نمایش ساختگی جمعیت؛ از تهران تا خیابانهای اروپا
ارشان آذری
رفتار مجاهدین خلق در برگزاری تجمعات خارج از کشور، یادآور روشهای جمهوری اسلامی در برپایی راهپیماییهای حکومتی است. همانطور که رژیم برای پر کردن خیابانها، مردم را با وعدهی ساندیس، غذای رایگان و حتی پول نقد جذب میکند، مجاهدین نیز در اروپا از همین ترفندها استفاده میکنند. به پناهندگان یا کسانی که بیکارند، وعدهی بلیت رایگان اتوبوس، نهار، اقامت در هتل و حتی پول توجیبی داده میشود تا در تجمعات این گروه شرکت کنند.
هدف این نمایشها روشن است: خلق تصویری جعلی از حمایت مردمی و بزرگنمایی پایگاه اجتماعی یک گروه فرقهای که در واقع پایگاه جدی در میان ایرانیان ندارد. چنین رفتارهایی نه تنها حقیقت را تحریف میکند بلکه اعتماد افکار عمومی را نسبت به هر حرکت سیاسی در خارج از کشور تخریب مینماید و باعث میشود حتی تظاهراتهای واقعی اپوزیسیون با بدبینی دیده شود.
فناوری در خدمت فرقهگرایی
مجاهدین خلق با استفاده از ماشین تبلیغاتی مدرن و عملیات روانی سازمانیافته، ویدیوهای تقطیعشده، سخنان کادشده و محتوای جعلی تولید میکنند. این ویدیوها گاه برای تخریب چهرههای محبوب اپوزیسیون مانند شاهزاده رضا پهلوی منتشر میشود و گاه برای تحریف واقعیتهای سیاسی ایران و جهان.
هواداران این سازمان به صورت هماهنگ در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، ایکس (توییتر سابق)، اینستاگرام و یوتیوب فعالاند و از حسابهای جعلی، رباتها و کامنتگذاری گروهی برای تحمیل گفتمان مطلوب خود استفاده میکنند. آنها هیچگاه با نام و نشان واقعی فعالیت نمیکنند و خود را «مستقل» یا «فعال حقوق بشر» معرفی میکنند، اما عملاً مجری دستور تشکیلات هستند. این پنهانکاری و جنگ روانی سیستماتیک، اعتماد عمومی را هدف میگیرد و فضای گفتوگوی آزاد را آلوده میکند.
ویرانسازی اعتماد، نابودی همبستگی
نقش مخرب مجاهدین خلق تنها به جعل و تخریب رسانهای محدود نمیشود. آنان سیستماتیک تلاش میکنند هرگونه ائتلاف یا ابتکار عمل ملی را ناکام بگذارند. حمله به شخصیتهای مستقل، ایجاد شکاف میان جمهوریخواهان و پادشاهیخواهان، و تلاش برای تصاحب رهبری مبارزه، بخشی از برنامهی مزمن این گروه است.
در حالی که بسیاری از نیروهای اپوزیسیون میکوشند گذشته را کنار بگذارند و به آیندهی مشترک بیندیشند، این سازمان همچنان در تلهی فرقهگرایی و دشمنسازی گرفتار است. رهبران آن حاضر نیستند با رسانههای مستقل به گفتوگو بنشینند، زیرا میدانند هر گفتوگوی آزاد، پرده از انزوای واقعیشان برمیدارد.
ورشکستگان سیاسی؛ متحدان پنهان فرقه رجوی
در کنار مجاهدین خلق، گروه دیگری نیز نقش پررنگی در تخریب اتحاد ملی دارند: ورشکستگان سیاسی و چپهای تندرو. این جریانها که در سالهای نخست انقلاب اسلامی نقش مهمی در تحویل ایران به استبداد مذهبی ایفا کردند، امروز در خارج از کشور همصدا با مجاهدین به هر حرکت ملی میتازند.
این چپهای کهنهکار که در رؤیای تحقق آرمانهای شکستخوردهی دههی پنجاه و شصت ماندهاند، نه تنها از پذیرش مسئولیت تاریخی خود سر باز میزنند بلکه با تهمت و هیاهو میکوشند هر تلاش همگرایانه را خفه کنند. برای آنان مهم نیست که مردم ایران در حال جانباختن و فرسایش هستند؛ مهم آن است که مبادا حرکتی شکل بگیرد که بدون حضور آنان موفق شود.
ائتلاف نانوشته میان این ورشکستگان و مجاهدین خلق، یکی از موانع اصلی شکلگیری جبهه واحد علیه جمهوری اسلامی است. آنان با حمله به چهرههای مورد اعتماد جامعه، سرمایه اجتماعی اپوزیسیون را میسوزانند و میدان را برای فرقهگرایی باز میگذارند. این اتحاد شوم، عملاً اکسیژن تازهای به ریههای رژیم تزریق میکند و عمر جمهوری اسلامی را طولانیتر میسازد.
پایانبندی: اعتماد ملی، خط قرمز مبارزه
اپوزیسیون ایران بدون اعتماد عمومی هیچ شانسی برای موفقیت ندارد. اعتماد همان سرمایهای است که مردم را به میدان میآورد، نیروهای سیاسی را به هم پیوند میزند و مسیر گذار از جمهوری اسلامی را هموار میسازد. اما این سرمایه، در معرض تهدید جدی از سوی فرقههایی قرار گرفته که با جعل، خرید جمعیت و مسمومسازی فضای مجازی، عملاً بازوی دوم جمهوری اسلامی شدهاند.
اگر این آلودگیها و همراهی ورشکستگان سیاسی با فرقه رجوی مهار نشود، اتحاد ملی دیرتر و سختتر شکل خواهد گرفت، اما باز هم ممکن است بهشرط هوشیاری و اقدام بهموقع نیروهای ملی محقق شود. این واقعیت به ما هشدار میدهد که نمیتوانیم منفعل بمانیم.
امروز مسئولیت تاریخی ما نه تنها مرزبندی آشکار با فرقهها و چپهای تندروست، بلکه افشاگری مداوم و نشاندادن چهره واقعی آنان به افکار عمومی است. تنها با این روش میتوانیم اعتماد ازدسترفته را بازسازی کنیم و جامعه را به سمت همبستگی واقعی سوق دهیم.
زمان آن رسیده که هر ایرانی مسئولیت بگیرد، سکوت نکند و در برابر فرقهگرایی و تفرقهافکنی، افشاگری کامل و بیوقفه انجام دهد. آینده ایران وابسته به میزان هوشیاری ما در این مقطع تاریخی است.
ارشان آذری

اگر استخوانهایت از جبهه برگشته بود!

سرگرمی را با تغییر واقعی اشتباه نگیرید