Saturday, Dec 6, 2025

صفحه نخست » نگاهی به جایگاه امروز کلاب هاوس فارسی (تحلیل یک سقوط رسانه‌ای)، بهرام مشتاق

clubhouse.jpgقسمت اوّل

توضیح ضروری - نگارنده ضمن نفی هر گونه حاکمیت ایدِئولوژیک ، دیکتاتوری ، حکومت فردی و مادام العمر، معتقد به حاکمیتی سکولار، مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشربوده که درنوشتار حاضر سعی دارد فارغ ازهرگرایش سیاسی ، نگاهی بیطرفانه به جایگاه کنونی بخشی از کلاب هاوس فارسی درعرصه رسانه ای بپردازد.

- اگرچه قریب به بیست و پنج سال از ظهور پلاتفرم " Club house " در حوزه روابط انسانی و تبادل نظرو گفتگو در عرصه بین المللی میگذرد اما بیش از یک دهه طول کشید تا کلاب هاوس فارسی بعنوان یک ابزاررسانه ای قدرتمند، نقش شایسته ای در تبادل افکار، گفتگو و مناسبات عمدتآ سیاسی در میان فارسی زبانان بر عهده بگیرد. با خصوصیاتی چون گستردگی جغرافیایی ، سهولت وعدم محدودیت درحضور افراد ( بعضأ با هویت غیر واقعی ) تا بیش از پنجهزار نفرو حاشیه امنیت در ابراز نقطه نظرات متفاوت، بستر مناسبی فراهم آمد تا فعالان ، کنشگران، صاحبظران سیاسی، ساعتهای متمادی و بدون محضورات زمانی و زبانی ، به مکالمه ، مناظره و حتی مشاجر ه بپردازند اما با حضور صاحبنظران و مشاهیر وسرشناسان دنیای سیاست ،رعایت ادب و اخلاق و رعایت حریم شخصی اجتناب ناپذیر مینمود.

پیدا شدن سرو کله پیرمردی کانادا نشین و با تصویروهویتی جعلی با نام مستعار "اسکپتیک" ، با مجموعه ای از عقده های فرو خورده اخلاقی وتربیتی و اهدافی بشدت مشکوک که تمام ارزشهای پدیرفته شده انسانی و اخلاقی را زیر پا گذاشت و با فحاشیهای جنسی چندش آورو توهین به اقوام ، ادیان و باورهای اعتقادی بشری ، فضایی را که میبایست متناسب با معیارهای روابط اجتماعی و عاری از هر گونه آلودگی اخلاقی باشد را به لجنزاری مهوّع بدل کرد که سبب شد کنشگران سیاسی و اجتماعی، یا کمتر تمایلی به

گفتگو و مباحثه در کنار این فرد نشان دهند و یا ناگزیر از ترک کلاب هاوس فارسی شوند، اما میراث شوم این موجود هرزه زبان ، وارثانی یافت که این روزها قریب به اکثریت آنها که مجال سخن گفتن در برخی از اتاقهای گفتگو را بدست میآورند ، اغلب با فحاشیهای جنسی، بی ادبی و عدم پایبندی به هر نوع باورهای اخلاقی و فرهنگی ، فضایی که میتوانست بستر مناسبی برای گفتگو وتبادل نظر باشد را عملأ به فضایی متعفن و آلوده بدل کنند.ادبیات " چاله میدانی" ودهها ساعت لات بازی و گردن کلفتی - از نوع مجازی - ،اهانت به خانواده و نوامیس، حتّی اساِئه ادب به اموات و مقدسات یکدیگر، سکه رایج بازار این روزهای برخی از دورهمیهای کلاب هاوس فارسی است. شوربختانه دراین وانفسای بداخلاقی و فحاشی ّ کم نیستند کسانیکه اطلاق عنوان " زن " به آنان موجب وهن نام زن وتوهین به مقام شامخ مادر است.

