یکشنبه 24 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سیاه نمایی نفتى، پروژه جديد براى تخريب، کیهان

اصلاح طلبان روز گذشته در اقدامی که خبر آن از چند روز قبل اعلام شده بود به موضوع «نفت» و «درآمدهای نفتی» پرداخته و در پوشش آن به تخریب وسیع اقدامات دولت روی آوردند.

صبح روز شنبه جمع کثیری از مدعیان اصلاح طلبی، از حامیان کاندیداتوری محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری دهم و خود او گرفته تا چهره های شناخته شده مخالف نظام جمهوری اسلامی مانند «ابراهیم یزدی»- که این روزها به عامل اصلی انتقال دیدگاه های آمریکا به برخی نیروهای میدانی داخلی همسو با غرب تبدیل شده- و «احسان نراقی» به دعوت بنیاد باران گرد هم آمدند و در حالی که موضوع اصلی اعلام شده تلاش برای فهم روابط «نفت» با «توسعه و دموکراسی» بود، عملاً به یک میتینگ انتخاباتی با هدف تخریب دستاوردهای دولت نهم و سیاه نمایی گسترده درباره نحوه هزینه کرد درآمدهای نفتی توسط آن تبدیل شد. شرکت کنندگان در این همایش که تقریباً تمامی آنها از مدیران سابق دولتی بوده اند و در رأس آنها محمد خاتمی که خود 8 سال در ایران رئیس دولت بوده است در این همایش چنان در مذمت استفاده از درآمدهای نفتی برای رفع مشکلات جاری کشور سخن گفته اند که گویی خود در زمان حضور بر صدر دستگاه اجرایی کشور به هزینه کردن از پول نفت کلاً بی اعتنا بوده و مملکت را با «دموکراسی» اداره می کرده اند!

محمد خاتمی که برگزار کنندگان همایش عملاً آن را به صحنه ای برای تبلیغات به نفع وی تبدیل کردند در سخنان خود در این باره که «نفت در جهت بسط نهادهای مدنی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود» به کار گرفته نشود، ابراز نگرانی کرد و گفت: «نفت می تواند دولت را به کارفرمایی بزرگ تبدیل کند که موتور توسعه بخش خصوصی را در جامعه خاموش کند». این سخنان در حالی مطرح می شود که دولت او تقریباً به هیچ یک از تکالیف خود درباره مدیریت منابع مالی ناشی از صنعت نفت عمل نکرد و جز مصرف روزمره درآمدهای نفتی و حداکثر انباشتن بخش کوچکی از آن در حساب ذخیره ارزی، تدبیر دیگری نیندیشید. دولت اصلاحات طبق قانون در سال 83 موظف به سهمیه بندی بنزین بود اما صرفا به دلایل سیاسی و از جمله ترس از واکنشی که مردم در انتخابات سال آینده (1384) درباره آن نشان خواهند داد از انجام تکلیف قانونی خود خودداری کرد. دولت نهم اما با توجه به تبعات سیاسی که می تواند دامنگیرش شود و به رغم همه مخالف خوانی ها با سماجت این طرح را اجرا کرد و اکنون هر روز از این ناحیه صرفه جویی بزرگی در هزینه های کشور به عمل می آید. همچنین دولت محمد خاتمی مقاومتی وسیع و همه جانبه در مقابل نوشته شدن اساسنامه برای شرکت ملی نفت ایران از خود نشان داد. در نتیجه همین مقاومت بود که طبق گزارش های رسمی سالیانه میلیون ها دلار پول کشور (ناشی از فروش نفت) برخلاف قانون اساسی به خزانه واریز نمی شد و در حساب های اختصاصی شرکت ملی نفت باقی می ماند.

در حالی که نمونه هایی از این دست بسیار فراوان است و دولت اصلاحات هیچ اقدام موثری در کاهش وابستگی کشور به نفت از خود نشان نداد (و حتی تلاش برای ایجاد ارزش افزوده در نفت از راه سرمایه گذاری در پروژه های پتروشیمی و پالایشگاهی نیز نکوهش می شد، همچنان که وزیر نفت خاتمی به صراحت بر این موضوع با بهانه «اقتصادی نبودن» تاکید کرده است) اکنون اصلاح طلبان به فکر افتاده اند که مدیریت منابع نفتی توسط دولت نهم را نکوهش کنند. دولتی که برای نخستین بار در طول تاریخ کشور داوطلبانه از بودجه جاری خود کاست و با هدف توسعه زیرساخت های کشور بر بودجه عمرانی افزود و البته به دلیل اصرار بر کار کشیدن از دولتی تنبل که اسلافش برای آن به ارث گذاشته بودند و همچنین ظرفیت های اندک تولید و اقتصاد ملی- که آن هم میراث گذشتگان بود- ناچار شد بار سنگین تورم را نیز بر دوش خود تحمل کند.

