علی شمخانی؛ زیگزاگ سیاسی و فرصتطلبی در دیوانسالاری سرکوب
امروز نما / ابوعلی هلالات
> چگونه فرزند «حاج صالح گاراژ دار» به الیشگارشی نظامی-امنیتی-اقتصادی رژیم آخوندی تبدیل شد؟
> شمخانی در سرکوب دانشگاه جندیشاپور اهواز و پردیس گلستان نقش مستقیم داشته است
> شمخانی در سرکوب و متلاشی کردن لشکر ۹۲ زرهی اهواز نقش داشته است
> شمخانی در جریان سرکوب جنبش سبز، در حلقه تصمیمگیری امنیتی فعال بوده است
> شمخانی در اعتراضات دی ۹۶ در صدور دستور سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز نقش داشته است
> شمخانی در اعتراضات آبان ۹۸ نقش کلیدی در صدور دستور سرکوب داشته است
> شمخانی در سرکوب اعتراضات ۱۴۰۱ (زن، زندگی، آزادی) هم نقش داشته است
> شمخانی به دلیل نقض حقوق بشر، توسط دولت کانادا تحریم شده است
> علی شمخانی نمونه بارز یک نظامی-بوروکرات فرصتطلب و عامل سرکوب در جمهوری اسلامی است
وقایع اخیر مربوط به مراسم عروسی دختر علی شمخانی موجب شد تا تمرکز بروی فعالیت های سرکوبگرانه او کم شود. حال آنکه مهمترین بخش زندگی علی شمخانی معروف به «علی اعوج» به سوابق او در سرکوب مربوط است. این همان بخشی است که امکان استفاده از امتیازات کلان و رانت را برای او مهیا کرده است. این فرزند «حاج صالح گاراژ دار» اینک به نمونه ای از الیشگارشی نظامی-امنیتی-اقتصادی رژیم آخوندی تبدیل شده است.
۱. پیشزمینه و خاستگاه اجتماعی
علی شمخانی در اهواز متولد شد و در بستر اجتماعی-سیاسی خوزستان رشد کرد، منطقهای با جمعیت عرب و کارگران نفت. او در محله خزعلیه و عامری اهواز به دلیل کمی لوچ بودن یکی از چشمانش، به عربی به «علی اعوج» معروف بود.
پیش از سال ۱۳۵۴، او فعالیت سیاسی یا مذهبی برجسته نداشت و دارای شناخته شدگی در میان فعالین مذهبی- سیاسی نبود. اما با آشنائی با برخی از افراد نظیر علی ماهینی بوشهری در مدرسه فیاض خرمشهر به فعالیت مذهبی و سیاسی علاقمند شد. در همان سال، شمخانی به عنوان دانشجوی کشاورزی بخش ملاثانی دانشگاه جندی شاهپور با فعالین سیاسی آن زمان ارتباط پیدا کرد.
او با شاخههایی از سمپاتیزانهای «مجاهدین خلق» و سپس برخی از اعضای «منصورون» همکاری کرد، اما هیچگاه به عضویت آنها در نیامد. در دوره پس از سقوط پهلوی دوم ابتدا با شاخه اهواز «جنبش مسلمانان مبارز» تحت نام هواداران «امت» و شخصی بنام اسماعیل کروشاوی -نماینده این گروه در همان شهر همکاریهایی داشت. این تجربیات اولیه، پایه شکلگیری شخصیتی فرصت طلب و آماده چرخش های تاکتیکی و آماده انطباق زیکزاکی را فراهم کرد.
۲. ورود به ساختار دستگاه های شبه نظامی و نقش مستقیم در سرکوب
پس از سال ۱۳۵۸، شمخانی ابتدا به کمیته انقلاب اسلامی اهواز پیوست و سپس وارد سپاه پاسداران شد. او در جریان بلوای سرکوب دانشگاه جندیشاپور اهواز و پردیس گلستان نقش مستقیم داشت و با همکاری چهرههایی چون آخوند جنتی و آخوند خزعلی در سرکوب دانشجویان و نیروهای دگراندیش فعال بود. این دوره، نشاندهنده توانایی او در استفاده از ابزارهای خشونت و سرکوب برای تثبیت جایگاه سیاسی و امنیتی است و پایه شبکههای نفوذ اولیه او را شکل داد. همین امر این امکان را به او داد تا در سرکوب و متلاشی کردن لشکر ۹۲ زرهی اهواز با همکاری غرضی-استاندار وقت- و شیخ محسن عراقی- بعدا شیخ محسن اراکی- نقش بازی کند
۳. صعود در ساختار نظامی و امنیتی
با آغاز جنگ ایران و عراق، شمخانی از فرماندهی محلی در خوزستان به سمتهای ملی ارتقا یافت: فرمانده نیروی دریایی سپاه و جانشین فرمانده کل سپاه. او با استفاده از جایگاه نظامی و روابط نزدیک با هاشمی رفسنجانی در دوران جنگ، پروژههای کلان دفاعی و صنعتی را در دست گرفت. پس از جنگ، سمتهای وزیر دفاع و دبیر شورای عالی امنیت ملی جایگاه او را در ساختار بوروکراسی امنیتی و سرکوب داخلی تثبیت کرد. این مسیر نشان میدهد که قدرت و خشونت را ابزار شبکهسازی و تثبیت نفوذ خود کرده است.
