به گزارش خبرنگار جماران، عباس عبدی امروز چهارم دیماه در نشست منطقهای حزب توسعه ملی ایران که در مؤسسه حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، گفت: وضعیت امروز جامعه با گذشته، حتی با دوره دولت رئیسی، متفاوت است. من در آن دوره بیش از امروز امید داشتم، چون مطمئن بودم به بنبست میرسیم و سیستم سیاسی ناچار به واکنش خواهد شد. اما اکنون به نظر میرسد هر اقدامی که میخواسته انجام دهد را انجام داده و دیگر ارادهای برای تغییر جدی باقی نمانده است.
وی با اشاره به انتخابات سال گذشته افزود: تأیید صلاحیت پزشکیان را نشانه اراده حاکمیت برای تغییر میدانستم. این وضعیت با سالهای ۷۶ و ۹۲ متفاوت بود؛ آن زمان حاکمیت تصور نمیکرد خاتمی یا روحانی رأی بیاورند، اما در مورد پزشکیان، آگاهانه چنین تصمیمی گرفت. این یعنی سیستم پذیرفته بود سیاست یکدستسازی را کنار بگذارد، اما اکنون این روند متوقف شده و نشانهای از اراده کافی برای ادامه تغییرات دیده نمیشود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به موضوع حجاب گفت: با وجود تأکید رئیسجمهور بر عدم اجرای قانون حجاب، همچنان برخی به دنبال ادامه این مناقشهاند. این نشان میدهد عدهای ارادهای برای پایان دادن به این پرونده ندارند. در سیاست خارجی نیز خواست مردم نادیده گرفته میشود و در اقتصاد، مسائلی مانند بحران انرژی حلنشده باقی مانده، چون در ساختار سیاسی، فرد یا نهادی نیست که تصمیم بگیرد و از پشتوانه کامل برخوردار باشد.
وی با تأکید بر گسترش ناامیدی اجتماعی افزود: حتی در سال ۶۰ کسی تصور فروپاشی نظام را نداشت، اما امروز چشمانداز امید بهشدت تضعیف شده است. لایحه بودجه سال آینده خطرناک است، هرچند دولت گزینه دیگری نداشته. حقوق اساتید دانشگاه که در دولت خاتمی به ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار میرسید، امروز حدود ۲۰۰ دلار است.
او تصریح کرد: اگر سیستم سیاسی به ضرورت تغییرات برسد، همه باید به آن کمک کنیم. در غیر این صورت، تنها راه، ارائه ایدهای قابل قبول از درون خود سیستم است؛ وگرنه ادامه این وضعیت ممکن نیست.
عبدی صداوسیما را نماد اراده حاکمیت برای تغییر دانست و گفت: تا زمانی که رسانه ملی در وضعیت فعلی باقی بماند، نمیتوان به آینده امیدوار بود. در صورت مشاهده تغییر واقعی، اصلاحطلبان نیز رویکرد حمایتی خواهند داشت.
عبدی تأکید کرد: تصور ناآگاهی حاکمیت نادرست است؛ مشکل اصلی ترجیح منافع و هزینههای کوتاهمدت بر ملاحظات بلندمدت است.
او در پایان گفت: وظیفه احزاب، کاهش هزینه اصلاح برای سیستم است. در ایران، ۳۰ درصد قدرت در اختیار حاکمیت و ۷۰ درصد در دست جامعه است؛ اما آن ۳۰ درصد منسجم و این ۷۰ درصد پراکندهاند. نقش نیروهای سیاسی، ایجاد اتحاد در جامعه با هدف تحولخواهی است، نه تقابل با حاکمیت.

ما ماندهایم و آدمکشی به نام علی خامنهای
















