مسعود نورمحمدی
ترور چارلی کرک، فعال سیاسی محافظهکار آمریکایی، در دانشگاه یوتا تنها یک حادثه امنیتی داخلی نیست؛ بلکه پرده از تناقضی قدیمی در سنت چپگرایی جهانی برمیدارد: جریانهایی که سالها شعار مبارزه با خشونت و دفاع از حقوق مردم را سر دادهاند، خود در بزنگاهها به خشونت متوسل میشوند.
چپ و شعار ضد خشونت
در آمریکا، لیبرالها و چپها دههها پرچمدار مبارزه با فرهنگ اسلحه بودهاند. آنها از «کنترل سختگیرانه بر فروش اسلحه» و «پایان دادن به تیراندازیهای جمعی» سخن گفتهاند. اما اگر عامل تیراندازی اخیر، چنانکه برخی گمانهزنیها میگویند، با انگیزههای چپگرایانه عمل کرده باشد، پرسش بزرگی مطرح میشود: چگونه جریانی که خود را دشمن خشونت میخوانَد، دست به ترور میزند؟
تجربه تاریخی خشونت چپ
این تناقض البته جدید نیست. در قرن بیستم، گروههای رادیکال چپ در آمریکای لاتین، اروپا و خاورمیانه بارها از اسلحه برای رسیدن به آرمانهایشان استفاده کردند. از «راه درخشان» پرو و فدراسیونهای چریکی در کلمبیا تا بادر-ماینهوف در آلمان، چپ رادیکال نتوانست میان شعار آزادی و ابزار خشونت تمایز قاطع بگذارد. نتیجه، بیاعتباری سیاسی و فراهم شدن بهانه برای سرکوب گستردهتر بود.
ایران: میراث فدائیان و مارکسیستها
در ایرانِ پیش از انقلاب، سازمانهای چپ مانند فدائیان خلق و گروههای مارکسیستی بارها به ترور و مبارزه مسلحانه روی آوردند. بخشی از آنان بعدتر یا در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفتند یا در تبعید به تکرار همان الگو ادامه دادند. حتی امروز نیز در فضای اپوزیسیون ایرانی، گرایش چپ غالباً نه با برنامه سیاسی سازنده، بلکه با «حذف» شناخته میشود: حذف فیزیکی در گذشته و حذف شخصیت و حیثیت در فضای رسانهای امروز.
تکرار یک الگو
حادثه چارلی کرک در آمریکا نشان میدهد که این الگو همچنان زنده است. چپها، وقتی در رقابت آزاد ایدهها شکست میخورند، بهجای بازنگری در اندیشهها، به ابزار خشونت و حذف رو میآورند. همین امر موجب شده نه در غرب و نه در شرق، اعتماد عمومی به این جریان پابرجا نماند.
راه برونرفت
دموکراسی تنها زمانی معنا دارد که همه جریانها قواعد بازی مسالمتآمیز را بپذیرند. خشونت سیاسی ـ چه با گلوله در آمریکا، چه با ترور شخصیت در ایران ـ نه ابزار مشروعیت است و نه راهی برای تغییر اجتماعی پایدار. اگر چپها میخواهند در دموکراسی آینده نقشی ایفا کنند، باید به جای تناقض و خشونت، وارد میدان رقابت اندیشه و استدلال شوند.
ترور چارلی کرک نه فقط ضربهای به محافظهکاران آمریکا، بلکه هشداری به همه نیروهای سیاسی است: خشونت هرگز جانشین منطق نمیشود. و هر جریانی که به آن متوسل شود، در نهایت نه رقیب که خود را حذف خواهد کرد.