هادی خرسندی - ویژه خبرنامه گویا
اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود
چونکه با آخوندها همراه بود
.
پادشاهی بود «روحانی» پناه
جمله آخوندها بر گِرد شاه
.
هر سفر پای هواپیمای او
بود یک آخوند، جان افزای او
.
عکس ها بسیار مانده یادگار
زان شه و دورش همه عمّامه دار
.
او سپاه دین نمودی اختراع
تا که لامذهب نماند اجتماع!
.
از نماز این پادشه غافل نبود
عکس میانداخت در حال سجود
.
مشهد و مکّه زیارتگاه او
دسته عکاس ها همراه او
.
از قم و شیراز هم کردی سراغ
حضرت معصومه و شاهِ چراغ
.
میفرستادی ضریحی از طلا
خدمت آقا شهید کربلا
.
بودجه میداد بهر حوزه ها
گاه حاضر بود توی روضه ها
۰
.در مقابل، مدح اعلیحضرتین
بود لای قصه شمر و حسین!
.
توی دانشگاه مسجد شد بنا
تا به دانش حُقنه گردد رَبّنا!
.
در لزوم دین، کلام پادشاه
کرد شیخان دغل را رو به راه
.
این همه، آخوند را تجهیز کرد
شیخ، دندان طمع را تیز کرد
.
***
اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود
زانکه پیشاهنگ در این راه بود
.
گفت «بشنیدم صدای انقلاب»
«میدهم فریاد ملت را جواب»
.
شاه و ملت نیّت شان خیر بود
حیف که سررشته دست غیر بود
.
شیخ ِ بُزخو کرده برجست از کمین
کاین منم آینده ساز ملک و دین!
.
نشئه از تبلیغ و مست از مال مفت
حق به جانب آمده، گردن کلفت
.
کفچه ماری با تن و جان قوی
شد برون از آستین پهلوی
.
ژست او، ژست «وجیه الملّه» بود
خاستگاهش منبر چل پلّه بود
.
رفت بالا در میان ازدحام
گفت «ای اقشار ناراضی سلام!»
.
«آنکه منظور شما بوده منم!»
«انقلاب شاه فرموده منم!»
.
«دارم اخبار خوشی بهر همه»
«کاسه با خود آورید و قابلمه»
.
«قلُقُل افتاده به دیگ انقلاب»
«آش نذری پخته ام بهر ثواب»
.
این میان چپ نیز کلاً چپّه شد
داخل این آش مشتی لپّه شد!
***
اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود
گرچه یک شاه ترقیخواه بود
.
پس تو هم ای پادشاهی خواه خوب
اینچنین «پنجاه وهفتی» را نکوب
.
ای که با «پنجاه وهفتی»ها بدی
حرف بد در باره آنها زدی؛
.
باز اگر درباره پنجاه و هفت
بر زبانت فحش و دشنامی برفت
.
این میانه شاه را هم ای جوان
رهبر «پنجاه وهفتی» ها بدان
.
گر نداری نیّت توهین به او
لطف کرده یک «بلانسبت» بگو!
.
در میان فحش هایت گاه گاه
ذکر کن حتماً: «به استثنای شاه»!
---------------
هادی - شهریور ۱۴۰۴
«وطنم را نبرین»
::::