جمعه 1 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پيام نهضت مقاومت ملی ايران به مراسم يادبود دهمين سالگرد شهادت پروانه و داريوش فروهر در لس آنجلس

دوستان گرامی
شما امروز خاطره زن و مردی را گرامی ميداريد که همچون دکتر شاپور بختيار به فجيعترين وجه بدست جلادان و بحکم و فتوای حاکمين جمهوری اسلامی به قتل رسيده اند. سخن از شجاعت و پاکدامنی و علاقه آنان به سرزمين خويش نيست، زيرا ملت ما فرزندان شجاع، پاکدامن و وطن پرست زيادی را در دامن خود پرورانده که بدست حاکمين مستبد به قتل رسيده، يا هزاران ستم و درد ديگر را تحمل نموده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آنچه حاکمان جمهوری اسلامی را بر آن داشت که اين همه شقاوت را در مورد آنان روا دارند، کينه ديرينه آنان به باورهائی بود که اساس زندگانی شخصيت هايی نظير شاپور بختيار و پروانه و داريوش فروهر را تشکيل می داد: باور به آزادی انسان و حق حاکميت او برسر نوشت خويش، باور به اينکه مردم ايران اول ايرانی اند و بعد مسلمان يا پيرو دين يا مذهبی ديگر، باور به اينکه ايرانيان هرگز حاضر به قبول اسارت و قيموميت بيگانه نشده، سر زمين و فرهنگ پرافتخار خود را گرامی داشته وهمواره در راه حفظ آن ها قر بانی داده اند. و همه اين باورها متکی به ارزش هايی است از اساس در تضاد با حکومت ولايت فقيه و تصورات متحجرانه حاکمين جمهوری اسلامی و خطرناک برای ادامه حکومت آنان .

رهبران ملی همچون بختيار و فروهر بايد به اين جهت به فجيعترين شکل به قتل ميرسيدند که آخوند های مرتجع حاکم، فرزندان خلف شيخ فضل اله نوری و کاشانی کينه ای عميق و صدساله از هرچه ملی وملی گراست و مليون و رهبران آنان به دل دارند. چه انان را ميراث دار و مدافعين دستاوردهائی ميدانند که مردم ما با تحمل مشقت های زياد، بيش از صد سال پيش بدست آورده اند. اين دستاوردها پيروزی نظامی بر پايه حاکميت ملی، استقرار حکومت قانون و زدن دست رد به سينه مشروعه آخوندی و استبداد سلطنتی بود.

آنچه جمهوری اسلامی را از ساير حکومت های ديکتاتوری ديگر جدا ميسازد، اين است که رهبران آن همچون بيگانگانی که بر کشور غلبه کرده اند با مردم و مملکت ما بر خورد ميکنند. آنان برای فرهنگ، مفاخر و حدود و ثغور سرزمينی که بر آن حکم ميرانند و از تمام مزايای آن بهره ميبرند ارزشی قائل نيستند، زيرا در ايدئولوژی آنان ايرانزمين تنها تکه ای از جهان اسلام خوانده می شود. آنا ن مردم اين سر زمين را را برده و صغير تلقی نموده و موجوداتی فاقد هرگونه حقوق و سزاوار هرگونه برخورد ناروا و توهين ميدانند. اين بيگانگی نسبت به ملت و مملکت باعث شده که حاکمين جمهوری اسلامی نه از کشتن و قتل زنان، جوانان ابايی دارند و نه از قتل عام هزاران زندانی بی گناه. جنايات اين جماعت در سی سال گذشته در تاريخ کشور ما کم نظير است.

حاکمان جمهوری اسلامی همچون ساير خود کامگان ديکر تاريخ در اشتباهند اگر چنين می پندارند که که با کشتن رهبران ملی و مبارزين راه آزادی ميتوانند راه حر کت جامعه را بسوی آزادی و دموکراسی برای مدت طولانی سد کنند. بی ترديد راهی که مردم ايران برای رسيدن بدين مقصود در پيش دارند، راهی پر خطر است. در اين راه پروانه و داريوش فروهر نه اولين و نه آخرين قربانيان ملت ايران خواهند بود، چه
هرشب ستاره ای به زمين ميکشند و باز
اين آسمان غمزده غرق ستاره هاست

ايران هر گز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ايران
اول آذر ١٣٨٧ برابر با ۲۰نوامبر ۲۰۰۸





















Copyright: gooya.com 2016