مقدمه
فعال شدن مکانیسم ماشه (Snapback) در چارچوب برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، به معنای بازگشت خودکار تحریمهای چندجانبه علیه ایران است. در سپتامبر ۲۰۲۵ گزارشهای خبری و بیانیههای رسمی نشان دادند که ایالات متحده و متحدان اروپایی اجرای این مکانیسم را پیش برده و بسیاری از معافیتها و لغو تحریمها رسماً از میان رفته است . این تحول، علاوه بر تأثیرات مستقیم اقتصادی و سیاسی، پیامدهای عمیقی بر اشکال گوناگون مقاومت اجتماعی ـ از مقاومت منفعل روزمره تا مقاومت مدنی سازمانیافته و اعتراضات فعال ـ خواهد داشت. در این مقاله، با بهرهگیری از نظریههای ساختار فرصت سیاسی، بسیج منابع و انتخابگر/کوپتیشن، به بررسی پیامدهای بازگشت تحریمها بر دینامیکهای اجتماعی و مقاومت در ایران میپردازیم.
چارچوب نظری
نظریه ساختار فرصت سیاسی (Tarrow, 2011) بر این نکته تأکید دارد که جنبشهای اجتماعی زمانی امکان گسترش مییابند که ساختارهای سیاسی حاکمیت شکاف بردارد، هزینههای کنش کاهش یابد یا فرصتهای بینالمللی جدید فراهم شود . از سوی دیگر، نظریه بسیج منابع (McCarthy & Zald, 1977) بر این امر تأکید میکند که توانایی جنبشها در استفاده از منابع مالی، انسانی و شبکهای نقش تعیینکنندهای در دوام آنها دارد. همچنین، نظریه انتخابگر و کوپتیشن (Bueno de Mesquita et al., 2003) نشان میدهد که رژیمهای اقتدارگرا در شرایط فشار خارجی، منابع محدود خود را به صورت گزینشی به حامیان اصلی تخصیص میدهند و وفاداری آنها را میخرند .
این سه چارچوب نظری امکان میدهند تا پیامدهای مکانیسم ماشه بر طیفی از اشکال مختلف مقاومت در ایران را در سه سطح بررسی کنیم:
۱. مقاومت منفعل (Everyday Resistance)
۲. مقاومت مدنی سازمانیافته (Organized Civil resistance)
۳. مقاومت فعال (اعتراضات، اعتصابات و کارزارها) (Active resistance)
پیامدهای اقتصادی ـ اجتماعی به مثابه محرک مقاومت
بازگشت تحریمهای سازمان ملل و اروپا موجب کاهش شدید درآمدهای ارزی، محدودیت صادرات نفت و غیرنفتی، انسداد بانکی بین المللی، افزایش تورم و تضعیف شدید ارزش ریال خواهد شد . تجربهٔ تاریخی تحریمها علیه ایران نشان داده است که فشار اقتصادی بیشترین آسیب را به طبقات پایین و متوسط شهری وارد میکند، و این طبقات به صورت مستقیمتر در معرض بحران معیشتی قرار میگیرند. بر اساس گزارشهای بینالمللی، در چنین شرایطی پیامدهای منفی بر امنیت غذایی، دسترسی به دارو و سلامت عمومی نیز رخ میدهد . این وضعیت نارضایتی اجتماعی را تشدید کرده و ظرفیت بالقوه برای اعتراضهای گستردهتر را فراهم میآورد.
مقاومت منفعل
مقاومت منفعل به رفتارهای روزمرهای اطلاق میشود که شهروندان برای دور زدن سیاستهای رسمی و بقا در شرایط سخت اقتصادی انجام میدهند. فعال شدن مکانیسم ماشه این روندها را تشدید میکند:
رشد اقتصاد غیررسمی و قاچاق کالا؛
کاهش مشارکت در نهادهای رسمی حکومتی؛
گسترش بیاعتمادی اجتماعی و سرمایه اجتماعی منفی.
