به مناسبت ۱۲ آذر (سوم دسامبر) روز جهانی افراد دارای معلولیت
معلولیت به محدودیتهای جسمی، ذهنی، حسی یا روانی گفته میشود که توانایی فرد در انجام فعالیتهای روزمره یا مشارکت اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
جنبشهای مدنی افراد دارای معلولیت یکی از جریانهای مهم حقوق بشری در جهان معاصر بهشمار میآیند. این جنبشها با هدف بهرسمیتشناختن حقوق انسانی افراد دارای معلولیت، حذف تبعیض، ایجاد دسترسپذیری و مشارکت برابر در جامعه شکل گرفتهاند. مقاله حاضر بهصورت جامع تاریخچه این جنبشها از دوران اولیه تا امروز را بررسی میکند و نشان میدهد چگونه معلولیت از یک مسئله پزشکی و خیریهای به یک مسئله اجتماعی و حقوق بشری تبدیل شده است.
تا پیش از قرن بیستم، نگاه به افراد دارای معلولیت عمدتاً بر اساس مدلهای پزشکی، خیریهای و نگهداریمحور بود. افراد اغلب در مؤسسات جدا از جامعه زندگی میکردند و نقش محدودی در تصمیمگیری درباره زندگی خویش داشتند. اما از نیمه دوم قرن بیستم، با گسترش جنبشهای مدنی و حقوق بشری، افراد دارای معلولیت نیز برای دفاع از حقوق خود وارد عرصه مبارزه اجتماعی شدند و جنبشهایی را خلق کردند که امروز بهعنوان جنبش مدنی معلولیت شناخته میشود.
۱. زمینههای اولیه جنبش معلولیت
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، نخستین انجمنهای حمایتی برای نابینایان، ناشنوایان و جانبازان جنگها ایجاد شد. هرچند این فعالیتها بیشتر جنبه رفاهی و خیریهای داشت، اما پایههای اولیه سازمانیابی اجتماعی افراد دارای معلولیت را فراهم آورد.
در این دوره، معلولیت بیشتر بهعنوان «ناتوانی فردی» تلقی میشد و تلاشها معطوف به درمان یا نگهداری بود.
۲. شکلگیری جنبش مدنی نوین (دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰)
تحولات این دوره الهامگرفته از جنبشهای اجتماعی بزرگ مانند جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا، جنبش زنان و جنبش ضد جنگ بود. افراد دارای معلولیت با الگوگیری از شیوههای مدرن اعتراض، فعالیتهای مدنی گستردهای آغاز کردند.
۳. تثبیت جنبش و تغییرات قانونی بزرگ (دهه ۱۹۸۰-۱۹۹۰)
این دوره نقطه اوج تاثیرگذاری جنبش معلولیت در جهان غرب است. گروههای فعال مدنی اقدام به سازماندهی اعتراضات گسترده، لابیگری سیاسی و طرح دعاوی حقوقی کردند.
مهمترین رخداد: تصویب قانون آمریکاییهای دارای معلولیت (ADA) در سال 1990
این قانون یکی از مهمترین قوانین حقوق شهروندی در قرن بیستم محسوب میشود.
ممنوعیت تبعیض در اشتغال، حملونقل عمومی، دسترسی به ساختمانها، خدمات دولتی و ارتباطات را تضمین کرد.
تصویب ADA نتیجه اعتراضات گسترده و نمادینی همچون Capitol Crawl بود؛ جایی که افراد معلول از پلههای کنگره بالا رفتند تا نشان دهند موانع فیزیکی چگونه حقوق آنان را محدود میکند.
در اروپا نیز قوانین مشابهی برای برابرسازی فرصتها و دسترسپذیری تصویب شد و جنبش معلولیت به سطح سیاستگذاری عمومی ارتقا یافت.
