در کشورهایی مانند ایران که حکومت دیکتاتوری یا تمامیت خواه بر زندگی مردمان سوار است، آزادی سیاسی و اجتماعی نیست، حزب ها و سازمان های مردمی آزاد نیست پس اپوزیسیون هم نمی تواند باشد. فرهنگ لغات بریتانیکا در زیر واژه ی تمامیت خواه می نویسد:
« تمامیت خواهی نوعی حکومت است که در آن دولت کنترل کاملی بر هر بخش از زندگی مردم دارد. انگار دولت سعی دارد همه چیز را از آنچه شما باور دارید گرفته تا آنچه انجام میدهید، اداره کند.». این واژه نامه می افزاید؛.. « ... تمامیت خواهی با یک حکومت مرکزی قوی مشخص میشود که تلاش میکند تمام جنبههای زندگی فردی را از طریق اجبار و سرکوب کنترل و هدایت کند... مردم آزادی انتخاب خود را ندارند... دولت بر یک هدف بزرگ متمرکز است و از تمام قدرت و منابع خود برای دستیابی به آن، صرف نظر از هزینه آن، استفاده میکند... از یک نیروی پلیس مخفی گسترده و نیرومند بهره می گیرد ... نهادها و سازمانهای اجتماعی سنتی را دلسرد و سرکوب کرده و مردم را وادار به ادغام در یک جنبش واحد و یکپارچه میکند... مانند ، چین، آلمان نازی و ... ». حکومت آخوندها در ایران هم در شمار همین گونه حکومت ها است.
حکومت تمامیت خواه ولایت فقیه در کشور ما ایران از نمونه هایی است که در تاریخ امروزی جهان ده ها سال است از این روش برای سرکوب مردمان میهن ما سود می جوید. از همین روی در ایران که حزب سیاسی، سازمان های صنفی، انجمن های مردمی، آزادی مطبوعات و رسانه نیست، اپوزیسیون به معنای سیاسی آن هم نیست، چون افزون بر آن که به هیچ حزب یا سازمان سیاسی و مردمی پروانه نمی دهند، هر کس هم دم از آزادی و یا استقلال بزند، دستگیر و زندانی می شود. مخالفان حکومت را در زندان ها با بدترین شکنجه ها می کشند. حکومت به بهانه ی دین دست به هر جنایتی می زند. مردمان تهی دست و نادان را به مردم فروشی وادار کرده و با پرداخت پول آن ها را می خرد؛ مانند بسیجی ها، لباس شخصی ها، خبر چین ها و از این دست کسان یا نا کسان.
دستگاه های جاسوسی کشورهای غارتگر و بیگانه، در ایران سران حکومت های وابسته و دست نشانده را می خرند و با گماردن نوکران خود در دستگاه های حکومتی و در میان مردم، هم میهنان ما را دچار بدبینی، ترس و ناامیدی می کنند. این گونه خود فروختگان در همه جا هستند، در میان دوستان من یا شما، در مدرسه، در دانشگاه، در بازار، در میان مردمان مبارز و میهن دوست، این ها گاهی دایه ی مهربان تر از مادر می شوند و خود را تندرو تر از همه نشان می دهند و از پاپ هم کاتولیک تر می شوند، در نتیجه هر گروه یا انجمنی را با فریب و دو دوزه بازی از هم می پاشند.
کسی از مردمان کوچه و بازار می توانست بپذیرد که خمینی چنان اهریمن فریب کاری باشد که پس از پیروزی با بی شرمی و گستاخی بگوید: "خدعه کردم"؟ بر پایه ی همین فریب کاری ها، آخوندها، خبر چین ها و جاسوس های حکومتی نمی گذارند که هیچ حزب یا انجمنی پا بگیرد. این حکومت واپس مانده با کمک قانون گذاری، با کمک ارتش، نیروهای سرکوب گر و خبر چین ها از برپایی هر حزب و انجمن مردمی و مخالف دولت، جلو گیری می کند. برخی از هم میهنان ما به پیروی از اروپا رفته ها و اروپایی ها، مخالفان و مبارزان پراکنده در بیرون از مرزهای کشور و ایران را اپوزیسیون می نامند. در واژه نامه ها و کتاب های سیاسی، اپوزیسیون با آزادی و استقلال، با حزب، با انتخابات آزاد و مجلس و پارلمان در پیوند است. گروه های مخالف حکومت را در یک کشور واپس مانده، نیمه مستعمره و دیکتاتوری نمی توان اپوزیسیون نامید.
واژه نامه ی آکادمی فرانسه در باره ی اپوزیسیون چنین می نویسد:
« در سیاست بخشی از مجلس که معمولاً با سیاستهای دولت مخالفت میکند، اپوزیسیون نامیده می شود...اپوزیسیون درخواست استیضاح می دهد، هر لایحه با بیشترین آرای اپوزیسیون تصویب می شود... واژه ی اپوزیسیون در سیستم پارلمانی استفاده میشود... به طور گسترده، همه نیروهای سیاسی، گروههایی که اکثریت دولت یا حتی خود سیستم سیاسی را به چالش میکشند؛ مانند مطبوعات مخالف، جریانهای مختلف؛ اپوزیسیون نام دارند ...».
