
بنظر می رسد غیبت های طولانی و غیر متعارف رهبر رژیم نیز، در راستای این ترفند و ایجاد عادت ذهنی عدم حضور در صحنه و اقدام مقتضی برای انتقال قدرت به جانشین در زمان مناسب باشد.
طی قریب به پنج دهه گذشته، اتاق فکر رژیم ،متشکل از سپاهی اطلاعاتی امنیتی ها،نه برای حل مسائل و مشکلات عدیده مردم ،بلکه در راستای چگونگی پاک کردن صورت مسئله،با توسل به زندان و همگانی کردن فقر و نداری و سرکوب و تحقیر مردان و توهین به زنان وکودکان ، سرانجام کشتار فردی و جمعی،طرح و برنامه داده و تاکنون با اتخاذ این شیوه ها ،با پر کردن زندان های کشور و جاری نمودن جوی ها و رودهای خون (همچون زندانی و زخمی کردن و کشتار جمعی هزاران نفر از آبان ماه نود و هشت ،تا کشتار در خیزش مهسا ،زن زندگی آزادی که این روزها سومین سالگرد آن روز می باشد ) بر خیزش مردم ،غلبه نموده است.
گرچه ماشین تبلیغات رژیم با دستورالعمل های اتاق فکرش بطور مرتب در اشراف رهبری به مسائل و کنترل امور، سناریوهایی تدوین و اجرا می کنند ،اما مقایسه عکس العمل مردم در داخل، در مورد این غیبت های طولانی و مکرر وی ،حاکی از این است.که مردم در داخل ،بعلت حضور در قلب آتش مبارزاتی،در کوره حوادث خونبار،پولاد آبدیده شده و در مقابل بمباران های خبری رژیم،بعلت تکرار آن و عادت ذهنی ( پاک داشتن ذهن در مقابل این اخبار کذب ) این بار، بهائی به این قبیل دروغ پراکنی های اتاق فکر رژیم نداده و می دانند. که رهبر رژیم به آخر خط رسیده و زمینه را برای انتقال باصطلاح مسالمت آمیز قدرت و بی خطر فروپاشی فراهم می کنند.
بخاطر همین هم هست.که این باور ملی در حال شکل گیری نهائی است.که تنها مردم ایران در داخل کشور هستند.که بعلت لمس حضوری و عینی واقعیت ها و برخورد روزانه ،با نقاط قوت خود ، در مقابل نقاط ضعف رژیم و تجربیاتی که عملا در میدانهای نبرد خونین، با حاکمیت در خرداد و تیرماه ها آبان و دی ماه ها بدست آورده، حرف اول و آخر را، در پیروزی نهائی، بر بساط حاکم خواهد زد.بدیهی است.یکی از وظایف مهم اپوزیسیون مقیم خارج، تا رسیدن به این روز مهم ،می تواند انعکاس صدای ملت ایران، در نهادهای موثر و مطرح جامعه بین المللی باشد.بخصوص اینکه برای اولین بار زمینه از هر لحاظ برای حذف این رژیم غیر متعارف از صحنه و جایگزینی آن با یک نظام متعارف ، در مجامع مربوطه فراهم گردیده است.