۴. بینالمللی شدن جنبش و رویکرد حقوق بشری (از ۲۰۰۰ تا امروز)
کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت (CRPD) - ۲۰۰۶
این کنوانسیون توسط سازمان ملل تصویب شد و به سرعت به یکی از جامعترین اسناد حقوق بشری تبدیل گردید. در این کنوانسیون، معلولیت بهعنوان بخشی از تنوع انسانی و نه یک نقص معرفی شده است.
تمرکز کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت شامل موارد زیر است:
دسترسپذیری در فناوریهای دیجیتال
آموزش فراگیر
حقوق کودکان معلول
حقوق زنان دارای معلولیت
مشارکت سیاسی و اجتماعی
مقابله با تبعیض در اشتغال و مسکن
ارتقای خود نمایندگی (Self-advocacy)
بهطور کلی، رویکردهای جدید بیش از هر زمان بر استقلال فردی و حذف موانع اجتماعی تاکید دارند.
۵. جنبشهای مدنی معلولیت در ایران
متاسفانه در ایران جنبش های مدنی افراد دارای معلولیت موثری تا قبل از راه اندازی کمپین حقوق افراد دارای معلولیت وجود نداشته است.
اما بطور خلاصه بگویم در ایران نیز روند شکلگیری جنبش حقوق معلولیت بسیار کند و تحت تاثیرعوامل اجتماعی خاص مثل نیکوکاری و خیریه ای آغاز گردیده است.
پس از جنگ ایران و عراق، ترکیب جدیدی از جانبازان و معلولان اجتماعی شد که بر اهمیت موضوع افزود.
هر چند سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزه معلولیت شکل گرفتند اما بیشتر فعالیت آنها بیشتر خیریه ای بودند نه مطالبه گرایانه. هر چند آنان توانستند قانون جامع حمایت از حقوق معلولان (۱۳۸۳) به تصویب برسانند که خود اقدامی قابل توجه بود. کمپین حقوق افراد دارای که فعالیت خود را متمرکز روی حقوق افراد دارای معلولیت کرده بود طی مبارزات مدنی خود توانست نهایتا نسخه همه جانبه تری و جدیدتری از قانون قانون جامع حمایت از حقوق معلولان را در سال ۱۳۹۶ به تصویب مجلس برساند.
تلاشهای مدنی برای مناسبسازی شهرها، دسترسپذیری، آموزش فراگیر، اشتغال و ارتقای آگاهی اجتماعی ادامه دارد.
با این حال چالشهای اجرایی، محدودیتهای منابع، ناهماهنگیهای مدیریتی و موانع شهری همچنان از دغدغههای اصلی فعالان حوزه معلولیت در ایران است.
۶.اصول بنیادین جنبش مدنی معلولیت عبارتند از:
جامعه، و نه فرد، مسئول ایجاد یا حذف موانع است.
افراد باید بر تصمیمات زندگی خود کنترل داشته باشند.
حضور فعال در آموزش، اشتغال، سیاست و فرهنگ.
برابری فرصت و مبارزه با تبعیض.
دسترسپذیری فراگیر که شامل شهر، خدمات، فناوری، ارتباطات و حملونقل باید برای همه قابل استفاده باشد.
پایان سخن
جنبشهای مدنی افراد دارای معلولیت مسیر طولانی و پر چالشی را طی کردهاند تا نگرش جهانی نسبت به معلولیت تغییر یابد. امروزه معلولیت بهعنوان یک مسئله حقوق بشری شناخته میشود و جوامع موظفند شرایط برابر و دسترسپذیر برای همه شهروندان فراهم کنند. هرچند پیشرفتهای قابل توجهی حاصل شده، اما ادامه مسیر نیازمند مشارکت فعال افراد دارای معلولیت، اجرای دقیق قوانین و ارتقای آگاهی عمومی است. این جنبشها همچنان حامل پیام مهمی هستند:
«برابری تنها در نبودِ موانع ممکن میشود.»
فرید انصاری دزفولی؛ فعال حقوق افراد دارای معلولیت و عضو ارشد اتحادیه جهانی افراد دارای معلولیت

















