Thursday, Dec 25, 2025

صفحه نخست » دفاع از پهلوی با «انتحار» فرق دارد

sarkhoshbanner.jpgطلوع «صبح» در تاریکی؛ هشداری به کاسبان «خشم مقدس»

در ضرورت مهار «کیهانِ» درون!

سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

چند روز پیش، یادداشتی با عنوان «رقص انقلاب روی لبه‌ی تیغ حذف» نوشتم که در آن، ضمن تأیید محوریت رضا پهلوی برای گذار، هشدار دادم که «سنگ‌پرانی به نرگس محمدی و شعارهای حذفی، تیشه‌زنی به ریشه پهلوی و افتادن در تله‌ی امنیتی رژیم است».

جناب آقای مهدی نصیری، حاضر به انتشار این یادداشت نشد. تا اینجای کار، حق ایشان در مدیریت کانال‌شان محفوظ است. اما امروز دیدم که پس از انتشار آن متن در «گویا نیوز»، یادداشتی با امضای «امیر موحد» در کانال ایشان منتشر شده که در واقع پاسخی پرخاشگرانه به آن یادداشت بود. این متن، بر پایه‌ی یک «دروغ بزرگ» و یک «مغلطه‌ی خطرناک» بنا شده است که لازم است برای ثبت در تاریخ و تنویر افکار عمومی به آن پاسخ دهم.

آدرس غلط ندهید؛

من «اصلاح‌طلب» نیستم، من «کابوسِ اصلاح‌طلبانم»

نویسنده (و منتشرکننده) با فرار به جلو، مغلطه‌ی «استاندارد دوگانه» را پیش کشیده و پرسیده‌اند: «چرا سال‌ها در برابر توهین به پهلوی سکوت کردید و حالا نگران شدید؟» و تلویحاً من را به قبیله‌ی اصلاح‌طلبان یا ملی‌مذهبی‌ها چسبانده‌اند.

کارنامه‌ی «سروش سرخوش» با ده‌ها یادداشت در همین گویا نیوز و سایر رسانه‌ها، روشن‌تر از آن است که بتوانید به او برچسب «اصلاح‌طلبی» یا «سکوت در برابر تخریب پهلوی» بزنید. من نه دنبال «روزنه‌گشایی» بوده‌ام و نه دل‌مشغول بحث‌های درون‌دینی. قلم من در پی سلاخی گفتمان پزشکیان، نقد رادیکال اصلاح‌طلبی (و از آن سخیف‌تر روزنه‌گشایی) و حتی نقد بنیادین دین بوده است. اگر نویسنده که خود را رزمنده جنگ ایران و عراق معرفی می‌کند و یادداشتش نشانی از تخصص که هیچ، حتی ردپایی از آشنایی با علوم انسانی ندارد، مرا نمی‌شناسد، مهدی نصیری صاحب این قلم را بیش از هر کس دیگری در فضای مجازی می‌شناسد.

من نه متدینم که نگران «اسلام رحمانی» باشم، و نه اصلاح‌طلبم که نگران «میز مذاکره». من یک تحلیلگر لائیک و براندازم که معتقدم «رضا پهلوی» سرمایه‌ی ملی است؛ اما دقیقاً به همین دلیل، اجازه نمی‌دهم عده‌ای با نادانی یا «مأموریت»، این سرمایه را با «رادیکالیسم کور» بسوزانند. پس لطفاً مترسک نسازید و به آن حمله کنید. زدن اتهام «سکوت» به صاحب بلندترین فریاد علیه استمرارطلبان، انتشار اسکناس دو ریالی است در زمانه‌ای که دولت به دنبال حذف چهار صفر از پول ملی است!

سانسور؛ میراث شوم کیهان

آقای نصیری، شجاعت یعنی انتشار متن منتقد و سپس پاسخ دادن به آن. اینکه متن هشدارآمیزِ من را سانسور کنید تا مخاطبان کانال‌تان آن را نبینند، و سپس متنی را منتشر کنید که به آن یادداشت دیده‌نشده، بدون ذکر نام نویسنده (که لابد ترس از آشنا شدن خوانندگان‌تان با روشنگری‌های صاحب این قلم است) حمله می‌کند، نامش «ژورنالیسم» نیست؛ تکنیک «بولتن‌نویسی امنیتی» است. این همان روشی است که سال‌ها در «کیهان» و «صبح» تمرین کرده‌اید. شما لباس‌تان عوض شده، اما خوی سانسورچی را حفظ نموده‌اید.

کسی که امروز تحمل یک یادداشت دلسوزانه (که می‌گوید به برنده نوبل سنگ نزنید) را ندارد، فردا اگر قدرت بگیرد، با منتقدانش چه می‌کند؟ لابد بجای تعطیل اوین، فقط نامش را به «ندامتگاه میهن‌پرستان» تغییر می‌دهد!

دفاع از پهلوی با «انتحار» فرق دارد

نویسنده در یک شعبده‌بازی کلامی، رفتارهای خشن و شعارهای مرگ در مراسم ختم را «نشانه بلوغ» و «سلب وکالت سیاسی» نامیده است!

آقایان! واژه‌ها را مسخ نکنید. «سلب وکالت» با صندوق رأی یا عدم پیروی مدنی انجام می‌شود، نه با بستن دهان یک زندانی سیاسی برنده‌ی جایزه صلح نوبل و برهم زدن مراسم سوگواری. اینکه نام «پرخاشگری» را «بلوغ» می‌گذارید، نشان می‌دهد که تعریف‌تان از بلوغ سیاسی، بازگشت به قبیله‌گرایی است.

مغلطه اینجاست: ما هم می‌دانیم مردم خشمگین‌اند. بحث ما «توصیف» خشم نیست؛ «تجویز راهبردی» است. من، به کسانی که نقش «حسین الله‌کرم» و «ده‌نمکی» را در طیف پادشاهی‌خواهان بازی می‌کنند، می‌گویم: اگر شما عاشق پهلوی هستید، نباید کاری کنید که پهلوی در جهان به عنوان «رهبر یک گروه انحصارگرا که حتی تحمل منتقد در بند را هم ندارد» شناخته شود.

سنگ زدن به نرگس محمدی، خوراک تبلیغاتی «نایاک» و «لابی رژیم» را تأمین می‌کند تا در واشنگتن و بروکسل بگویند:
«ببینید! آلترناتیو جمهوری اسلامی، این‌ها هستند. پس بهتر است با همین ملاها بسازیم.»

آقای نصیری! شما با سانسور هشدار من و تشویق این رفتارهای هیجانی، دارید به نفع رضا پهلوی کار می‌کنید یا مأموریت دارید «پروژه‌ی لولوسازی از پهلوی» را تکمیل ‌کنید؟

بی‌پرده بگویم؛ شما از نظر «خروجیِ عملکرد»، به عنوان یک «تخریبچیِ تعبیه‌شده» (Embedded Saboteur) در زمینِ اپوزیسیون عمل می‌کنید. کار شما، نامش «مین‌گذاری» است. متنی که من نوشتم، «نقشه‌ی خنثی‌سازی مین» بود. طبیعی است که مین‌گذار، اجازه انتشار نقشه‌ی خنثی‌سازی را ندهد.

آن زمان که شما در توپخانه‌ی «صبح» خون‌بارتان، آتش بر خرمن ادب و فرهنگ می‌زدید، من زیر ضرب بازجوها بودم؛ و جایگاه امروز شما در اپوزیسیون، یادآور فردی به نام «سعید قائم‌مقامی» است که هر وقت چند نفر از جلوی دانشگاه تهران رد می‌شدند، در رادیوی توهم‌پراکنش داد سخن می‌داد که «ای هم‌وطنان چه نشسته‌اید که رژیم در آستانه‌ی سقوط است»!

من نه با شما دشمنم و نه با خشم مردم. من با «جهلِ راهبردی» دشمنم. اپوزیسیونی که نتواند تفاوت «مبارزه» و «خودزنی» را بفهمد، و رسانه‌ای که به جای «آگاهی‌بخشی»، «سانسور» کند، شایسته‌ی پیروزی نیست.

مسیر من روشن است:
حمایت از براندازی، حمایت از محوریت پهلوی برای گذار، و جنگ تمام‌عیار با هر نوع ارتجاع (چه دینی، چه شبه‌سلطنتی).
اگر این مواضع برای کانال شما «سنگین» است، مشکل از ترازوی شماست، نه از قلم من.


سروش سرخوش
تحلیلگر استراتژیک و روانکاو فرهنگی

آرشیو تحلیل‌ها در توییتر:
https://x.com/sarkhosh1341



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy