ویژه خبرنامه گویا
حکومتهای اقتدارگرا در سراسر جهان، با وجود تفاوتهای ایدئولوژیک، شباهتهای معناداری در شیوههای کنترل جامعه دارند. جمهوری اسلامی ایران نیز از زمان شکلگیری تاکنون مجموعهای از روشهای امنیتی، رسانهای، فرهنگی، اقتصادی و روانی را برای حفظ قدرت به کار گرفته است. بسیاری از این روشها نه ابتکار داخلی، بلکه ترکیبی از الگوهای اقتدارگرایی کلاسیک و معاصر در کشورهایی همچون شوروی، آلمان نازی، چین، آلمان شرقی، عراق بعث، کوبا و کره شمالی است. این مقاله با تحلیل این روشها و ریشههای اقتباسی آنها، تصویری روشن از سازوکارهای اقتدارگرایی در ایران ارائه میدهد.
۱. کنترل رسانه و جریان اطلاعات
کنترل رسانه یکی از بنیادیترین ابزارهای حکومتهای دیکتاتوری است. در جمهوری اسلامی، انحصار صداوسیما، محدودیت مطبوعات، توقیف رسانهها، فیلترینگ گسترده اینترنت و ایجاد شبکههای نظارتی ابزارهای اصلی این کنترل هستند.
ریشههای اقتباسی
-
آلمان نازی: وزارت تبلیغات گوبلز با حذف رسانههای مستقل و تولید روایت واحد عمل میکرد. شباهت این مدل با ساختار صداوسیما و تبلیغات حکومتی در ایران آشکار است.
-
شوروی: رسانهها تنها بازتابدهنده سیاستهای حزب کمونیست بودند. در ایران نیز مفهوم «جنگ نرم» و امنیتیسازی رسانه ادامه همین نگاه است.
-
چین معاصر: دولت چین با «دیوار بزرگ اینترنت» فضای مجازی را کنترل میکند. ایده «اینترنت ملی» در ایران الگوی گرفته از همین مدل است.
کنترل رسانه در ایران نهتنها مدیریت افکار عمومی، بلکه جلوگیری از شکلگیری شبکههای اجتماعی مستقل را هدف گرفته است.
۲. سرکوب سیاسی و امنیتی
در جمهوری اسلامی، سرکوب سیاسی با استفاده از دستگاه قضایی، نیروهای امنیتی متعدد، جرمانگاری گسترده فعالیت سیاسی، فشار بر فعالان و برخورد شدید با اعتراضات انجام میشود.
ریشههای اقتباسی
-
شوروی استالین: ایجاد دستگاههای امنیتی چندگانه و رقابت میان آنها برای جلوگیری از تمرکز قدرت. در ایران نیز وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و نهادهای امنیتی موازی چنین الگویی دارند.
-
عراق بعث: وجود سرویسهای امنیتی متعدد برای کنترل جامعه و سیاستزدایی. برخوردهای امنیتی در ایران شباهت ساختاری با این مدل دارد.
-
آلمان شرقی: اشتازی با نفوذ در دانشگاهها، فرهنگ و محلهها نظامی فراگیر ایجاد کرده بود. الگوی نفوذ نظارتی در ایران یادآور همین نمونه است.
هدف نهایی این ساختار، جلوگیری از شکلگیری اپوزیسیون سازمانیافته است.
۳. نظارت اجتماعی و شبکههای کنترل مردمی
یکی از مهمترین ابزارهای اقتدارگرایی در ایران، ترکیب دستگاههای امنیتی رسمی با شبکههای مردمی و محلی است.
ریشههای اقتباسی
-
آلمان شرقی: اشتازی میلیونها خبرچین غیررسمی داشت. بسیج محلات در ایران عملکردی مشابه دارد.
-
کوبا: کمیتههای دفاع از انقلاب رفتار مردم در محلات را رصد میکردند؛ ساختار محلات بسیج در ایران همان کارکرد را دارد.
-
چین معاصر: استفاده از نظارت دیجیتال و کنترل شبکههای اجتماعی. در ایران نیز رصد فضای مجازی و پایش دیجیتال جایگاهی پررنگ دارد.
این مدل نظارتی مبتنی بر بیاعتمادسازی اجتماعی است و مانع شکلگیری همبستگی جمعی میشود.
۴. کنترل فرهنگی، آموزشی و ایدئولوژیک
فرهنگ و آموزش در ایران شدیداً تحت سیطره دولت است. ممیزی کتاب و فیلم، سیاستگذاری رسانه، قوانین پوشش، کنترل تاریخنگاری رسمی و حذف روایتهای غیررسمی بخشی از این سازوکارند.