متاسفانه این روزها، فضای این بخش ازکلاب هاوس فارسی مورد نظر، با تهی شدن از محترمین ، تحصیلکردگان و مشاهیر حوزه سیاست و فرهنگ، جولانگاه افرادی شده که با ادعای کرکننده مبارزه سیاسی ، بیشتر به واماندگان اجتماعی و بیماران روانی شباهت دارند تا فعال سیاسی. پیرمردی متوهم و فوق العاده بد دهان که با فریادهای مکرر ادعای پنجاه سال فعالیت سیاسی، بی اغراق نیمی از واژگان سخن پراکنی هایش ، فحاشیهای ناموسی و پورن کلامی به زمین و زمان است ، اگر بیمار روانی نیست پس چیست ؟

فلان شیاّد دانش آموخته نیمه تمام رشته پرستاری که اززندگی سخت و فقیرانه درشهرکهای حاشیه ای جنوب تهران و زندانی شدن با جرائم ضد اخلاقی، ناگهان بصورت مشکوکی بعنوان یک فعال اپوزیسیون ، سر از امریکا در می آورد و با وقاحت و پررویی ( با مفهوم کامل از واژه " پررو" که در آفواه شایع است ) ادعای مدرک دکترا و استادی دانشگاه و تشکیل جمعیتی چند ده نفره با تمام خصوصیات یک فرقه که عده ای از ساده لوحان و سرخوردگان اجتماعی خارج از کشور را که با لطایف الحیل و اندک حقوق پناهندگی، مهاجرتی بی هدف را تجربه کردند، دورو بر خود جمع آورده و به مال اندوزی و سرکسیه کردن این جماعت ساده لوح و بیسواد و تلکه گیری از نهادهای سیاسی امریکا پرداخته و بدون حتی یک روز کار و فعالیت شرافتمندانه ، یک زندگی پرتجمل و اشرافی را برای خود و خانواده اش دست و پا کرده و زمین و زمان را مزدور حکومت ایران خطاب میکند و همچنین با وقاحتی شگفت آور و غریب مدعی حضور در جمع خانوادگی رِئیس جمهور ایالات متحده، راهنمایی نخست وزیر اسرائیل درعملیات جنگی ، ادعای اعزام پارتیزان به جنگ اوکراین ، ادعای همخونی با رضا شاه کبیر، دروغ پردازی و وارونه جلوه دادن حقایق مسلم تاریخ معاصر، ادعای پالوده خوری با مقامات سازمان سیا و اف بی آی آمریکا و دهها توّهم وادعاهای کذب وعجیب و غریب دیگر ( که با شنیدنشان خون در رگ انسان عاقل یخ میبندد و وصف مفهوم آنها نیاز به بازتولید واژه ها درادبیات فارسی دارد ) را اگر یک نمونه خاص از نوعی بیماری نادر روانی و ناشناخته تلقی کنیم، به خطا رفته ایم؟

در سرتاسر جهان کم نیستند مجانینی که خود را هیتلر ، گاندی ، توماس جفرسون و ... می پندارند ولی در آسایشکاههای روانی روزگار میگذرانند و کمتر انسان عاقل و نرمالی است که چنین افرادی را جدی بگیرد و با مجیز گویی چندش آوری اطراف او جمع شود. یا دیگری منتسب به اصالت افغان که با کوچکترین بهانه ، چپ و راست و مکررآ با ادعای تحصیلات دانشگاهی و مدعی درک و شعوری مافوق همپالکیهایش، با رذالت و وقاحتی شگفت در کلاب هاوس دنبال پسران زیبا روی ایرانی میگردد تا به هموطنان طالبانی خودش بفروشد و پول خوبی بدست بیاورد تا هزینه عیاشی سفر امریکایش تأمین شود را چه بنامیم ؟ شیوه جدید کلاهبردای و دور خیز بخشی از همین جماعت با آویزان شدن به سیستم قضایی ایالات متحده و طرح ادعاهای واهی ودرخواست غرامتهای میلیون دلاری از داراِئیهای بلوکه شده همین ملتی که سنگ رهایی شان را به سینه میزنند ، کاسبی رذیلانه ازرنج و بدبختی مردم تنها و بیکس ایران نیست؟ تو گویی قریب به نود میلیون نفر ملت ایران در رفاه و آزادی مطلق بسرمیبرند و تنها این قماش شیاد ازحاکمیت مذهبی ایران متضررشده اند و بس؟! ملتی که علیرغم رنج طاقت فرسا ، دستاویز مفت خوری مشتی اراذل و لمپن سیاسی قرار گرفته اند که در ورای مرزهای این سرزمین بلا زده ، فریادشان درحمایت از ملّت ایران گوش فلک را کر کرده اما خون همین مردم درمانده قاتق نان آنها و و وجودشان بلای جان ملّت شده است.

پی نوشت: رفتارها ، کنشها و موارد منتسب به برخی از فعالان کلاب هاوس فارسی مورد نظر، نمونه هایی است که مکررآ در اتاقهای مختلف دیده شده است.

بهرام مشتاق

( ادامه دارد )



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy