ویژه خبرنامه گویا
نه تنها دروغ که خیانت و جنایت
گویا کشور حکومتی جز باندهای مافیایی وابسته به رهبر روانی ندارد.
یک. پزشکیان رییس جمهورحقیقتن بیکاره در آخرین روز پیش از سفرمحمد بن سلمان ولیعهد عربستان به آمریکا نامهای برای او میفرستد. برای هر کس که رویدادهای ایران را دنبال میکند روشن است که نامه درخواست مذاکره با آمریکا بوده است. پزشکیان و سخنگویان حکومت نامه را سپاسگزاری از عربستان در خدمت به حاجیان در سفر حج اعلام میکنند. یعنی پنج ماه پس از آن و درست در آستانه سفر ولیعهد عربستان به آمریکا!
پزشکیان بنا بر روال همیشگی حکومت، دروغ می گوید. روشن است که درخواست مذاکره او بدون خبر رهبر روانی حکومت شدنی نبوده است. در این هنگام رهبر در پناهگاه سکوت کرده است. پس از دریافت پاسخ آمریکا بر مبنای همآن سه اصلی که تعیین کرده است، رهبر روانی شتابان از پناهگاه بیرون آمده و در صحنه نمایان شده و در خواست مذاکره را "دروغ محض" مینامد ولی خودش بهتر از هر کس دیگری میداند که این خود اوست که دروغ میگوید. دروغ ، پنهانکاری، جنایت و خیانت ریشههای بنیادی این حکومت ناب اسلامی است. دین اسلام از همآن آغاز نیز بر همین مبنا استوار بوده است و با غارت، جنایت و ایجاد وحشت رشد و نمو کرده است.
دو. گل بود به سبزه نیز آراسته شد.دراین وانفسا و این دوران یه شدت نگران کننده ای که مردم ایران در آن گرفتار آمدهاند، آقای فرخ نگهدار دست در دست مزدوران حکومت به حمله به آقای رضا پهلوی پرداخته است. آقایِ رضا پهلوی چه بپذیریم و چه نپذیریم، تنها کسی است که در روزگار کنونی هم در ایران، هم در بیرون از ایران وهم در میان سیاستمداران کشورهای به ویژه غربی منزلت و جایگاهی دارد و تنها کسی است که اگر برنامهریزی درست، همکاران زبده و میهندوستی در کنار خود داشته باشد، به چاپلوسان و دستبوسان اجازه خودنمایی ندهد و ناسزاگویان پادشاهی خواه را از خود دورکند، توانایی رهبری ایران دردوران گذار را دارا هستند. داستان سیمکارتهای بدون فیلترینگ نشان داد که شماری ازآنان همآن کسانی هستند که به پروپاگاندا، دشنامگویی و خرابکاری علیه آقای پهلوی و پادشاهیخواهان دست میزده و میزنند. آقای نگهدار نیز با این گروه مزدوران همنوا شده است.
ایشان به عنوان پناهنده ولی به سفارتِ حکومت رفته و رای میدهد، به عنوان فراری از کشور، به رهبر تبهکار، قاتل و نابود کننده زندگی دهها هزار جوان ایرانی نامه فدایت شوم مینویسد! من تصور نمیکنم در آینده ایران آزاد جایی برای نمونههایی چون فرخنگهدار و یا بهنود وجود داشته باشد، نه اینکه دولت ایرانِ آزاد، سدی در برابرآنان ایجاد کند، نه، زیرا هر ایرانی میباید بتواند به کشور خود بازگردد. مشکل این چنین کسانی شرم زدگی است زیرا هرجا پا بگذارند با نگاه نفرتبار بیشترین شمار مردم ایران روبرو خواهند شد.
















