دفاع از هویت ایرانی و حاکمیت ملی ما بر جزایر سه گانه، نه تنها نشان، که تمام قد، همان دفاع از تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی ایران است. همصدایی در تحکیم حق تاریخی و جغرافیایی حاکمیت ما بر جزایر ایرانی خلیج هميشه فارس یک فرصت ملی و ابتکار سیاسی است تا کنار هم برای آرمان کلان ملی گرد آییم. بیاییم یکبار که شده بپذیریم که همه ما ریشه در یک خاک داریم و آن نام جاويدان ایران است. باور کنیم که سرنوشت همه ما، با هر نام و مرام و در هر کجا که باشیم به یک هویت و مدنیت تاریخی گره خورده است. به هم و به با هم بودن دلگرم و امیدوار باشیم. به حس هموطنی ریشه دار ماندگار خود افتخار کنیم.
بیاییم نامی و عامی جدا نکنیم. بنام شاه و ملا به هم بغض نفروشیم. برای کیان کشور، تیمسار و سردار را به جان هم نیاندازیم. نوستالژی پهلوی را گرامی داشته، سپاسداری کنیم؛ اما، از آن بُت نسازیم. آن تجربه مدرن مدنی را ایده آل و یا امر محال ندانیم. پهلوی را مرز سواسازی بین چپ و راست نخواهیم. پهلوی را آزمون بزرگ و خاطره ای درس آموز بدانیم که مشروطه را از مشروعه باز می شناساند؛ نه پادشاهی را از جمهوری. بزرگوارانه بپذیریم که در دمکراسی فردا، دمکرات کرد و فارس، اگر چه در قومیت دو تا، در ملیت، یک هویت و یک غایت دارند. بفهمیم که جداسازی ها تنها آب به آسیاب ضحاک سفاک ریختن است. آنها که از سر عصبیت و عصبانیت بر طبل فراق می کوبند، تخم نفاق می کارند و نه بذر وفاق. تنها، اگر یکصدا باشیم می توانیم آن دیوانه که کشورمان را ویرانه ساخته براندازیم. آری، گذار، با گذشت هموار می شود؛ این است و بس! باور کنیم که نیاز داریم همدیگر را به هم ببخشیم تا بتوانیم راه را برای نو شدن و ساختن باز کنیم.
اگر رهبران همسایگان عزیز عرب ما با تفاوت در سلیقه های سیاسی و عقیده های مذهبی توانستند در یک توطئه ضد ایرانی یکدست بشوند؛ چرا ما نتوانیم درباره یکی از کلیدی ترین دارایی های ملی و حق مسلم جغرافیایی- تاریخی خود همراه و همسخن بشویم!
بیاییم یکبار که شده خودمان را بیازماییم که آیا آنقدر به بلوغ سیاسی رسیدیم که بتوانیم از رقابت های حذفی سیاسی دوری کرده از حق حاکمیت ملی در چارچوب ایران- فراتر از خاکمان، از بلندای آسمان و ورای هوا تا ژرفای دریا، پاسداری کنیم.
باشد که این توطئه حقیرانه شوم بهانه شود تا اراده همسنگ خودمان را با 'یک بیانه' سخت و راسخ به دوست و دشمن نشان بدهیم.
می خواهم بگویم ایرانی با کسی دشمنی ندارد. ما بدخواه همسایگانمان نیستیم. فرهنگ، ادبیات و تمدن ما بسیار پویا و تواناست؛ اما، تافته جدا بافته از دیگران نیست. نمی خواهم خالی بندی کنم، اما باور دارم که بسیار فراتر از حساسیت ها و تعصب های کور و تجربه های ناجور بین ملت های منطقه، پیوستگی و وابستگی ما با همسایه های عرب، ترک، روس و یهودی ریشه دار است. هیچکدام از ملت های ما نمی تواند جدا از دیگری و دیگران زندگی کند.
در ایران فردا، در سایه حاکمیت دمکراتیک، ایرانی، اگر چه مغرور اما متکبر نخواهد بود. ما دنبال ماجراجویی، رقابت حذفی و هژمونی خواهی و چیرگی در مناطق پیرامون نیستیم. اما، اگر دولتی خیال خام بپروراند و بخواهد از سراسیمگی امروز ایران نادرستکاری و نارواگری پیشه کند، خوب است تاریخ را بازخوانی کند تا بداند که ایرانی هرگز بدخواهی را فراموش نمی کند و به هیچ روی از حق خود نمی گذرد و به گاهش پاسخ بدسگالی را می دهد!!!
باری، ما می خواهیم با همسایگانمان یار و همکار باشیم. دو کشور بزرگ ترکیه و عربستان را دوستان عزیز و همکاران ارزشمند خود در همه زمینه ها می خواهیم. پاکستان را برادر خود می دانیم که در روزهای سختی دوشادوش هم ایستادیم. روسیه را نه یک قدرت امپراطوری قرن نوزدهمی که همسایه بزرگ می دانیم که توانمندی هایش به کمک ما خواهد آمد. ملت اصیل اسرائیل را دوست خود دانسته، خواست آنان را با اراده ملی خود همساز و همسو می بینیم. ملت نوپای امارات را عزیز تر و پویا تر از یک بازار بندری، همکار و همقطار با ارزش در گسترش توسعه و تجارت در دو سوی خلیج فارس می خواهیم.
ما فرزندان کوروش بزرگ، دشمنی کردن را بی پایه و واهی می دانیم و از آن پرهیز می کنیم. بدان سان، دشمنی را بر نمی تابیم! دوستی و آشتی جویی مرام ماست.

















