شنبه 21 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا بايد از رويکرد مجاهدين به فعاليت سياسی استقبال کرد، ناصر مستشار

اينک اکثريت مردم ايران خواهان گذار ی مسالمت آميز هستند که آنها رااز رژيم اسلامی به حکومت دمکراتيک ونوين رهنمون سازد! يکی از دلايل مردم ايران در رويگرادنی از رژيم اسلامی در خشونت آميز بودن نظام مذکور نهفته است واين رژيم اسلامی هست که نيروهای سياسی را تشويق می نمايد تا به خشونت روی بياورند تا براحتی بتواند آنها سرکوب نمايد.نمونه بسيار روشن خشونت گرائی رژيم را در حمله به خانه ودفتر خانم شيرين عبادی شاهد بوديم.رژيم همواره پذيرای جنگ و خشونت است تا عمر خود را طولانی نمايد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


رژيم اسلامی می خواهد بهر وسيله ممکن سازمان مجاهدين خلق ايران را از مردم و نيروهای سياسی جدا ومنزوی سازد(تمام تلاش رژيم برای استرداد مجاهدين از عراق و برای نابودی نهائی آنها نقشه ريخته است.در همينجا به رهبران سازمان مجاهدين توصيه می شود اگر از مبارزه مسلحانه دست کشيده اند بهتر است نيروهای خود را از عراق خارج نمايد چراکه ديگر دولت و محيط عراق محيط سالم ومطمئنی برای آنها نيست) اينک نيروهای تشکيل دهنده اپوزيسيون بايد سياست های رژيم اسلامی را نقش بر آب نمايند و مجاهدين خلق را تشويق نمايند تا از سياست های فرقه گرايانه خود دست بکشد و با اتخاذ سياست های نوين به آغوش نيروهای سياسی ومردم ايران بازگردد تا اپوزيسيون نوين جان تازه ای بگيرد.
نبايد درهای آشتی ملی در ميان نيروهای اپوزيسيون و بخصوص مجاهدين خلق رابسته نگاه داشت بلکه به شيوه ارشادی و تشويقی بر تنوع نيروها تا مرحله سرنگونی رژيم کوشيد تاامکان رشد را مهيا کرد تا اتمسفر رايزنی سالم بوجود آيد تا مردم ايران بتوانند بدور از اغواگری و سوداگری سياست بازان، حکومت مناسب خود را برگزيند! درحال حاضر روند مبارزه نيروهای سياسی عليه رژيم اسلامی به گونه ائی است که تنها يک نيرو و شخصيت وياحزب وسازمان توانائی رهبری همه اپوزيسيون را دارا نمی باشد که اين خود مانع شکلگيری ديکتاتوری نيز می شود اما نبايد به آنارشيست سازماندهی کشانده شود.
ای کاش رويکرد مجاهدين به فعاليت سياسی همچنان در دهه شصت ادامه می يافت و به واقعيت می پيوست نه الان ، اما اينک نيز بايد از اين رويکرد و دستاورد استقبال کرد چراکه برای مبارزه با رژيم اسلامی بسيار ضروری است.سازمان مجاهدين خلق با قدمت نزيک به پنجاه ساله سياسی را نمی توان براحتی کنار گذاشت بلکه به راههای همکاری و برگشت به مبارزه متعارف را بايد در ميان آنها تقويت نمود!
