وبسایت آذربایجانی کاسپینپست در تحلیلی درباره تقابل اسرائیل و جمهوری اسلامی و تشدید احتمال حمله دوباره به ایران نوشت گزارشها حاکی از افزایش تمرینهای نیروی هوایی اسرائیل در بردهای بلند، هماهنگی با متحدان منطقهای، گسترش فعالیت اطلاعاتی با آنها و آمادگی عملیاتی جدی است
خبرنامه گویا - به گزارش کاسپینپست خاورمیانه بار دیگر به آستانهای خطرناک و تعیینکننده نزدیک میشود. آمادگی فزاینده اسرائیل برای انجام یک حمله مستقیم علیه ایران دیگر در پایتختهای جهان بهعنوان گمانهزنی یا نمایش سیاسی تلقی نمیشود. آنچه زمانی در حد گزارشهای اطلاعاتی و پیامهای دیپلماتیک غیرعلنی بود، اکنون به مرحله برنامهریزی نظامی، پیامرسانی راهبردی و بحثهای آشکار میان تصمیمگیران رسیده است. پرسش اصلی دیگر این نیست که آیا اسرائیل چنین گزینهای را مدنظر دارد، بلکه این است که منطقه تا چه اندازه به عبور از خطی نزدیک شده که میتواند امنیت منطقهای و جهانی را بهطور بنیادین دگرگون کند.
برای اسرائیل، برنامه هستهای ایران تهدیدی مستقیم و وجودی است که ریشه در موقعیت جغرافیایی محدود، تجربههای تاریخی و آسیبپذیریهای راهبردی این کشور دارد. از نگاه تلآویو، ایرانِ دارای توان هستهای موازنه قدرت در خاورمیانه را تغییر میدهد، متحدان منطقهای تهران را جسورتر میکند و آزادی عمل نظامی اسرائیل را بهشدت محدود خواهد ساخت.
به همین دلیل، رهبران مختلف اسرائیل با هر گرایش سیاسی، همواره جاهطلبی هستهای ایران را خط قرمزی غیرقابل عبور دانستهاند.
نشانههای اخیر حاکی از آن است که اسرائیل دیگر صرفاً به بازدارندگی لفظی تکیه ندارد. گزارشهایی درباره تشدید تمرینهای نیروی هوایی در بردهای بلند، افزایش هماهنگی با شرکای منطقهای و گسترش فعالیتهای اطلاعاتی، از آمادگی عملیاتی جدی حکایت دارد. هرچند مقامهای اسرائیلی بهطور رسمی چیزی را تأیید نمیکنند، اما اظهارات عمومی و درزهای حسابشده اطلاعاتی، پیامی روشن دارند: اسرائیل آماده است در صورت شکست دیپلماسی، بهتنهایی دست به اقدام بزند.
در این میان، ایالات متحده نقشی کلیدی اما حساس دارد. واشنگتن از یکسو بر حق اسرائیل برای دفاع از خود تأکید میکند و از سوی دیگر خواستار خویشتنداری و راهحل دیپلماتیک است. آمریکا بهخوبی میداند که هرگونه حمله مستقیم اسرائیل میتواند پایگاهها، نیروها و منافع این کشور در خلیج فارس، عراق، سوریه و دیگر نقاط منطقه را در معرض خطر پاسخ ایران یا حملات نیابتی قرار دهد. این وضعیت، آمریکا را وادار به موازنهای دشوار میان بازدارندگی ایران، مهار اسرائیل و آمادگی برای سناریوهایی کرده است که امیدوار است هرگز رخ ندهند.
ایران نیز راهبردی مبتنی بر ابهام و فشار غیرمستقیم را دنبال میکند. تهران همچنان قصد خود برای دستیابی به سلاح هستهای را رد کرده و برنامهاش را صلحآمیز میخواند، اما همزمان ظرفیت غنیسازی را افزایش داده و نظارتهای بینالمللی را محدودتر میکند. در کنار این، شبکهای گسترده از نیروهای همپیمان و نیابتی، از حزبالله لبنان گرفته تا گروههای مسلح در عراق و سوریه، ابزار اصلی ایران برای بازدارندگی و اعمال فشار بر اسرائیل به شمار میروند.
خطر تشدید تنش دقیقاً در همین ساختار لایهلایه نهفته است. حمله مستقیم اسرائیل به تأسیسات ایران اتفاقی محدود و جدا از سایر تحولات نخواهد بود. تهران گزینههای متعددی برای پاسخ دارد؛ از حملات موشکی و پهپادی گرفته تا جنگ سایبری و فعالسازی نیروهای نیابتی. نقش حزبالله در این میان حیاتی است، زیرا زرادخانه گسترده و نزدیکی جغرافیایی آن به اسرائیل میتواند هر درگیری محدودی را بهسرعت به جنگی چندجبههای تبدیل کند.
فراتر از میدان نظامی، پیامدهای اقتصادی و دیپلماتیک چنین تقابلی جهانی خواهد بود. بازارهای انرژی بهشدت آسیبپذیرند و هر اختلالی در خلیج فارس یا تنگه هرمز میتواند جهش قیمت نفت و تشدید تورم جهانی را به دنبال داشته باشد. از منظر سیاسی نیز، یک حمله، نظام بینالمللِ از پیش قطبیشده را بیش از پیش دچار شکاف میکند. در نهایت، خاورمیانه در نقطهای سرنوشتساز ایستاده است؛ جایی که حاشیه خطا به کمترین حد و هزینه شکست به بیشترین میزان خود رسیده و انتخاب میان دیپلماسی، بازدارندگی یا خطای محاسباتی، آینده منطقه و نظم جهانی را رقم خواهد زد.

















