خلاصه نوشته عباس عبدی در روزنامه اعتماد
هفته گذشته سازمان ثبت احوال اعلام کرد که بیشترین نامگذاری دختران در ایران مربوط به حضرت فاطمه زهرا است؛ نام فاطمه با بیش از ۴.۵ میلیون نفر و نام زهرا با ۳ میلیون نفر در رتبههای اول و دوم قرار دارند. نامهای مریم، معصومه و زینب نیز پس از آنها بیشترین انتخاب را به خود اختصاص دادهاند.
این آمار، هرچند درست و مبتنی بر ثبت رسمی است، اما نباید مانع توجه به روندهای تاریخی و تغییرات واقعی در نامگذاریها شود. نامهای مذکور همیشه در گذشته سهم بالایی داشتند و این واقعیت دیگر تکرارپذیر است.
سازمان ثبت احوال از این آمار به عنوان نشانهای از گرایش مذهبی مردم استفاده کرده است، اما جمعبندی چند دهه در یک گزارش نمیتواند روند واقعی تغییرات را نشان دهد. پرسش مهم این است که در دهههای اخیر چه تحولاتی در انتخاب نامها رخ داده است؟
در گذشته، به ویژه پیش از انقلاب، خانوادهها اغلب فاطمه یا زهرا را اولین گزینه برای دختران خود انتخاب میکردند. اما روند نامگذاری در دهههای اخیر نشان میدهد که این نامها با شیب تندی کاهش یافتهاند و اکنون ممکن است به رتبههای پایینتر سقوط کرده باشند.
یکی از دلایل این تغییرات به دوران پهلوی بازمیگردد؛ حکومت وقت گرایش ملی و باستانی را تبلیغ میکرد و نامهای مذهبی را کمرنگ میدانست. مردم نیز با انتخاب نامهای مذهبی، به نوعی مخالفت خود را نشان میدادند.
این تمایز میان گرایش ملی و مذهبی، مبتنی بر رابطه با قدرت بود؛ گرایش ملی قدرتمحور بود و گرایش مذهبی بیشتر متکی به استدلال و مباحث فکری و از سوی حکومت مغضوب قلمداد میشد. نگاههای روشنفکرانهای مانند مطهری نیز نشان میدهد که دین باید با منطق و استدلال تقویت شود و حضور منتقدان نباید تهدید محسوب شود.
مطهری در کتاب خود به امتزاج دین و حکومت در دوره ساسانی اشاره کرده و آن را عاملی برای تضعیف دین میداند. پیش از انقلاب، مردم با منطق و استدلال با مسائل مذهبی مواجه میشدند، اما پس از انقلاب این تعادل تغییر کرد و قدرت و امنیتمحوری بر مباحث دینی غالب شد.
امروزه مشاهده میکنیم که حتی بحثهای علمی و فکری میان روحانیون به شدت محدود شده و هر اظهار نظر غیر متعارف به حمله و محکومیت امنیتی منجر میشود. چنین فضایی نه تنها اندیشه دینی، بلکه اصول آزادی فکری و فرهنگی را نیز محدود میکند.
در نتیجه، با این وضعیت قدرتمحور و امنیتی، انتظار تداوم نامگذاریهای سنتی مذهبی مانند فاطمه و زهرا در صدر فهرست نامها بیهوده است. نمونههای عینی از کلاسهای کودکانه نشان میدهد که حتی نامهای مذهبی متعارف به ندرت انتخاب میشوند و روند تغییرات ادامه دارد.

