سال ۶۰ را بخوبی به ياد می آورم که چگونه رژيم از حمله نظامی صدام به بهترين وجه بهره می برد تا پايه های نظامی خود را تحکيم بخشد ودرکنار همه تمهيدات خود ،سازمان مجاهدين خلق را هم تحريک ميکرد تا بالاخره پس از اعلام اتمام حجت ها و التيماتوم های خود عليه رژيم عاقبت به قيام مسلحانه دست بزند که متاسفانه سازمان مجاهدين به خواست رژيم تن دادند.سازمان مجاهدين تا مقطع ۳۰ خرداد سال ۶۰ يعنی قيام زود رسی که جامعه ايران را سالها توسط سرکوب های فاشيستی رژيم اسلامی به عقب نشينی کشانيد، نزديک به هشتاد تن از هواداران خود را توسط جريانات فاشيستی حزب الهی که آنموقع آنها را فالانژ می گفتند از دست داده بود که بعد ها با آغاز سرکوب سراسری رژيم سرکوبگر،تاکنون۱۲۰،۰۰۰تن از نيروهای سياسی مختلف اعدام شده اند. سازمان مجاهدين می توانست در اسلام ومذهب شيعه دست به رنسانس بزند اما بجای همه آنها با اعلام انقلابات ارتجاعی و ايدئولوژيک خود هرچه بيشتر خود را از مردم و نيروهای سياسی دور ومنزوی ساخت ودر همين زمينه به نفع رژيم اسلامی تمام شد .
نيروهای سياسی با تمام قوا سياست های مجاهدين را افشاء می نمودند و خيال رژيم جمهوری اسلامی نيز راحت بود که اپوزيسيون بين خود دعوا و اتفاق نظر ندارند.مهدی ابريشمچی در تشريح انقلاب ايدولوژيک اعلام نموده بود که برادر مسعود در بالا به هيچکس پاسخگو نيست به جزء خدا که بسرعت اين موضع به معنای ولايت فقيه مسعود رجوی تبين شد. اشتباهات و خطاهای سازمان مجاهدين در دهه های ۶۰ و ۷۰ شدت گرفت و شورای ملی مقاومت کاملا مشروعيت خود را ازدست داد تا آنجائيکه مجاهدين چه به لحاظ داخلی و بين المللی به انزوا کشانده شدند وضربات بعدی از جانب جدا شدگان وارد شد که بجای مبارزه مستقل عليه رژيم به خود رژيم خونخوار پيوستند و به بلند گوهای آخوند ها عليه مجاهدين و اپوزيسيون تبديل گرديدند!
بالاترين مرحله خودکشی سازمان مجاهدين ـ مهاجرت به عراق و تدوين شعار ايران رجوی ـ رجوی ايران بود که باعث رويگردانی همه نيروهای سياسی ومردم ايران گرديد که نهايتا ومتاسفانه به سود رژيم اسلامی تمام شد.اينک اگر سازمان مجاهدين واقعا می خواهد در ميان نيروهای سياسی ومردم ايران حيات سياسی داشته باشد بايد از اسلام گرائی خود دست بکشد وسکولاريزم وبه جدائی کامل دين از حکومت گردن بگذارد چرا که مردم زهر حکومت مذهبی را بخوبی چشيده اند و در ضمن مجاهدين نبايد خود را ديگر تنها آلترناتيو در برابر رژيم اسلامی فرض کند و با دست کشيدن از تکروی در راه ائتلاف سراسری در ميان نيروهای اپوزيسيون تلاش نمايد و خود را نماينده ناخوانده به رياست خانم مريم رجوی بعنوان رئيس جمهور برگزيده محسوب نکنند. منهای بخش های اقشار عقب مانده مردم ايران که همچنان ديديم که باز هم در ايام محرم قمه زدند اما اکثريت مردم ايران به لحاظ فکری رشد يافته اند و اگر در مورد انتخاب رهبری و سرنگونی رژيم اسلامی کمی بيش از حد وقت صرف می کنند در خردورزی شان است نه در تنبلی و احساساتی عمل کردن شان؟چرا که مردم ايران در انقلاب ۵۷ کم خرد تر از حالا بودند و از احساسات با لا برخوردار بودند وبهمين خاطر درانتخاب خود عجله کردند که اينک برخلاف دروه گذشته بيشتر صاحب خرد فردی و جمعی شده اند ودر انتخاب نظام آتی وسواس بخرج می دهند!





















Copyright: gooya.com 2016