ایران در عصر آتشبس تلفنی
کانال حمید آصفی
✏️ در جهان سیاست، هیچ چیز خطرناکتر از ندانستن نیست -- و جمهوری اسلامی دقیقاً در همین نقطه ایستاده است: در آستانهی انفجار تحولات، اما بیقطبنما، بیاستراتژی و بیفهم از قواعد بازی. وزیر خارجه از «بیاعتمادی به اروپا» میگوید و در همان نفس از «امکان مذاکره منصفانه با آمریکا» سخن میگوید؛ گویی دستگاه سیاست خارجی ایران همچنان نمیداند در کدام جبهه میخواهد بازی کند، و در عوض، هر روز واکنشی تازه به موج اخبار روز نشان میدهد.
✏️ این سردرگمی تصادفی نیست؛ نشانهی یک پوسیدگی ساختاری در دستگاه سیاست خارجی است. حاکمیت هنوز نمیفهمد که اروپا فقط دنبالهرو آمریکا نیست؛ بلکه بخشی از ماشین تصمیمسازی غرب است، همان ماشینی که در شورای امنیت حق وتو دارد و بدون امضای آن هیچ قطعنامهای لغو نمیشود. تصور اینکه میتوان با واشنگتن پشت درهای بسته توافق کرد و اروپاییها را نادیده گرفت، سادهلوحی دیپلماتیک است.
✏️ درست است که اروپا امروز در موضع ضعف نسبت به گذشته قرار دارد و دچار شکافهای داخلی و وابستگی بیشتر به واشنگتن است، اما همین ضعف میتواند روزی به نقطهی چرخش بدل شود. اگر تضادهای ژئوپلیتیکی اروپا و آمریکا در آینده اوج بگیرد -- مثلاً بر سر چین، انرژی یا نظم تجاری جهانی -- ممکن است ایران ناگهان تبدیل به «کارت بازی» اروپاییها شود؛ همان برگی که امروز از سر بیاعتمادی سوزانده، اما فردا شاید بخواهند با آن به واشنگتن امتیاز بدهند.
✏️ با این حال، جمهوری اسلامی هنوز در توهم قدیمی «مذاکره محدود برای توافق محدود» گیر کرده است. در حالی که آمریکاییها آشکارا آمادهی مذاکره جامع هستند -- مذاکرهای که هم پروندهی هستهای، هم نقش منطقهای و هم آیندهی امنیت خلیج فارس را دربرمیگیرد -- تهران همچنان میگوید: «فقط دربارهی هستهای حرف میزنیم، آن هم غیرمستقیم 📝!» توجه کنید که در مذاکراتی با چنین وسعت و اهمیت، مذاکره غیرمستقیم بهعنوان توهین و بیاحترامی به طرف مقابل تلقی میشود. در دنیای واقعی، توافق محدود یعنی تعویق بحران، نه حل آن. توافقهای ناقص دیر یا زود از درون منفجر میشوند، چون ریشهی تنش را نمیخشکانند، فقط به آن وقت استراحت میدهند.
✏️ همه میدانند که تماس تلفنی اخیر میان مقامات ایران و آمریکا باعث توقف موقت درگیریها شد -- یک آتشبس تلفنی! اما سیاست خارجیای که به تماس تلفنی آویزان است و نمیتواند آن را به توافق رسمی، حقوقی و مکتوب تبدیل کند، هنوز در سطح ابتدایی روابط بینالملل مانده است. این وضعیت نه صلح است و نه مذاکره؛ فقط تعلیق در بحران است، سکوتی شکننده پیش از بازگشت دوبارهی آتش.
✏️ آقای عراقچی گفته است که ایران فعلاً «درخواست مذاکره از هیچکس ندارد». این جمله بیش از آنکه نشانهی اقتدار باشد، نشانهی انفعال است. سیاست خارجیای که از ترسِ تفسیر داخلی، حتی حاضر نیست دربارهی مذاکره مستقیم با آمریکا سخن بگوید، دیگر نه دیپلماسی است و نه مقاومت -- فقط بلاتکلیفی است. در جهانی که همه بازیگران در حال جابهجایی اتحادها هستند، ایران هنوز در همان مدار قدیمی میچرخد: نه جسارت دارد که وارد گفتوگو شود، نه توان دارد که روی موضع بایستد.
✏️ مسئله فقط «نخواستن» نیست؛ «ندانستن» است. در حاکمیت ایران هنوز این درک وجود ندارد که بدون بازتعریف رابطه با غرب، هیچکدام از اهداف اقتصادی و سیاسی قابل تحقق نیست. نه بانک جهانی اعتبار میدهد، نه سرمایهگذار خارجی بازمیگردد، نه نفت بدون تسهیلات غربی به بازار میرود. تصور اینکه با چین و روسیه میتوان نظام تحریم را شکست، در عمل بارها بیاعتبار شده است. مسکو در حساسترین لحظهها در شورای امنیت سکوت کرده و پکن هم منافعش را در بازار غرب میبیند، نه در همسویی با تهران.
✏️ تغییر راهبرد در دیپلماسی، فقط تغییر لحن نیست؛ تغییر فلسفهی تصمیمگیری است. تا وقتی که تهران مذاکره را «تسلیم» بداند، هیچ گشایشی رخ نمیدهد. سیاست خارجی یعنی بدهبستان، نه خطابهی انقلابی. هر کشوری که مذاکره نکند، دیر یا زود در انزوا میپوسد -- حتی اگر بمب اتمی داشته باشد.
✏️ جمهوری اسلامی امروز در نقطهای ایستاده که هر روز تأخیر، هزینهای چندبرابر دارد. نه اروپا منتظرش مانده، نه آمریکا به دنبال نجاتش است. اگر در این لحظهی تاریخی باز هم تصمیم نگیرد و به مسیر گذشته ادامه دهد، نه توافقی شکل میگیرد و نه تحریمی برداشته میشود؛ فقط کشور بیش از پیش در چنبرهی بحران باقی میماند.
✏️ در دنیایی که سیاست در پنج دقیقه تلفن تغییر میکند، ایستادن در سکون یعنی سقوط.

آرزوی بر باد رفته شمخانی