌شود.
بخش بزرگی از حاکمیت سیاسی، چه آگاهانه و چه از روی بی‌مسئولیتی، در این بازی شریک می‌شود. آن‌ها عملاً به کشور خیانت می‌کنند چون مانع شکل‌گیری قراردادهایی می‌شوند که می‌تواند امنیت و آینده‌ی ایران را تضمین کند؛ بدون اینکه کمترین آسیبی به منافع ملی ما بزند." تاکیدها همه از ایشان است نه من

آی ایرانی حواست جمع باشد: یا باید مستعمره اربابان چین و روسیه شوی یا اگر چنین نکنی خائنی! این خواسته این میهن‌دوست نابِ ایرانی است.

سم ایدئولوژی

نگارنده پیش‌تر هم جایی نوشته است که رهایی از چنگال یک ایدئولوژی که چون سمی مغز واندیشه را مسموم نموده است کار ساده‌ای نیست و به اراده‌ای استوار و نقد جدی گذشته خود نیاز دارد. در دوران پس از انقلاب و رسوایی حزب توده، شماری از این حزب وایدئولوژی آن با برخورد درست، از حزب بریده و خود را رها نمودند ولی شماری چون این آقای رضا فانی یزدی هم‌چنان درآن گرداب بسر می‌برند.

با نقل قولی ازپرسش و پاسخ بابک امیر خسروی از کادرهای پیشینه‌دار گذشته حزب توده و ایرج اسکندری از توده‌ای‌های استخوان‌ داری که در جناح مخالف کیانوری بوده است و هر دو خود بعدها به افشای فضاحت درونی این حزب پرداخته‌اند و نقش رهبری برایِ کسانی چون رضا فانی یزدی در حزب توده را داشته‌اند، این نوشته را به پایان می‌برم.البته با پوزش از خوانندگان گرامی چون نوشته به درازا می‌کشد. این‌ها به فداییان اکثریت اندرز می‌داده‌اند که بابا خود را چون ما گرفتار نکرده و وارد این گنداب نشوید:

" بابک امیر خسروی: ...یکی از گرفتاری‌های رفقای فدایی اکثریت همین بود. چرا این‌همه اصرار داشتندکه به‌نحوی وحدت سازمانی داشته باشند. من با این رفقا در پلنوم هیجدهم صحبت کردم. این‌ها دردشان این است که که آن‌ها هم به‌طریقی و به صورتی از یک پشتیبانی بین المللی که حزب توده ایران دارد، برخوردار بشوند. ببینید این مطلب به ذهن آنان هم فرو رفته است و با این‌که می‌بینند وضع چقدر خراب است، ولی می‌گویند شما چیزی دارید که ما نداریم، آن‌هم پشتیبانی اردوگاه سوسیالیستی است و می‌خواهیم آن‌را داشته باشیم. یعنی اصلن می‌خواهند به آن‌طرف حرکت کنند. گویی اصلن تجربه حزب توده وجود ندارد. در صورتی‌که به‌نظر من این‌ها حتا یک جریان کوچکی هم بمانند، اما سلامت و انقلابی‌شان را حفظ کرده و بر خودشان تکیه داشته باشند، آینده آن‌ها به مراتب درخشان‌تر خواهد بود. ولی بدبختانه آن فرهنگ لعنتی آن‌چنان در مخیلیه ماها جا گرفته که آن‌ها اساسن با وجود این‌که متوجه‌اند که دارند کار نادرستی انجام می‌دهند، فقط به این امید که بلکه از یک عاملی مثل پشتیبانی بین‌المللی بهره‌مند گردند، به شیوه بالا متوسل می‌شوند.

اسکندری: بخصوص در مهاجرت آن‌ها فکر می‌کنند که اگر با حزب توده متحد شوند برایِ آن‌ها امتیازات و تسلیهات بهتر و بیش‌تری هست و چون از این جهت در مهاجرت هم در مقام دوم قرارمی‌گیرند، لذا در این باره اصرار می‌ورزند. من در همآن پلنوم 18 به ایشان گفتم که اصلن هیچ به نفع‌شان نیست و این‌کار را بیخودی انجام ندهند. نگهدار می‌گفت آخر شما چرا موافق نیستید؟ گفتم می‌بینید ما تا خرخره مان گرفتار یک وضع نامطبوع و نامطلوبی شده‌ایم، آخر شما چرا می‌خواهید خودتان‌ را گرفتار و مسئولیت این جریان را هم به‌دوش بگیرید. گفتم آخر چرا شما می‌خواهید خودتان را توی این مخمصه بیندازید. حالا خودتان را نگهدارید تا بعد ببینیم چه می‌شود."

برگرفته از کتاب دوم خاطرات سیاسی ایرج اسکندری، به اهتمام بابک امیر خسروی و فریدون آذرنوش، برگ‌های 122 /121، سال انتشار نوشته نشده ولی گفت و‌شنود در دو بخش نخست در سال‌های 1366 و 1367انجام گرفته است.

حتمن خوانندگان نیز چون من خواهند پرسید: آقای فانی یزدی شما که کمونیستی دو آتشه و تا این اندازه هوادار اربابان چین و روسیه هستی چرا در غرب امپریالیست زندگی می‌کنی!؟

در همین زمینه: شعار میهن‌دوستی؛ پوششی برای چرخش شعله‌سعدی

:::



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy