داستان سیمکارتهای سفید مدتی است که خبرساز شده است؛ سیمکارتهایی که دسترسی آزاد به اینترنت را به طور گزینشی برای عدهای از افراد و در حالیکه اکثریت جامعه از آن محروم هستند، فراهم میکند و بدون شک یکی از مصادیق آپارتاید اطلاعرسانی است.
اما آیا در اختیار گذاشتن چنین سیمکارتهایی فقط برای راحت کردن دسترسی به اینترنت و کم کردن زحمت استفاده از فیلتر شکن برای صاحبانش بوده است؟!ا
از این تعداد البته عدهای آشکار و نهان عمله و اکره تبلیغاتی رسمی نظام بودهاند، اما این همهی داستان و درمورد همه دارندگان این نوع سیمکارتها نیست و این مسالهای است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
در بررسی و توصیف رخدادها روایتگری حرف اول را میزند، امری که در عمل گاهی حتی از آنچه واقعا اتفاق افتاده نیز مهمتر میشود.
چرا که مخاطبان عملا از روی روایت منتشر شده در باره یک مساله -و معمولا غالبترین آنها- در مورد یک مساله قضاوت کرده، موضع میگیرند.
به همین دلیل هم تمام سعی حکومتها و گروههای سیاسی بر این است تا در ساختن روایتها به سود خود، بیشترین نقش را داشته باشند و اهداف خود را در آن لحاظ کنند و به نوعی در جنگ روایتها پیروز باشند.
اهمیت این مساله در بحرانها و مسائل مورد توجه جامعه جهانی چون جنگ، قحطی، نسلکشی، سرکوب معترضان و ... طبعا بیشتر هم میشود. چون قضاوت نهایی بر اساس روایتی است که توانسته فراگیر شود و خود را بر مخاطب تحمیل کند، نه آنچه واقعا رخ داده است.
همین مساله اهمیت رسانههای مستقل، خبرنگاران مستقل، فعالان رسانهای شرافتمند را بهتر نشان میدهد.
کسانی که با نقل روایتهای مستقل و منصفانه، در روایت غالب دروغین حکومتها و متجاوزین خدشه وارد کرده، جلوههایی از واقعیت رخ داده را به چشم جهانیان میرسانند.
اینجا است که متوجه کاربرد حیاتی خط سفید برای میشویم:
معمولا وقتی حکومت در یک بحران بزرگ قرار میگیرد، اینترنت داخلی را قطع میکنند.
در چنین شرایطی به جز روایت رسمی که حکومت از رسانههای رسمی خود مثل رادیو و تلویزیون ملی و اکانتهای مربوط به مقامات رسمی پخش میشود تنها صدای باقیمانده آن دسته خبرنگاران و فعالان رسانهای مستقل هستند که توانستهاند به نوعی این قطعی را دور بزنند و با دسترسی متناوب به شبکههای اطلاعرسانی نقش آن صدای آلترناتیو حاوی حقیقت را بازی کنند.
اینجا است که خطهای سفید به مثابه گذرگاه طلایی حکومت عمل میکنند؛ به این صورت که در کنار فعالان رسانهای مستقل که در چنین شرایطی به سختی به اطلاعرسانی واقعی مشغول هستند، این افراد نیز با این سیمکارتها در پوشش اکانتهای مستقل و به اصلاح آلترناتیو به روایت اتفاقات و رخدادها به صورتی میپردازند که با مدیریت حکومت و تحت نظارت کامل آن است.
عقل سلیم را هم میتوان اینجا شاهد گرفت که چرا باید حکومتی که جریان اطلاعرسانی را اساسا برای جلوگیری از نشر حقیقت قطع کرده، ناگهان به برخی فرصت، برای اطلاعرسانی درمورد حقیقت و چیزی بر خلاف آنچه خود میخواهد بدهد؟!
ضمن اینکه در این زمینه باید به برنامههای موازی حکومت نیز توجه کرد.
اینکه حکومت در بلندمدت اکانتهایی را میسازد یا زیر چتر خود میگیرد که به ظاهر علیه خودش -حتی گاهی به طور رادیکال- فعالیت کنند.
حسابهایی که به تدریج و در یک بازی اعتمادسازی که ممکن است ماهها یا حتی سالها طول بکشد، اعتماد مردم و حتی اپوزیسیون را به دست میآورند.
اما هدف چیست؛ اینکه در مواقعی که حکومت زیر یک فشار خبری بزرگ قرار گرفت، این اکانتهای به ظاهر مخالف حکومت تنها نسبت به آن اتفاق که میتواند یک جنایت، افشاگری اقتصادی، سیاسی، اخلاقی یا ... باشد تشکیک نموده، صحت آن را زیر سوال ببرند یا آن را یک فریب تبلیغاتی بخوانند که یعنی حتی آنها که ظاهرا از نظام دل خوشی ندارند و مخالف سازشناپذیر آن هستند نیز چنین چیزی را واقعی نمیدانند.
موضوعی که مصادیق متعدد آن را در مسائلی چون سرنگونی هواپیمای اکراینی، قتل نیکا شاکرمی و ...دیدهایم و نمونه اخیر آن روایتپردازیهای دروغین و باب طبع حکومت طی جنگ دوازده روزه بوده است.
بدیهی است که میزان اثرگذاری، ضریب نفوذ، میزان همرسانی و واکنش نسبت به اخبار چنین حسابهای کاربریای بسیار موثرتر از کانالهای رسمی حکومت یا اکانتهای موسوم به ارزشی است.
حال این قدرت تاثیرگذاری را برای زمانی تصور کنید که اینترنت کشور قطع است و هیچ راه ارتباطی با دنیای بیرون وجود ندارد و ناگهان این اکانتهای به اصطلاح مستقل و آلترناتیو در قالب شوالیههای فداکار مجازی از ناکجاآباد به نت وصل شده، به اطلاعرسانی به اصطلاح آلترناتیو و افشاگرانه مشغول میگردند، در حالیکه در واقعیت آنان تنها پیاده نظام رسانهای نظام برای اشاعه روایتی هستند که اصول و کلیات آن را خود حکومت تعیین کرده، برای اجرا و پخش -با اندکی بالا و پایین- به اکانتهای معتمد خط سفیددارش میسپارد.
فرایندی که تمام آن تحت نظارت امنیتی همهجانبه حکومت بوده، تکلیف صحتسنجی آن نیز مشخص است.

دوران گذار؟ حسین لاجوردی