ریشههای اقتباسی
-
چین مائو: انقلاب فرهنگی مبتنی بر بازنویسی تاریخ، پاکسازی دانشگاهها و تحمیل ایدئولوژی بود. سیاستهای فرهنگی ایران شباهت زیادی به این مدل دارد.
-
آلمان نازی: تولید هنر و تاریخ رسمی و ممنوعکردن روایتهای رقیب. ایران نیز روایت واحدی از انقلاب، جنگ و هویت ملی ارائه میدهد.
-
عربستان سعودی (پیش از اصلاحات): کنترل سبک زندگی بر اساس تفسیر رسمی مذهبی. این الگو در سیاستهای پوشش و محدودیتهای اجتماعی ایران دیده میشود.
این سیاستها هویتسازی ایدئولوژیک و جلوگیری از تکثر فرهنگی را هدف گرفتهاند.
۵. کنترل اقتصادی بهعنوان ابزار سیاسی
اقتصاد در ایران تا حد زیادی دولتی و شبهدولتی است و بسیاری از منابع اقتصادی در دست نهادهای وابسته به قدرت قرار دارند. این امر علاوه بر پیامدهای اقتصادی، کارکرد سیاسی مهمی دارد.
ریشههای اقتباسی
-
شوروی: دولت با مالکیت کامل اقتصاد، مردم را وابسته نگه میداشت. در ایران نیز بسیاری از فرصتهای اقتصادی از طریق مجوزها و رانتها کنترل میشوند.
-
عراق و لیبی: استفاده از درآمد نفت برای جذب وفاداری سیاسی. ایران نیز از مدل مشابهی بهره میگیرد.
-
چین پیش از اصلاحات: محدودیت شدید بخش خصوصی و کنترل دولت بر تولید. بسیاری از ابعاد اقتصاد ایران با این دوره مشابه است.
هدف اصلی این مدل، جلوگیری از شکلگیری طبقات مستقل اقتصادی است.
۶. بحرانسازی و دشمنسازی دائمی
یکی دیگر از ابزارهای اصلی اقتدارگرایی، بزرگنمایی تهدیدها و ایجاد دشمن دائمی است. جمهوری اسلامی با مفاهیمی مانند «نفوذ»، «تهاجم فرهنگی»، «جنگ نرم» و «تهدید خارجی» فضای اضطرار دائمی ایجاد میکند.
ریشههای اقتباسی
-
کره شمالی: تهدیدسازی خارجی برای توجیه سرکوب داخلی.
-
شوروی: روایت جاسوسان خارجی برای توجیه امنیتیکردن سیاست.
-
آلمان نازی: ساختن دشمن داخلی و خارجی برای انسجامبخشی به جامعه.
این سیاست در ایران نیز با هدف مشروعیتسازی اقدامات امنیتی و سرکوب به کار میرود.
جمعبندی
روشهای اعمال دیکتاتوری در جمهوری اسلامی ترکیبی پیچیده از الگوهای اقتدارگرایی تاریخی و معاصر است. دستگاه امنیتی چندلایه از شوروی، کنترل اینترنت از چین، شبکههای نظارتی از آلمان شرقی و کوبا، کنترل فرهنگی از نازیها و چین مائو، و مدل اقتصادی از رژیمهای رانتیر نفتی اقتباس شدهاند. نتیجه، ساختاری است که هدف اصلی آن جلوگیری از سازمانیابی جامعه و حفظ تمرکز قدرت در دست نهادهای حاکم است.
رفرنسهای علمی
-
Linz, Juan J. Totalitarian and Authoritarian Regimes. Lynne Rienner Publishers, 2000.
-
Levitsky, Steven & Way, Lucan. Competitive Authoritarianism: Hybrid Regimes after the Cold War. Cambridge University Press, 2010.
-
Arendt, Hannah. The Origins of Totalitarianism. Harcourt, 1951.
-
Svolik, Milan. The Politics of Authoritarian Rule. Cambridge University Press, 2012.
-
Chehabi, H. E., & Linz, Juan J. Sultanistic Regimes. Johns Hopkins University Press, 1998.
-
Abrahamian, Ervand. A History of Modern Iran. Cambridge University Press, 2008.
-
Keddie, Nikki R. Modern Iran: Roots and Results of Revolution. Yale University Press, 2003.
-
Alamdari, Kazem. "The Power Structure of the Islamic Republic of Iran." Third World Quarterly, vol. 26, no. 4-5, 2005.
-
Sadjadpour, Karim. Reading Khamenei: The World View of Iran's Most Powerful Leader. Carnegie Endowment, 2009.
-
Gheissari, Ali & Nasr, Vali. Democracy in Iran: History and the Quest for Liberty. Oxford University Press, 2006.

انقلاب اسلامی و نیرنگ خرد (هگل)، مسعود امیرخلیلی