درباره دولت خاتمی می توان پرسید درآمدهای نفتی کجا رفته است اما درباره احمدی نژاد با وجود این همه پروژه استانی در سراسر کشور که مردم همه روزه به چشم خویش آنها را مشاهده و با آنها زندگی می کنند آیا باز هم این سؤال جای طرح دارد؟ پروژه هایی که بنابر اخبار موثق خاتمی خود در جلسات خصوصی از آنها تمجید فراوان کرده است. علاوه بر این محمد خاتمی در حالی از مدیریت درآمد نفتی توسط دولت انتقاد کرده است که اصلاح طلبان لااقل زمانی که خود روی کار بوده اند همواره دولت را به معنای «تجلی اراده دموکراتیک» تفسیر کرده اند و حالا گرفتار این تناقض شده اند که مدیریت پول نفت توسط دولت را خلاف دموکراسی می نامند.

خاتمی در ادامه اظهاراتش گفته؛ «قرار داشتن پول نفت در اختیار دولت باعث می شود دولت به مردم احساس نیاز نکند و پاسخگو نباشد»، اما همانطور که می توان انتظار داشت دراین باره چیزی نگفته که آیا در دولت خود او هم که تماماً با استفاده از درآمدهای نفتی اداره شد، همین اتفاق رخ داده است یا نه؟! و ضمناً توضیح نداده این سخنان که لابد کنایه ای به دولت نهم بوده بیشتر در خور اصلاح طلبانی است که مطالبات معیشتی مردم را «ایستادن در صف مرگ موش» یا «حمله لشگر قابلمه به دست ها» می خواندند یا اصولگرایانی که از هرچه بگذریم مردم کوچه و خیابان در قیاس با بی برنامگی اصلاح طلبان، در تلاش شبانه روزی آن برای خدمت رسانی تردید ندارند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چرا اکنون؟

صرف نظر از همه این مباحث، یک سؤال بسیار کلیدی این است که اصلاح طلبان تندرو که تمامی همت آنها در ماه های آینده زمین زدن دولت خدوم نهم است چرا در مقطع فعلی سراغ موضوع نفت رفته اند و هدف از این پروژه جدید چیست؟ برای پاسخ به این سوال می توان به روش مختلف بحث کرد.

1- اصلاح طلبان تصور می کنند سوءمدیریت در هزینه کرد درآمدهای نفتی یکی از نقاط ضعف جدی دولت نهم است و لذا نباید این بحث را تا شب انتخابات رها کنند. این توهم در حالی نزد اصلاح طلبان شکل گرفته که همانطور که گفته شد «هزینه کردن درآمد نفت برای مردم» در هیچ دولت دیگری به اندازه دولت اصولگرای نهم مشهود نیست و این دیگران هستند که باید درباره کارنامه خود توضیح بدهند.

2- یک فرض دیگر این است که تندروها گمان کرده اند با کاهش جهانی قیمت نفت دولت نهم دیگر قادر به اجرای برخی برنامه های کلیدی خود از جمله «طرح تحول اقتصادی» نخواهد بود و به همین دلیل زنده نگاه داشتن بحث نفت نهایتا در انتخابات به نفع آنها تمام خواهد شد. منابع نزدیک به دولت عقیده دارند این دیدگاه هم کاملا خام است چرا که طرح تحول اقتصادی نه از ناحیه «درآمدهای حاصل از فروش نفت» بلکه از جانب «درآمد ناشی از هدفمند کردن یارانه و انرژی» تامین مالی خواهد شد و این دو اساسا ربطی به یکدیگر ندارند.

3- فرض سوم- که بسیار مهم تر و جدی تر است- این است که اصلاح طلبان همگام و هم رای با دشمن خارجی به وارد آمدن یک «شوک نفتی» به دولت نهم می اندیشند. غربی ها مدت هاست که ساده اندیشانه عقیده دارند کاهش درآمدهای نفتی پاشنه آشیل دولت اصولگرا است و می تواند همه آرزوهای ناکام آنان در جلوگیری از تداوم آن را جامه عمل بپوشاند. غربی ها امیدوارند همانطور که «مارک وتسون» به تاریخ 6 آبان 1386 در واشنگتن تایمز می گوید، با «بی پول کردن دولت» اقتصاد ایران را قفل کنند و نهایتاً کلید گشایش این قفل را در جیب اصلاح طلبان به عنوان نیروهای مطلوب خود در ایران بگذارند به این امید که مردم از اصولگرایان روی گردانده و ناچار از رجوع دوباره به اصلاح طلبان بشوند.

کیهان با اعتماد کامل به هوشیاری مردم شریف ایران در فرصتی دیگر ابعاد این پروژه را بازخواهد شکافت.





















Copyright: gooya.com 2016