خبرنامه گویا - به گزارش جروزالم پست، اگر مشخص شود که جمهوری اسلامی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم پشت حمله تروریستی ساحل بوندای بوده است، پاسخ اسرائیل باید قاطع، سریع و بازدارنده باشد
پس از این حمله خونین که ۱۵ نفر از شهروندان بیگناه را به کام مرگ کشاند، مقامات اسرائیلی و استرالیایی بلافاصله بررسی ابعاد حادثه و هویت عاملان را آغاز کردند. در تصاویر منتشرشده، نوید اکرم ۲۴ ساله و پدرش ساجد اکرم ۵۰ ساله در حال تیراندازی "بطور حرفه ای" دیده میشوند و کشف پرچم داعش در خودروی آنها، در نگاه نخست وابستگی ایدئولوژیکشان را آشکار می کند.
نخستوزیر استرالیا، آنتونی آلبانیزی، در یک نشست خبری اعلام کرد که این دو نفر بهتنهایی عمل کرده و وفاداری خود را به داعش ابراز کردهاند. با این حال، هم مقامات اسرائیلی و هم نهادهای امنیتی استرالیا تأکید کردند که احتمال نقشآفرینی یک بازیگر بزرگتر و سازمانیافتهتر را نمیتوان نادیده گرفت. سرعت، دقت و مهارت تیراندازی در ویدئوهای حمله، این گمانه را تقویت کرد که عاملان آموزش حرفهای دیدهاند؛ موضوعی که فرضیه دخالت یک بازیگر دولتی را مطرح ساخت.
یک مقام ارشد آمریکایی به فاکسنیوز گفت اگر ثابت شود جمهوری اسلامی ایران دستور این حمله را صادر کرده، ایالات متحده حق اسرائیل برای پاسخ نظامی به ایران را بهطور کامل به رسمیت خواهد شناخت. این موضعگیری نشان داد که موضوع تنها یک مسئله داخلی برای استرالیا نیست، بلکه میتواند ابعاد ژئوپلیتیکی گستردهتری داشته باشد.
توجه به جمهوری اسلامی بیدلیل نیست. در ماههای گذشته، دولت استرالیا اعلام کرده بود که جمهوری اسلامی پشت حداقل دو حمله بزرگ ضدیهودی در خاک این کشور قرار داشته است. آلبانیزی در ماه اوت گفت تهران طراح اصلی حملات آتشسوزی علیه مراکز یهودی بوده و در پی آن اعلام کرد سفیر ایران اخراج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک سازمان تروریستی معرفی خواهد شد. سرویس اطلاعات امنیتی استرالیا نیز اعلام کرده بود شواهد کافی برای نسبتدادن این حملات به رژیم ایران در اختیار دارد.
همزمان، نشانههای دیگری نیز ظن دخالت ایران را تقویت کرد. احمد غدیری ابیانه، فرزند سفیر پیشین ایران در استرالیا، ساعاتی پیش از حمله به تجمع یهودیان، پیامهایی بهشدت ضدیهودی در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد و جشنهای حنوکا را «آیینهای شیطانی» خواند. همچنین حسابهای رسانهای نزدیک به سپاه پاسداران، پیامهایی تهدیدآمیز با مضمون «مجازات متقابل» منتشر کردند؛ پیامهایی که زمانبندی آنها بسیار قابلتأمل بود.
واکنش رسمی تهران نیز بر ابهامات افزود. وزیر خارجه ایران، بدون اشارهای به یهودیان یا یهودستیزی، صرفاً «خشونت و کشتار جمعی» را محکوم کرد. رسانههای دولتی ایران نیز تلاش کردند این حمله را در چارچوب جنگ اسرائیل و حماس تفسیر کنند و حتی مشروعیت هدفقرارگرفتن قربانیان را زیر سؤال بردند.
اگر تحقیقات مشترک اسرائیل، استرالیا و آمریکا نشان دهد که ایران از طریق کنترل عملیاتی، تأمین مالی، ارسال سلاح یا تحریک ایدئولوژیک در این حمله نقش داشته است، پاسخ اسرائیل باید سریع، شدید و بدون ابهام باشد. اعلام آمادگی واشنگتن برای بهرسمیتشناختن حق اقدام اسرائیل، نشاندهنده جدیت این پرونده است.
با این حال، چنین پاسخی تنها در صورت وجود مدارک غیرقابلانکار امکانپذیر است. اسرائیل نمیتواند و نباید بر اساس حدس و گمان عمل کند. اما تهران نیز نباید دچار سوءبرداشت شود؛ اگر این شواهد بهطور قاطع اثبات شود، واکنش اسرائیل میتواند بسیار فراتر و قدرتمندتر از درگیری محدود ماه ژوئن باشد. چنین تقابلی، با توجه به بحرانهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، هزینهای سنگین خواهد داشت؛ هزینهای که ایران بهسختی توان تحمل آن را دارد.
















