Sunday, Oct 12, 2025

صفحه نخست » جوردانو برونو و آزادی بیان، مسعود امیرخلیلی

Masoud_amirkhalili.jpgجوردانو برونو (Giordano Brunos)

„Das Beste, was das Christentum hervorgebracht hat, sind seine Ketzer" (Ernst Bloch)

"بهترین دستآوردی که مسیحیت پدید آورد، بدعت‌گذارانش هستند" (ارنست بلوخ)

فیلسوف ایتالیایی جوردانو برونو به جرم رد مقوله تثلیث در دین مسیحیت و اینکه کره زمین بی حرکت و مرکز کهکشان نیست ( حتا زودتر از گالیله ) در تاریخ 17 فوریه 1600 به دستور پاپ Clemens) ( زنده زنده با آتش هیزم سوزاندند. برونو نخست در ونیز زندانی و محاکمه و بعد به زندان روم انتقال داده شد.

در دادگاه برونو به این نکته اشاره می کند که از دید منطق مشکل می توان این نظریه را قبول کرد که مسیح پسر خدا است. در محاکمه روم یک هم سلولی از زندان ونیر شهادت می دهد که فیلسوف کفر گفته است. در این دادگاه برونو بخشی از مقولات فلسفی خود را که برای کلیسا کفرآمیز بودند به کنار می گذارد. بعد از این چشم پوشی از عقاید خود به نظر می رسید که فیلسوف توبه کرده و از زندان آزاد می شود. اما در تاریخ 21 دسامبر 1599 ناگهان برونو اعلام می کند که نظریات فلسفی او درست هستند و غلط تفسیر شده اند. هشتم فوریه دادگاه حکم اعدام برونو را صادر می کند و فیلسوف را در روم، در میدان Campo dei Fiori ، پس از درآوردن لباس ها، می سوزانند.

اما به طور واقع بینانه در تاریخ 17 فوریه کی بازنده بود، کلیسا یا برونو ؟ فیلسوف جان خود را از دست داد، اما کلیسا دو چندان باخت. اول اینکه کشیش ها نتوانستند یک "مرتد" را به راه دین خود هدایت کنند و دوم اینکه روش آموزشی کلیسا پرسش برانگیز شد: کلیسا برای جلوگیری از اثرات نظریات غیر مذهبی بر افکار پیروان دین مسیحیت مجبور شد یک مخالف خود را بسوزاند. برونو پس از شنیدن حکم اعدام در دادگاه به قضات گفت " شماها که این حکم را صادر کرده اید بیشتر وحشت دارید تا از من متهم که حکم را دریافت کردم". کلیسا در سال 1992 از محکوم کردن گالیله در سال 1633 عذرخواهی کرد، اما تا به حال هیچ توضیحی در رابطه با سوزاندن برونو نداده است.

کلیسا نه فقط مرتدان را مجازات می کرد، بلکه همچنین جان همجنس گرایان، یهودیان و زنانی که از نظر کشیش ها جادوگر به شمار می آمدند نیز در خطر بود. به نقل از انجیل ( Matthew ) فرماندار رومی اورشلیم، پونتیوس پیلاتس، پس از دستور به صلیب کشیدن مسیح توضیح داد : " من در ریختن خون این انسان دادگر بی تقصیرم ". بدین معنا انجیل یهودیان را که از فرماندار رومی اروشلیم تقاضای مرگ مسیح را کرده بودند مقصر می داند. نابودی یهودیان در قرن بیستم ( هولوکاست ) بدون هم دستی خیلی از مسیحیان که حدود دو هزار سال سابقه دشمنی با قوم یهود را داشتند و هنوز هم دارند امکان پذیر نبود. واتیکان تا به امروز در این رابطه هم که مسیحیان با وجدانی راحت در سوزاندن یهودیان با عاملان این جنایت همکاری کردند توضیحی نداده است.