مطالعات James C. Scott درباره «مقاومتهای روزمره» نشان میدهد که این اشکال اگرچه کمهزینه و پنهان هستند، اما به فرسایش مشروعیت رژیم کمک میکنند و در بلندمدت میتوانند به اعتراضهای آشکارتر تبدیل شوند.
مقاومت مدنی سازمانیافته
گروههای مدنی، سندیکاها، و شبکههای فعالین دانشگاهی مهمترین بازیگران این حوزه هستند. بازگشت تحریمها دو اثر متضاد دارد:
۱. تقویت انگیزهٔ مقاومت: فشار اقتصادی معیشتی باعث میشود این گروهها برای بیان مطالبات صنفی (افزایش دستمزد، بهبود شرایط کار، تأمین خدمات) فعالتر شوند.
۲. تضعیف منابع سازمانی: کمبود منابع مالی و خطر سرکوب امنیتی توان سازماندهی این گروهها را محدود میکند. بهویژه تجربه نشان داده که دولت در شرایط بحران اقتصادی با سیاست کوپنی کردن توزیع مایحتاج عمومی و سرکوب گزینشی، فعالان کلیدی را هدف قرار میدهد .
مقاومت فعال
اعتراضات خیابانی، اعتصابات گسترده و کارزارهای سیاسی آشکار، بالاترین سطح ریسک را دارند. پیامدهای مکانیسم ماشه در این حوزه به شکل سناریویی قابل بررسی است:
سناریوی انسداد و سرکوب: رژیم با اتکا به گفتمان «تهدید خارجی» سرکوب را تشدید کرده و اعتراضات گسترده مهار میشود؛ در نتیجه مقاومت منفعل غالب میشود .
سناریوی اعتراضهای معیشتی پراکنده: شوک تورمی ناگهانی منجر به موجهای اعتراضی میشود (نمونه مشابه: آبان ۱۳۹۸) اما انسجام سازمانی ضعیف مانع تبدیل آن به جنبش سراسری میگردد.
سناریوی شکاف مقامات حکومتی: فشار خارجی میتواند منجر به شکاف درون حاکمیت و فرصت برای اپوزیسیون داخلی و خارجی شود؛ در این صورت، مقاومت فعال شانس بیشتری برای گسترش مییابد .
تفاوت اثر بر گروههای اجتماعی
طبقات فرودست: بیشترین آسیب اقتصادی و بیشترین انگیزهٔ اعتراض؛ اما توان سازمانی محدود.
طبقهٔ متوسط: گرایش به مقاومت سیاسی و مدنی؛ مشارکت آنها وابسته به برآورد هزینهـفایدهٔ سرکوب است.
سندیکاهای کارگری غیر رسمی: ظرفیت بالقوهٔ بالای بسیج؛ اما زیر فشار امنیتی و مالی شدیدی قرار دارند که فعالیت های آنها را محدود می کند.
زنان و جوانان: ترکیب مطالبات هویتی و اقتصادی؛ بیشترین حضور در اعتراضات خیابانی است.
مقامات حکومتی: میان ترس از سقوط و فشار برای انسجام، ممکن است دچار شکاف یا همگرایی بیشتر شوند.
نتیجهگیری
فعال شدن مکانیسم ماشه، فشار اقتصادی و سیاسی بر شهروندان ایران را به شکل چشمگیری افزایش داده و پیامدهای عمیقی بر اشکال مختلف مقاومت مدنی و اجتماعی در برابر رژیم ولایی خواهد داشت. مقاومت منفعل احتمالاً بهطور گستردهتر در زندگی روزمره شهروندان بروز میکند، مقاومت مدنی سازمانیافته با دوگانهٔ انگیزه/کمبود منابع مواجه خواهد شد، و مقاومت فعال در سناریوهای مختلف از سرکوب شدید تا فرصتهای ناشی از شکاف مقامات حکومتی نوسان خواهد کرد. بدین ترتیب همزمان با محدودیت ها فرصت های جدیدی برای مقاومت مدنی و درونزا خلق خواهد شد.