شنبه 14 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شيرين عبادی: تا زنده ام ايران را ترک نخواهم کرد، مصاحبه ژيلا بنی يعقوب با شيرين عبادی در باره تهديدهای اخير، کانون زنان ايرانی

صبح روز پنجشنبه ۱۲ دی ماه ۱۳۸۷ يکصد و پنجاه نفر که گفته می شود بسيجی بودند ، با حضور در مقابل منزل شيرين عبادی و طرح اين شعار که «عبادی حمايت می کند، اسراييل جنايت می کند»، به تخريب تابلوی دفتر وکالت شيرين عبادی و لگدکوب کردن آن پرداختند و شعارهايی توهين آميز عليه او بر در وديوار خانه اش نوشتند. وقتی ازشيرين عبادی وکيل و برنده جايزه صلح نوبل می پرسم :"نگران تکرار و يا بدتر شدن اينگونه اتفاق ها نيست ؟"،می گويد :"چرا بايد نگران باشم ،وقتی می دانم خدا خود ناظر بر حقيقت است .ممکن است کسانی با اين رفتارها بتوانند سر برخی از افراد نا آگاه را کلاه بگذارند و من را به حمايت از آمريکا و اسرائيل متهم کنند ؛اما در برابر خدا چه می خواهند بکنند؟ با او در باره اين حادثه گفت و گويی انجام داده ام که می خوانيد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


خانم عبادی، به نظر خودتان، هدف از افزايش فشارها بر شما در چند هفته اخير چيست؟
اين سوالی است که افرادی که اين رفتارهای خلاف قانون را مرتکب می شوند بايد پاسخ دهند .

شما در همه اين سالها و حتی در نظق نوبل خود سخنان روشن و صريحی عليه کشتارمردم فلسطين داشته ايد ،اما بسيجی هايی که به منزل شما يورش آوردند ،شما را متهم به حمايت از اسرائيل کردند. چرا؟
بله . من حتی در سخنرانی ام هنگام دريافت جايزه صلح نوبل به زندان گوانتانامو انتقاد کردم . آن هم زمانی که کمتر کسی حاضر بود در اين باره سخن بگويد. اين مساله موجب شد که برخی از اپوزيسيون داخل ايران به من انتقاد کنند که چرا يک مساله بين المللی را بر مصائب داخلی ارجحيت داده ام . همواره من در حمايت از فلسطينيان و تشکيل دولت مستقل فلسطينی صحبت کرده ام . آخرين آن هم اطلاعيه کانون مدافعان حقوق بشر است . کانونی که من افتخار رياست آن را بر عهده دارم . متن اين اطلاعيه در طی سه روز گذشته در خبرگزاری های مختلف منتشر شده و قابل دسترسی است .
بنابراين کسانی که من را متهم به همکاری و حمايت از رفتارهای آمريکا و اسرائيل کردند ، به خوبی می دانند که حرفشان منطقی نيست و اسناد آن هم وجود دارد . آنها از مواضع من در اين باره به خوبی واقف بوده و هستند . اما مصلحتی که به آنها ديکته شده بود ايجاب می کرد که شعار بدهند:" اسرائيل و آمريکا جنايت می کند ، عبادی حمايت می کند . "آنها من را قلم به دست مزدور هم معرفی کردند . پرسش اين است که آن مصلحتی که اين جوانان را به مقابل منزل و دفتر کار من آورد ، چه بود ؟ اين را کسانی را بايد پاسخ دهند که چنين افکار و رفتارهايی را اشاعه می دهند .

با وجودی که شما در بسياری از سخنان خودتان در برابر جنگ آمريکا در عراق و افغانستان و برخورد اسرائيلی ها با فلسطينی ها موضع گرفته ايد ، چرا کسانی اين مواضع روشن شما را ناديده می گيرند؟ آيا واقعا از آن مطلع نيستند و يا ترجيح می دهند که مطلع نباشند؟
ضرب المثلی است که می گويد " کسی را که خواب است، می توان بيدار کرد . اما کسی که خود را به خواب زده نمی توان بيدار کرد ." بنابراين کسانی که من را به همسويی با آمريکا و اسرائيل متهم کرده اند ، خود را به خواب زده اند .

چه مصلحتی آنها را وادار به اين رفتار می کند؟
اين که چرا خود را به خواب زده اند و از چه می ترسند که تا اين حد خود را به خواب زده اند ، پاسخی است که آنها بايد بدهند و نه من .

بعضی ها می گويند که ممکن است يکی از هدف های اين فشارها ، اجبار شما به مهاجرت از ايران باشد.شما خودتان در اين باره چه فکر می کنيد؟
من فقط می تواتم بگويم تا زنده ام تحت هيچ شرايطی ايران را ترک نخواهم کرد . من ايرانی هستم و بايد در ايران زندگی کنم ، کار کنم و بميرم .

فکر می کنيد اين فشارها و تهديدها عليه شما تا کجا پيش خواهد رفت؟يعنی مرزش کجاست؟
اين مساله بستگی به شرايط سياسی روز دارد . در شرايطی که جامعه آرام است و مخالفت های مدنی در جريان است دولت علت و توجيهی برای اعمال خشونت ندارد . بنابراين تمام تلاش ما برخوردهای مدنی و قانونی است تا مردم مظلوميت ما را بدانند . بنابراين هرگز توصيه نمی کنم که جوانان به خيابان بيايند و دست به خشونت بزنند و شعار بدهند . اين نوع کارها اعمال خشونت بيشتر را از سوی حکومت ايجاب می کند و ما تجربه سال های ۶۰ و ۶۱ را داريم و نبايد در اين باره به آنها بهانه های لازم را داد.

اما خانم عبادی ! تا همين الان هم رفتار ها و برخوردهای شما مدنی و قانونی بوده است . اما با اين همه آنها دربرابر شما دست به خشونت زدند؟
من به هيج وجه رفتارهای مدنی خودم را ترک نخواهم کرد . يک پيام هم برای کسانی دارم که دست به خشونت می زنند و آن اين است که از اين طريق راه به جايی نخواهند برد . آيا آنها که در سال ۶۰ و ۶۱ اعلام نبرد مسلحانه کرده بودند ، از کار خود نتيجه ای بردند . موفقيت از آن کسانی بوده که همواره از اين کار اجتناب کردند .

در اين يکی دو روز شايعه شده که حتی ممکن است شما را دستگير و زندانی کنند. خانم عبادی! آيا ممکن است شما را به زندان ببرند؟
تمامی کارهای من در ۳۰ سال گذشته قانونی و بر اساس مقررات جمهوری اسلامی بوده است . حال هم اگر بخواهند يک عمل غير قانونی ديگر انجام دهند و من را دستگير کنند، پاسخ آن را بايد خودشان بدهند .

به نظر می رسد که مخالفانتان از طريق اين فشارها و تهديدها می خواهند پيامی به شما بدهند.به نظر خودتان پيام آنها چيست؟
مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان همواره در معرض تهديد هستند .چرا که آنها خواهان اجرای حقوق بشر هستند و اين حکومت ها هستند که اين حقوق را نقض می کنند . بنابراين تهديد عليه جان و ايجاد فشار بر يک مدافع حقوق بشر چيز تازه ای نيست و مختص ايران تنها هم نيست . اين تهديدها و فشار ها برای اين است که مدافعان حقوق بشر از کارهای خود دست بردارند .

يعنی می خواهند شما را به سکوت و انفعال بکشانند؟
من جواب دقيقی برای اين سوال ندارم . زيرا در ذهن آنها نيستم.

آيا با مقام های قضايی و انتظامی ايران در باره اتفاق های اخير تماس گرفته ايد و خواستار رسيدگی به اين اعمال که خلاف قانون می خوانيد ،شده ايد؟ آيا خواستار آن شد ه ايد که مانع تکرار اين ماجراها شوند؟
بله . اعتراض های قانونی خودم را بيان کردم و از اين به بعد هم آن را پيگيری خواهم کرد .

آقای احمدی نژاد زمانی گفته بود که به خاطر تهديداتی که برای شما وجود دارد، حاضراست برای شما محافظ تعيين کند. اما شما آن را نپذيرفتيد. چرا؟
هدف من دفاع از همه شهروندان است وا گرنه گذاشتن محافظ برای يک ويا چند نفر مساله را حل نمی کند . جامعه بايد برای همه شهروندان ايمن و آرام باشد تا بتوانند در کمال امنيت در آن زندگی کنند و من متاسفم که در روز پنج شنبه من پليس را به استمداد طلبيدم و دو نفر از کلانتری يوسف اباد هم آمدند ، اما در حضور آنها و در مقابل چشمان پليس تابلوی دفتر وکالت من را پائين آوردند و با اسپری رنگی شعارهايی عليه من بر در و ديوار نوشتند . پليس هم هيچ واکنشی نشان نداد . پرسش حقوقی من اين است که آيا اجتماعات يا راهپيمايی ها احتياج به مجوز دارد يا خير . اگر احتياج ندارد و پليس هم مانع آنهايی که به خانه من تعرض کردند ، نشد ، چرا وقتی زنان برای اعتراض به قوانين تبعيض آميز کوچکترين اعلام مخالفتی را نشان می دهند به شدت با آنها برخورد می شود . اگر هم احتياج به مجوز دارد پس چرا پليس با آنها که مجوز نداشتند برخورد نکرد و تنها نظاره گر بود . اگر هم مجوز داشتند بايد اعلام کنند چه مقامی به آنها مجوز داده که به منزل من تعرض کنند . اين يک سوال حقوقی است و آن را در برابر افکار عمومی قرار می دهم .

شما تاچه مدت اين رفتارهای غيرقانونی را تحمل خواهيد کرد؟
تا زمانی که زنده هستم .





















Copyright: gooya.com 2016