شورای واتیکان در سال 1965 اعلام کرد که تورات و انجیل از روح القدس ( خدا ) الهام شده اند. کتاب تورات به طور واضح به زن جادوگر اشاره می کند: " یک زن جادوگر نباید زنده بماند (کتاب Exodus ) تورات خیلی صریح به یهودهان دستور می دهد که پس از ضبط اموال بت پرستان معبدها و محراب های آنها را خراب کنید (کتابDeuteronomium ). تورات همچنین حکم اعدام را برای مردان همجنسگرا تقاضا کرده است (کتاب Levitikus ). آخرین فردی که به دستور کلیسا در اروپا اعدام شد یک زن سوئیسی با نام Anna Göldi بود. Göldi در سال 1782 ، ده سال قبل از انقلاب فرانسه، در سوئیس در زیر شکنجه مجبور شد به جادوگری اعتراف کند و در یک شورای پروتستانی ( دادگاه مسیحی ) به مرگ محکوم شد. جلاد با شمشیر گردن این زن بی گناه را از تن جدا کرد. این اواخر کلیسا ادعا می کند که در کتاب مقدس مسیحیان نوشته نشده است که زنان به اصطلاح جادوگر و افرادی که دین مسیحیت را قبول ندارند می بایست سوزانده شوند. مسئولان کلیسا ادامه می دهند که به علت فهم غلط از متن کتاب مقدس این جنایات اتفاق افتادند. این ادعا کلیسا را نمی توان قبول کرد.

مسیح به صراحت به پیروان خود گوشزد می کند که : " اگر کسی پیش من نماند می بایست مانند یک شاخه درخت انگور قطع شود و در آتش بسوزد" ( انجیل Johannes ). یکی ار بزرگترین جنایات تاریخ را مبلغین دین مسیحیت مرتکب شدند. در انجیل (atthew) این دستور برای پیروان دین مسیح درج شده: " تمام قدرت در آسمان و زمین به من داده شده است، به همین علت بروید و ملت ها را به نام پدر، پسر و روح القدس تعمید (ورود به دین مسیحیت ) و پیرو خود کنید". از ملت ها سوال نمی کنند که آیا می خواهند آزادانه به دین مسیح به پیوندند یا نه، بلکه با " تمام قدرت در آسمان و زمین " آنها (ملت ها ) می بایست مسیحی شوند. با این دستور انجیل مسیحیان اروپایی بومیان آمریکا جنوبی را برای پذیرفتن دین مسیحیت ( از قرن 15 به بعد ) قتل عام کردند.

کلیسا بارها ادعا کرده است که مسیحیت ارزش و مقام زنان را ارتقا داده است، اما در استوره تولد مسیح از مریم باکره فقط تحقیر و خوار شمردن زنان نهفته است. این استوره بدین معنا است که حاملگی، تولد و به طور کلی ویژگیهای جنسی زنان چیزهای کثیف و ناشایست برای پسر پاک خدا، برای مسیح هستند. ارزش زن برای کلیسا در باکره ی است، مانند حضرت مریم.

به طور کلی با تورات نوع جدیدی از نفرت و زور پا بر عرصه تاریخ گذاشت، نفرت از مرتدان، بت پرستان، کافران، همجنس گرایان و آیین های معبد. زور و خشونت قبل از ادیان توحیدی نیز در دنیا بین ملت ها علیه یک دیگر به کار گرفته می شدند، اما نه برای قبولاندن مذهب یک قوم بر قوم دیگر. هخامنشیان برای اشاعه دین زرتشت به یونان حمله نکردند ( فرض بر این که هخامنشیان زرتشتی بودند ) و اسکندر نیز علاقه ای نداشت خدایان یونان را به ایرانیان تحمیل کند. همچنین تاریخ نویسان خبر نداده اند که روم ملت های تحت تسلط خود را مجبور به پذیرفتن باور های مذهبی رومیان کرده باشد. کشورگشایی ایرانیان، یونانیان و در آخر رومی ها نه برای بر کرسی نشاندن مذهب "درست "، یا "راستین" خود بود و نه برای اصلاح کردن کافران. اعمال زور دنیای باستان سیاسی (برای قدرت) بود و نه مذهبی. ملت های باستانی تمایزی بین مذهب درست یا نادرست نمی گذاشتند و شاید این تمایز را نمی شناختند. اما با اولین دین توحیدی، دین یهود، این تفاوت بین درست و غلط آشکار گردید. یهودیان ادعا کردند که دین یهودیت درست ( برگزیده) است و سایر ادیان ( چند خدایی) نادرست هستند.