۴. زیگزاگ سیاسی و فرصتطلبی بوروکراتیک
شمخانی همواره مسیر سیاسی خود را بر اساس حفظ نفوذ و دسترسی به قدرت تنظیم کرده است:
> نزدیکی به رفسنجانی در دوران جنگ: برای تثبیت جایگاه و دسترسی به منابع دفاعی و صنعتی.
> تعامل با خاتمی در دوران ریاست جمهوری: نقش میانجی امنیتی میان حاکمیت و جریان اصلاحطلب؛ ارسال نامه و دیدار در جریان جنبش سبز.
> همکاری با خامنهای در دوره پسااصلاحات: بازگشت به حلقه وفاداران رهبری و تثبیت جایگاه امنیتی.
,> نزدیکی و کشمکش با روحانی: ابتدا نقش میانجی میان سپاه و دولت، سپس اختلافات جناحی و تلاش برای حفظ نفوذ در بوروکراسی.
این الگو نشان میدهد که شمخانی پایبندی سیاسی ندارد و هر جریان مسلط را ابزاری برای قدرت و حفظ جایگاه خود میبیند. بقول برخی از دوستانش او باوری ندارد اما قدرت و ثروت می ستاید.
۵. نقش در ارگانهای سرکوب و مدیریت بحران
شمخانی نقش مستقیم و کلیدی در ارگانهای سرکوب داشته است:
> در کمیته انقلاب و سپاه اهواز مسئول سرکوب دانشجویان و نیروهای دگراندیش.
> در جریان جنبش سبز ۱۳۸۸، در حلقه تصمیمگیری امنیتی فعال بود و با شورای عالی امنیت ملی(شعام )همکاری مستقیم داشت.
> نامه و دیدار با خاتمی صرفا ابزار کنترل بحران و تثبیت جایگاه در نظام امنیتی بود، نه انعطاف سیاسی یا اعتقاد به اصلاح.
این سوابق نشان میدهد که شمخانی یک بازیگر امنیتی تمامعیار است که از ابزار خشونت و سرکوب برای پیشبرد اهداف شخصی و بوروکراتیک استفاده میکند.
نقش در سرکوب اعتراضات و جنبشهای مدنی
شمخانی به عنوان دبیر شعام، مسئولیت هماهنگی سیاستهای امنیتی داخلی و خارجی را بر عهده داشت. این شورا، زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی، تصمیمگیریهای کلیدی در زمینه مقابله با اعتراضات را انجام میدهد. بر اساس گزارشها، او در چندین موج اعتراضات سراسری نقش مستقیم در صدور دستورات سرکوب داشته است:
> اعتراضات دی ۱۳۹۶ تا بهمن ۱۳۹۶: شمخانی در صدور دستور سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز نقش داشت. او همچنین دستور فیلترینگ شبکههای اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام را صادر کرد تا ارتباطات معترضان محدود شود و ابعاد سرکوب از رسانههای جهانی پنهان بماند.
> اعتراضات آبان ۱۳۹۸ (آبان خونین): این اعتراضات به دنبال افزایش ناگهانی قیمت بنزین آغاز شد و به یکی از خونینترین سرکوبها در تاریخ جمهوری اسلامی تبدیل شد. شمخانی نقش کلیدی در صدور دستور سرکوب داشت، از جمله قطع کامل اینترنت برای جلوگیری از انتشار اخبار و هماهنگی معترضان. او طرح طبقهبندی قربانیان را به خامنهای ارائه داد که مانع تحقیقات مستقل، شناسایی عاملان و پیگیری قضایی شکایات خانوادههای قربانیان شد. بر اساس نقل قول محمود صادقی (نماینده سابق مجلس شورای اسلامی)، شمخانی در جلسهای گفته بود: «ولو بلغ ما بلغ (بدون استثنا و پردهپوشی)، به همه معترضان شلیک میکنیم.» این دستور منجر به کشته شدن صدها نفر، زخمی شدن هزاران تن و بازداشت گسترده شد. سازمان عفو بینالملل تخمین زده که «حداقل ۳۰۴ نفر» کشته شدند، اما برخی منابع تعداد را تا « ۱۵۰۰ نفر» اعلام کردهاند.
اعتراضات ۱۴۰۱ (زن، زندگی، آزادی): پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، اعتراضات سراسری شکل گرفت. شمخانی در سرکوب این جنبش نقش داشت، از جمله هماهنگی نیروهای امنیتی برای استفاده از نیروی مرگبار، بازداشتهای گسترده و قطع اینترنت. صدها زن و جوان، حتی نوجوانان، کشته، زخمی یا زندانی شدند. سختگیران درون نظام به دلیل «ناکامی» در سرکوب سریع، خواستار برکناری او شدند. این اعتراضات نماد مبارزه جامعه مدنی ایران علیه حجاب اجباری و سرکوب حقوق زنان بود.
شمخانی همچنین در سایر زمینههای امنیتی، مانند دخالت در جنگ سوریه (حمایت از بشار اسد) و سیاستهای منطقهای، نقش داشته که به طور غیرمستقیم بر سرکوب داخلی تاثیر گذاشته است. منتقدان او را بخشی از دستگاه امنیتی سپاهمحور میدانند که اعتراضات را به عوامل خارجی نسبت میدهد تا سرکوب را توجیه کند.
تحریمها و اتهامات حقوق بشری
شمخانی به دلیل نقش در نقض حقوق بشر، توسط دولت کانادا تحت مقررات اقدامات اقتصادی ویژه (ایران) تحریم شده است. این تحریمها به دلیل «نقض فاحش صلح و امنیت بینالمللی» اعمال شدهاند. سازمانهایی مانند «اتحاد علیه ایران هستهای» و «گسترش عدالت» او را مسئول تیراندازی مستقیم به معترضان، قطع اینترنت و جلوگیری از تحقیقات مستقل میدانند.
۶. ویژگیهای شخصیتی و رفتاری
> فرصتطلبی و تاکتیکگرایی: تغییر ائتلافها و نزدیکی/دوری به مراکز قدرت بر اساس نیاز به حفظ نفوذ.
> زیگزاگ سیاسی: تطبیق با جناحهای مختلف و تغییر همپیمانیها در هر دوره سیاسی.
> ابزارسازی از خشونت: استفاده از سرکوب و تهدید برای تثبیت جایگاه و شبکههای نفوذ.
> بوروکراتیزه کردن نفوذ: تبدیل سرمایه اجتماعی و نظامی به شبکههای نهادی و خانوادگی.
۷. شبکه اجتماعی و حضور محلی
شمخانی برای ایجاد اعتبار با سو استفاده از برادرانش حسینه ای را سامان داده است. شبکه عشایری، خانوادگی و اجتماعی در اهواز، مرتبط با «حسینیه شهدای شمخانی»، مرکز توزیع منابع و نفوذ محلی، خصوصا در میان عشایر همداستان و شمخانیها. استفاده از این شبکهها هم برای مشروعیت اجتماعی، تثبیت سهم خانواده اش در قدرت محلی، و هم برای و توزیع رانت به وضوح مشهود است. این حسینه سرپوشی است برای نفوذ در ارگانهای حکومتی منطقه ای و بکارگیری سرکوب در شرایط بحرانی است.
۸. جمعبندی و تحلیل نهایی
علی شمخانی نمونه بارز یک نظامی-بوروکرات فرصتطلب و عامل سرکوب در جمهوری اسلامی است:
مسیر او از فعالیتهای رادیکال پیش از انقلاب تا ساختارهای امنیتی تثبیتشده، نمایانگر زیگزاگ ایدئولوژیک و تاکتیکگرایی سیاسی است. او از ابزار خشونت و سرکوب، شبکههای خانوادگی و اجتماعی، و نزدیکی/دوری به مراکز قدرت برای تثبیت جایگاه خود استفاده کرده است. نقش او در جنبش سبز، میانجیگری و ارگانهای سرکوب، نشان میدهد که نفوذ او، همواره بر پایه قدرت و ابزار سرکوب شکل گرفته است.