«جهاد از مسیر بازار»: از اقتصاد حلال تا تهاجم خاموش اسلام سیاسی در غرب
ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه
فلورانس برژو-بلکلر، انسانشناس فرانسوی، در کتاب تازهاش «جهاد از مسیر بازار» نشان میدهد چگونه مفهوم «حلال» از نشانهای دینی به ابزاری اقتصادی و فرهنگی برای نفوذ اسلام سیاسی در جهان مدرن بدل شده است. به گفتۀ او، آنچه در ظاهر بازار جهانی مواد غذایی، بانکداری و آموزش اسلامی جلوه میکند، در واقع شبکهای پیچیده از قدرت و نفوذ است که میکوشد با زبان مصرف و تجارت، جوامع را به معیارهای بنیادگرایی دینی عادت دهد.
کتاب تازۀ فلورانس برژو-بلکلر، انسانشناس فرانسوی، با عنوان جهاد از مسیر بازار (انتشارات اودیل ژاکوب)، پژوهشی است جسورانه دربارۀ چگونگی تبدیل شدن اقتصاد «حلال» به اهرمی برای نفوذ فرهنگی اسلام سیاسی در جوامع مدرن. او در این اثر، که گزیدههایی از آن در فیگارو منتشر شده، سازوکارهایی را تحلیل میکند که طی آن تجارت حلال - از صنعت گوشت تا خدمات مالی و آموزش اسلامی - به شبکهای جهانی بدل شده که هدف آن، به تعبیر نویسنده، «عادت دادن جوامع به معیارهای اسلام بنیادگرا»ست.
برژو-بلکلر یادآور میشود که گسترش بازار حلال در کشورهای مسلمان همزمان با خیزش جنبشهای اسلامگرا پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ آغاز شد. به گفتۀ او، دولتهای اقتدارگرای مسلمان، برای مهار اسلامگرایان و پرهیز از رویارویی مستقیم، به «اسلامیسازی اجتماعی و اقتصادیِ» ولو به صورت کنترلشده تن دادند. در نتیجه، دین به عرصۀ تولید و مصرف راه یافت و بسیاری از کشورها، از جمله مالزی و ترکیه، آن را به ابزاری برای توسعهی تجارت خارجی خود بدل کردند.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
به گفتۀ فلورانس برژو-بلکلر گام تعیینکننده در این مسیر در سال ۱۹۹۷ برداشته شد، زمانی که مرجع جهانی استاندارد غذا (کدکس آلیمنتاریوس)، نهاد مشترک سازمان خواربار جهانی و سازمان جهانی بهداشت، استانداردهای «حلال» را در نظام جهانی تغذیه به رسمیت شناخت. از آن پس، بازار حلال از مرزهای جهان اسلام فراتر رفت و در اروپا، استرالیا و آمریکای شمالی نیز گسترش یافت. به گفتۀ نویسنده، در این روند، «اصطلاحات بیخطر و فنیِ بازرگانی» پوششی شد برای پدیدهای عمیقتر: بازگشت اسلامگرایی در قالب «وجدان اسلامی» در بازار جهانی.
«یک نشان، یک معیار، یک امت»
در سال ۲۰۱۲، نخستین کنگرۀ حلال کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در امارات متحد عربی برگزار شد. شرکتکنندگان از سیوهفت کشور گرد هم آمدند تا بر سر یک استاندارد جهانیِ حلال با یکدیگر به توافق برسند. شعار رسمی نشست چنین بود: «یک نشان حلال، یک معیار حلال؛ متحد شویم تا پیروز شویم.» از نظر برژو-بلکلر، این شعار گویای آرزوی جنبشی فراملی است که میکوشد با زبانی اقتصادی، مفهوم امت اسلامی را بازتعریف کند.
در این میان، شبکههای برونمرزی و گروههای اسلامگرا در غرب نیز بهنوعی «پلیس حلال» بدل شدند : آنان با استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی، شرکتهای بینالمللی را که بهزعمشان با احکام شرعی مطابقت ندارند، تحریم و افشا میکنند. برژو-بلکلر مینویسد: «بدون هیچ راستیآزمایی، این هشدارها از طریق خبرگزاریهای بزرگ در سراسر جهان منتشر میشود و پژواکی جهانی مییابد.»
«جهاد از مسیر مصرف»
انسانشناس فرانسوی در بخش دیگری از کتاب خود به پدیدهای اشاره میکند که آن را «جهاد اقتصادی» مینامد: تبدیل مصرفکنندۀ مسلمان به سرباز بازار جهانی اسلام. او مینویسد: «رهبران جنبشهای اسلامی، از جمعیت یک میلیارد و سیصد میلیونی مسلمانان، نه فقط یک قدرت دینی بلکه نیرویی اقتصادی برای بیداری امت میسازند.»
از نگاه آنان، خرید کالای حلال تنها انتخابی مذهبی نیست، بلکه اقدامی سیاسی است برای مقابله با «غرب امپریالیست» و رهایی از «وابستگی به ذائقۀ دیگران».
در همین راستا، پدیدهای به نام buycott - نوعی «مصرف متعهد» در برابر تحریم سنتی - پدید آمده است. در این الگو، مصرفکنندگان بهجای تحریم، از برندهای «اسلامی» حمایت میکنند. نمونۀ برجستۀ آن نوشابۀ «Palestine Cola» است که در سوئد راهاندازی شد و بخشی از سودش را به سازمانهای فلسطینی اختصاص میدهد. فروش این محصول با تحریم کوکاکولا بیش از چهل درصد افزایش یافته است.
اما برژو-بلکلر در این میان به تناقضی بنیادین اشاره میکند: «با تبدیل کنش سیاسی به عمل خرید، مقاومت خود در منطقۀ سرمایهداری ادغام میشود.» بدینسان، مصرف «اخلاقی» بدل به ابزار جدیدی برای بازتولید بازار میگردد.
نویسنده سپس به پژوهش اندیشکدۀ بریتانیایی Policy Exchange در سال ۲۰۲۵ اشاره میکند که در آن از سازمان Centre for Media Monitoring، وابسته به شورای مسلمانان بریتانیا، بهعنوان یک «رسانۀ حلال» نام برده شده است. این نهاد، نه بهعنوان رسانهای خبری بلکه بهعنوان ابزار فشار بر مطبوعات برای تغییر زبان عمومی نسبت به اسلام و اسلامگرایی توصیف میشود.
به گفتهی برژو-بلکلر، هدف چنین ساختارهایی نه دفاع از آزادی دینی، بلکه «بازنویسی سیاسی واقعیت رسانهای» است. این روند با مفهوم «اسلامهراسی» بهمثابه حربهای برای خاموش کردن نقد، تقویت میشود.
بخش پایانی کتاب به گسترش «اقتصاد اسلامی» در غرب اختصاص دارد. نویسنده نشان میدهد چگونه گفتمان تبعیض و قربانیبودن به ابزاری برای بسیج سرمایه و ایجاد شرکتهای «اسلامی» بدل شده است. به باور او، این چرخه به بازاری پررونق انجامیده است: «افرادی که خود را قربانی تبعیض و اسلامهراسی میدانند، تشویق میشوند شرکتهای حلال تأسیس کنند که در نهایت در همان نظام سرمایهداری جهانی ادغام میشوند و از آن سود میبرند.»
ناآگاهی و همدستی دولتها
در پایان، برژو-بلکلر به وضعیت فرانسه میپردازد و مینویسد: «هر بار که فرانسه با موجی از اسلامگرایی یا حملات تروریستی روبرو میشود، دولت برای یافتن راهحل، به شورای فرانسوی دین اسلام (CFCM) متوسل میگردد. اما این شورا که زیر نفوذ جریانهای خارجی است، بهجای مقابله با بنیادگرایی، آن را تقویت کرده است.»
او نتیجه میگیرد که همسویی این شورا با قرائتهای سختگیرانۀ اخوانالمسلمین و سلفیها، به «اسلامیسازی تدریجی» فضای دینی فرانسه انجامیده است - روندی که بهزعم او، دولت فرانسه از پیامدهایش آگاه نیست. برژو-بلکلر در پایان مینویسد: «حلال دیگر فقط نشانِ یک محصول نیست، بلکه نشانۀ یک نظام فکری است که میکوشد بیصدا، اما پیگیر، معیارهای خود را بر جهان تحمیل کند.»

بحث شیرین کتاب آقای بهنود!؛ ف. م. سخن

آرش کمانگیر و مدیر ایرادگیر