با ادیان ابراهیمی مرز بین مذهب درست و مذهب نادرست کشیده شد. اما اختلاف یهودیت با مسیحیت و اسلام در این است که یهودیان معتقدند که از طرف خدا انتخاب شده اند و اختلاف اساسی با سایر ملت ها دارند. یهودیان دیواری به دور خود کشیدند و اشتیاقی نیز برای ترویج دین یهودیت ( توسط مبلغین یهودی ) تا به امروز از خود نشان نداده اند. اعمال زور و خشونت (مذهبی ) یهودیان علیه خود یهودیان بود و نه مانند مسیحیت و اسلام علیه اقوام دیگر.

به خاطر بیآوریم کشتار یهودیان به دست یهودیان (حتا کشتن برادر و دوست) در رابطه با پرستش "گوساله طلایی" (کتاب ( Exodus و یا اعمال زور یهودیان بر آن یهودیانی که با بیگانگان ازدواج کرده بودند و مجبور کردن آن ها به طلاق (کتاب Esra ). همچنین کشتن کشیش های بعل ( بعل نام یکی از خدایان مورد پرستش شهروندان کنعان و فنیقیه بود ). در مرحله اول این مسئله مهم نیست که آیا داستان های تورات ( گوساله طلایی، کشتن کشیش های بعل ) حقیقی هستند یا نه، بلکه چرا یک جامعه این صحنه های (نمادین ) زور و خشونت را به نمایش می گذارد. این تصاویر چه مفاهیمی در زمان شکل گرفتن این دین برای پیروان آن داشته است. اما امکان اینکه این مفاهیم نمادی زور و خشونت در یک موقعیت تاریخی حقیقت شوند و به طور حقیقی به اجراء درآید نیز وجود داشت.

زمانی که آنتیوخوس‚ پادشاه سلوکی ( 215 - 164، قبل از میلاد )، دستور داد که فقط یک قانون در سرزمین تحت فرمانروایی او معتبر است با مخالفت آن بخشی از یهودیانی روبرو شد که فوانین مذهبی خود را قبول دانستند. یهودیان مخالف قانون آنتیوخوس به فرمانده ی "یهودا مکابی" „Judas Maccabeus علیه پادشاه سلوکی قیام کردند. اما یهودا مکابی نه فقط در برابر دستورات پادشاه سلوکی مقاومت کرد، بلکه دست به کشتار آن عده از یهودیانی هم زد که موافق به اجراء درآمدن یک قانون در سرزمین تحت فرمانروایی آنتیوخوس بودند. اما اتفاق مهم در ادیان توحیدی استفاده از خط بود. قبل از دین یهود قوانین به طور شفاهی توسط شاه و یا حکمران اعلام می شدند و این امکان نیز وجود داشت که این قوانین با به قدرت رسیدن حکمران بعدی تغییر کنند. اما پس از نوشتن تورات قوانین خدایی ، ماندگار و غیر قابل تغییر شدند (مانند قران ). این قوانین تمام امور زندگی انسان ها را در بر گرفتند و اجرای آنها الزامی شدند. در جوامع ادیان توحیدی نقل قول از کتاب های مقدس جای تفکر آزاد شهروندان را گرفت.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy