شنبه 28 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

استعفای رئيس راديو: آخرين هشدار برای تدوين راهبرد رسانه ای در کشور، آينده

در اين فضا که فشارها روز به روز به رسانه ملی افزوده شد، ضرغامی و خجسته مقاومت و سعی نمودند منتقدان را آرام کنند...خجسته با وجود برخورداری از ارتباطات گسترده با ساختار سياسی کشور از اين ظرفيت استفاده نکرد...خجسته در سمت معاونت برنامه ريزی و نظارت مشغول و محمدحسين صوفی از اين معاونت جايگزين او می شود.
۱- اين روزها بحث استعفای دکتر حسن خجسته باقر زاده مدير محبوب و قديمی راديو در محافل سياسی و رسانه ای مطرح شده و گمانه زنی های متعددی نيز در اين خصوص صورت می گيرد .حسن خجسته متولد ۱۳۳۱ در مشهد، دارای مدرک دکترای استراتژيک از دانشگاه عالی دفاع و عضو هيات علمی دانشکده صدا وسيماست. وی کار در راديو را از برنامه سازی به عنوان سردبير ونويسنده آغا ز کرد و سال ها مديريت گروه و مديريت شبکه هايی مثل تهران و پيام را بر عهده داشت و از سال ۱۳۷۷ و در زمان مديريت علی لاريجانی تاکنون نيز معاونت صدای سازمان را عهده دار بود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


او علاوه بر تاليف مقالات متعدد درحوزه ارتباطات و رسانه چند جلد کتاب نيز درموضوع جامعه شناسی راديو به رشته تحرير درآورده است. وی تعداد شبکه های راديويی را متناسب با نيازها ی مخاطب و تغييرات اجتماعی و فرهنگی به ۱۶ شبکه افزايش داده است. دکتر خجسته از جمله مديرانی است که به کارش يعنی راديو عشق می ورزد و برای آن اصالت قائل است از اين رو در اين حوزه به مباحث تئوريک روی آورد.

متهورانه ترين اقدام دکتر خجسته در سال های اخير راه اندازی راديو گفتگو بود که طرح اوليه آن به زمان مديريت علی لاريجانی باز می گشت ولی فضای سياسی کشور مساعد اين اقدام نبود تا اين که عزت الله ضرغامی اين فرصت را برای اجرايی شدن ايده خجسته فراهم کرد. راديو گفتگو پديده جديدی در فضای رسانه ای کشور است. خط قرمزهای مرسوم در رسانه ها در اين راديو وجود ندارد و امکان حضور هر صاحب نظری با گرايش های متفاوت در آن وجود دارد. متاسفانه ظرفيت فرهنگی وسياسی بسياری از افراد و مديران به ويژه در حوزه اجرايی آن قدر پايين بود که بلافاصله سنگ اندازی پيش پای راديو گفتگو آغاز شد و به راديوهای عمومی تری مانند راديو جوان نيز تسری يافت.

در اين فضا که فشارها روز به روز به رسانه ملی افزوده شد ضرغامی و خجسته مقاومت کرده و سعی نمودند با استدلال و ترسيم تصويری از سپهر رسانه ای جهان و کشور منتقدان را آرام کنند ولی ظاهراً مسئله استدلال بردار نبود. ظرفيت های فرهنگی و سعه صدر در مديريت کلان يک شبه ايجاد نمی شود و فرآيندی زمان دار است. به هر حال افزايش فشارها موجب برکناری مديران راديو جوان و راديو گفتگو شد ولی ضرغامی وخجسته همچنان بر موضع منطقی و دورانديشانه خود بودند.

اين جاست که اصالت های کاری خود رانشان می دهد و دکتر خجسته با وجود برخورداری از ارتباطات گسترده با ساختار سياسی کشور و امکان استمرار در مسئوليت خود از اين ظرفيت استفاده نکرده و چند بار خواهان استعفا شد ولی رئيس صدا وسيما نپذيرفت تا اين که اواخر هفته گذشته اين توافق حاصل شد که به احتمال قوی دکتر خجسته در سمت معاونت برنامه ريزی و نظارت صدا وسيما مشغول به کار شود و محمد حسين صوفی از اين معاونت جايگزين دکتر خجسته شود .