اپوزیسیون در پارلمان یا مجلس می تواند پس از استیضاح دولت را به زیر بکشد و با رأی نمایندگان همان مجلس اپوزیسیون می تواند دولت تازه ای را سامان بدهد. در ایران دستگاه حاکم برای ناخودی ها و دشمنان خود چنین دم یا هنگامی را فراهم نمی کند. در حکومت اسلامی نمایندگان مجلس را گروهی به نام هیئت اجرایی انتخابات دست چین می کند که این گروه از سوی حکومت و شورای نگهبان تعیین می شوند. شورای نگهبان هم خود یک گروه انتصابی است. انتخابات در جمهوری اسلامی را می توان انتصابات در انتصابات نامید که برابر با عرف و روش انتخابات آزاد در کشورهای جهان امروز نیست.
دیکتاتوری ولایت فقیه بدترین و خشن ترین گونه ی حاکمیت تمامیت خواه در جهان است. فاشیسم و نازیسم هم به اندازه ی حکومت آخوندی خونخوار، پلشت، بد کار و ضد انسانی نبوده است.
پس از فرار رضا شاه از ایران در شهریور 1320تا کودتای انگلیسی-آمریکایی 28 مرداد 1332 حزب ها و سازمان هایی در ایران بودند و به گسترش فرهنگ سیاسی کمک می کردند. پس از آن کودتا و دستگیری و زندانی کردن دکتر محمد مصدق نخست وزیر قانونی ایران، آن حزب ها و سازمان ها هم برچیده شد و شمار فراوانی از کنشگران سیاسی و اجتماعی را کشتند، زندانی کردند و فراری دادند. ترانه ی غم انگیز "مرا ببوس" را که حیدر رقابی سروده بود، خواننده ی گم نامی به نام حسن گل نراقی خواند. این ترانه ی بسیار آشنا یادگار همان دوران است. از آن روزگار تا به امروز مردمان میهن ما نتوانسته اند به آزادی و استقلال راستین دست پیدا کنند.
جایگاه اپوزیسیون در مجلس و پارلمان است نه در خیابان های شهرهای کشور. با زور اسلحه، کشت و کشتار یا هرج و مرج اپوزیسیون پدید نمی آید. همانگونه که در بالا گفته شد در جایی که حزب ها و سازمان های سیاسی و مردمی آزاد نیست، در جایی که آزادی بیان نیست، رسانه ها و مطبوعات آزاد نیست، انتخابات آزاد و مجلس مردمی و مستقل نیست، اپوزیسیون هم نیست. کسانی که از روی ناچاری و نبود آزادی سیاسی دست به کارهای خشن و براندازی می زنند، مانند مخالفان حکومت، چریک های شهری و پارتیزان ها را نباید اپوزیسیون نامید، چون این گونه مخالفان به مجلس و انتخابات دسترسی ندارند و برگزیدگان انتخاب شده از سوی شهروندان نیستند. اپوزیسیون در مجلس اپوزیسیون نامیده می شود و می تواند با رأی نمایندگان مجلس، دولت تشکیل دهد. کسانی را که جمهوری اسلامی در خیابان ها به گلوله می بندد و یا دستگیر می کند و در زندان ها می کشد، از دیدگاه دانش سیاسی، اپوزیسیون نیستند بلکه مخالفان حکومت هستند. بنا بر آنچه گفته شد همیشه و همه جا در جهان واژه ی اپوزیسیون؛ پارلمان یعنی مجلس قانون گذاری را به اندیشه می آورد. برای مردمان سیاسی جهان واژه ی اپوزیسیون؛ برابر با آزادی و دموکراسی است. شما و من اگر اپوزیسیون را در سخنان خود به کار بریم، روزنامه نگاران و مردمان کشورهای آزاد و پیشرفته جهان گمان می کنند که ما هم در ایران آزادی انتخابات و پارلمان داریم.
در کشورهای آزاد و پیشرفته ی جهان هواداران اپوزیسیون پارلمانی را در خیابان ها به گلوله نمی بندند و زندانی و شکنجه نمی کنند. در چنین کشورهایی اپوزیسیون های در کف خیابان را هم می توان به تبع رهبرانشان که در پارلمان هستند، اپوزیسیون نامید، زیرا می خواهند در خیابان ها صدای نمایندگان اپوزیسیون در مجلس را منعکس کنند. مخالفان جمهوری اسلامی در ایران که حق انتخاب آزاد ندارند، در مجلس و در دولت هم نیستند را نمی توان اپوزیسیون نامید. این چنین مردمان بی حزب و بدون آزادی سیاسی، دشمنان حکومت هستند. حکومت جمهوری اسلامی در ایران و در خارج از ایران میلیون ها مخالف دارد که نقش قانونی اپوزیسیون را ندارند.
منوچهر تقوی بیات

شیزوفرنی سیاسی، رضا فرمند

رجزها و جدلها، مهدی استعدادی شاد