حسن اسدی زیدآبادی
با فروپاشی برجام و بازگشت اتوماتیک تحریمها - طبق همین سندی که دیپلماتهای جمهوری اسلامی پایش را امضا کرده بودند - ایران وارد مرحلهای شده که بیش از هر چیز یادآور وضعیت صدام پس از جنگ اول خلیج فارس است. بازگشت ایران به ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، یعنی شناسایی رسمی کشور به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی توسط قدرتمندترین و مهمترین مرجع بینالمللی. در این میان، آثار اقتصادی شاید مهم باشد، اما اهمیت اصلی جایی دیگر است: مشروعیتبخشی به هرگونه برخورد احتمالی با ایران.
همین دیروز غریبآبادی، معاون وزیر خارجه، گفت: «الان عملا فعالیت غنیسازی نداریم.» اخبار و مواضع رسمی هم نشان میدهد که تاسیسات غنیسازی ایران فعلا به نحوی از بین رفته که دیگر قابل استفاده نیست. حالا جالب اینجاست که درست سر همین «غنیسازیِ هیچ»، میخواهند دوباره تحریممان کنند!
این ماجرا بیاختیار آدم را یاد حکایت بامزه آقای همساده میاندازد. همان کاراکتر معروف سریال کلاهقرمزی که در جریان دردودل با آقای مجری میگفت: «من اصلاً زن نگرفته بودم، ولی ماهی یه سکه مهریه میدم!» حکایت ما هم همین است؛ غنیسازی نداریم، ولی باید هزینههایش را هم بدهیم.
این طنز تلخ سیاست خارجی ایران است؛ روزگاری همه چیز را روی پروژه هستهای گذاشتند، امروز نه پروژه مانده، نه دستاورد، اما فشار و تحریم همچنان پابرجاست. یعنی هزینهها را پرداختهایم بیآنکه چیزی در دست داشته باشیم.
به نظر میرسد آنچه باید جدی گرفت، نه جنگ بر سر سانتریفیوژهای از کار افتاده، بلکه خطری است که ایران را به مرحلهای میبرد که جامعه جهانی هر واکنشی علیه آن را مشروع و قانونی جلوه دهد. این همان جایی است که شوخیهای آقای همساده هم دیگر خندهدار نخواهد بود.
Saturday, Sep 20, 2025