۲- تغيير و تحول در سازمان ها امری بسيار طبيعی است به ويژه بعد از يک دهه، اما آن چيزی که در اين تحول مهم رسانه ای بايد مورد توجه قرار گيرد نوعی آشفتگی ذهنی و روزمرگی و نداشتن چشم انداز بلند در مديران اجرايی کشور (خارج از صدا وسيما) نسبت به تغييرات اجتماعی و فرهنگی ايران و ضرورت تطبيق رسانه ها با اين تغييرات برای مديريت فرهنگی کشور است. سر در برف کردن و تغييرات را نديدن نه تنها اصولگرايی و ثابت قدمی نيست بلکه تنها نوعی غافلگيری خود خواسته است که اين روزها با راه اندازی بی بی سی فارسی چشمه ای از آن را مشاهده می کنيم. مديران و مسئولانی که تصوير درستی از جايگاه رسانه در چيدمان مديريت کشور ندارند وتصور می کنند رسانه آغاز و پايان همه فرآيندهای اجتماعی است ای کاش در باورهای وارونه خود بازنگری کنند و رسانه را تنها آيينه تحولات بدانند نه منشأ تحولات. سهم رسانه ملی در ايجاد تحولات محدود است نه نامحدود. چرا برخی فکر می کنند هر چه صداوسيما بگويد همان می شود و هرچه صداوسيما نگويد نيست و نابود خواهد شد؟

ما در ارتباطات جعبه جادو داريم ولی چراغ جادو نداريم. اگر صداوسيما اعلام کند در کشور تورم وجود ندارد آيا تورم از بين می رود؟ اگر صدا وسيما تريبون در اختيار احزاب و گروههای سياسی قرار ندهد اين گروه ها سخن نخواهند گفت و تريبونی پيدا نخواهند کرد؟ اگر عيب های دولت و ديگر دستگاه ها و مسئولان به نقد کشيده نشود اين عيب ها مرتفع خواهد شد؟ اگر صداوسيما ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی را به تصوير و نقد نکشد جامعه ايده آل اسلامی تحقق خواهد يافت؟ چرا دچار توهم شديم؟ چرا واقعيات را نمی بينيم يا خود را به نديدن می زنيم؟ اين مثال ها منطقاً در مورد ديگر رسانه ها اعم از مطبوعات و سايت ها و... نيز صادق است ولی چون هيچ کدام فراگيری و تاثيرگذاری صداوسيما را ندارند اين حساسيت در قبال آن ها زياد است.

من سالهاست در حوزه های تصميم سازی و تصميم گيری رسانه ای و فرهنگی کشور حضور دارم و با مصلحت و ملاحظات بيشتر از بسياری از مديران ارشد کنونی دولت آشنا هستم ولی بسياری از تنگ نظری ها را نوعی فرافکنی، خود خواهی، ناآگاهی و کوته بينی می دانم .

۳- نظام اسلامی در آغاز دهه چهارم که گفتمان غالب آن عدالت و پيشرفت است بيش از هر چيز به راهبردی کلان و مستحکم و ثابت در حوزه رسانه و اطلاع رسانی نياز دارد تا تغييرات افراد و دولت ها منشا بی سامانی در اين حوزه نشود. همان طور که بعد از دوم خرداد برخی مطبوعات قدر آزادی را ندانستند وبا مشوش کردن اذهان و افکار عمومی بزرگترين ضربه را به رکن چهارم دموکراسی زدند بعد از سوم تير چنان فضای بسته و يکدستی در کشور برقرار شده که شايسته نظام اسلامی نيست و نمايش های عوام پسندانه ای مانند ۲۰:۳۰ در خبر تلويزيون که در زمره مجلات زرد تلويزيونی دسته بندی می شود و مانند آن گره گشا نيست و مخاطبان اصيل، مومن و انقلابی و نوگرا را اقناع نمی کند.

خلاصه کلام اين انحرافات ناشی از نداشتن راهبرد رسانه ای است. چارچوب کار رسانه ای بايد آن قدر روشن و مستحکم باشد که هر باد و نسيمی ساختار رسانه ای کشور را دچار زلزله نکند. به هر بهانه ای روزنامه ای تعطيل نشود، سايتی فيلتر نشود، سکانس های سريال ها سانسور نشود. عدالت و پيشرفت بدون اطلاع رسانی و رسانه های آزاد و پيشرو و نوآور ممکن نيست و اميدوارم تا دير نشده و بيش از اين هزينه نداده ايم شاهد تدوين چنين راهبردی در کشور شويم.

اميد است تا فرصت باقی است درسال نوآوری دست به اقدام شده و يکبار برای هميشه مرزهای فعاليت رسانه ای را در حوزه دولتی و خصوصی آنچنان نفوذ ناپذير سازيم که نه سليقه و ذائقه و خوش امد اين و آن در آن تاثيرگذار باشد و نه مطامع و اهداف آشکار وپنهان بدخواهان ملت و نظام سبب انحراف آن ها گردد و برآيند کار رسانه ها ارتقای منافع ملی و اقتدار نظام جمهوری اسلامی ايران باشد .





















Copyright: gooya.com 2016