شنبه 5 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

وقتی حقيقت هدف نيست، در باره کتاب "چريک‌های فدايی خلق" نوشته محمود نادری، الاهه بقراط

www.alefbe.com

* نيمه بيشتر حقيقت را که هم در رژيم گذشته، هم در رژيم کنونی و هم در محدوده افراد و احزاب و گروه‌های ذينفع پنهان مانده است، آن نسلی در برابر چشم همگان قرار خواهد داد که در يک شرايط باز و مستقل و به دور از هرگونه دخالت و فشار امنيتی و حکومتی به کند و کاو در اسناد بپردازد و هيچ سودی در تحريف تاريخ نداشته باشد. ايران هنوز آبستن آن نسل است.


کتابگزاری

چريک‌های فدايی خلق از نخستين کنش‌ها تا بهمن ۱۳۵۷
محمود نادری
جلد اول؛ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سياسی
تهران؛ بهار ۱۳۸۷

اين کتابگزاری عمدتا نه به مضمون کتاب بلکه به مؤسسه ناشر و هدفی که از انتشار کتاب‌های مشابه دنبال می‌کند می‌پردازد. پرداختن به مضمون اين کتاب به معنای درگير شدن با مسئله‌ای می‌بود که صورتش همه اطلاعات و امکانات لازم را در اختيار همه علاقمندان نمی‌نهد از همين رو ناقص و ناقض دسترسی آزادانه به اسناد و اطلاعاتی است که تنها در اختيار گروهی از امنيتی‌ها قرار دارد و هر بار برای اهداف تبليغاتی معين انتشار می‌يابند. اهدافی که در مرکزش حقيقت ابدی جمهوری اسلامی و انکار گذشته و تاريخ عرفی ايران و همه افراد و گروه‌های مخالف و دگرانديش قرار دارد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مؤسسه‌ای که کتاب «چريک‌های فدايی خلق از نخستين کنش‌ها تا بهمن ۱۳۵۷» را منتشر کرده است، پيش از اين بيش از پنجاه کتاب ديگر را به چاپ رسانده که بخشی از آنها عمدتا با استفاده از اسناد ساواک و بازجويی‌ها تهيه شده‌اند. اسنادی که پس از انقلاب به دست نيروهای امنيتی جديد و سپس وزارت امنيت و اطلاعات کشور (واواک) افتاد.
نخستين کتاب اين مؤسسه «دو مقاله» نام دارد که به گفته ناشرانش «حاوی دو مقاله از سعيد شاهسوندی عضو شورای مرکزی سازمان منافقين و انوشيروان لطفی عضو چريک‌های فدايی (اکثريت) می‌باشد». سعيد شاهسوندی (۱۳۲۹) در حمله نظامی مجاهدين از عراق به ايران در عمليات موسوم به فروغ در سال ۱۳۶۷ توسط نيروهای جمهوری اسلامی دستگير شد و اينک سالهاست در خارج از کشور بسر می‌برد. انوشيروان لطفی (۱۳۲۸) در سال ۱۳۶۲ دستگير و در سال ۱۳۶۷ در زندان اوين به دار آويخته شد.
بنا به نوشته اين مؤسسه «در کتاب دو مقاله از بن‌بست ايدئولوژيک، به آخر خط رسيدن سياسی، وابستگی به قدرت‌های استکباری، چرخش‌های يکصد و هشتاد درجه‌ای و دهها واقعيت ديگر سخن رفته است که می‌توانند تصويری منطبق با واقع از چهره حقيقی اين دو گروه را به نمايش بگذارند». شاهسوندی و لطفی اين مقالات را در زندان نوشته‌اند.
و اما نخستين کتاب به اصطلاح پژوهشی اين مؤسسه «کودتای نوژه» نام دارد. در معرفی اين کتاب که نخستين بار در سال ۱۳۶۷ منتشر شد آمده است: «درباره ماهيت مجريان و علل و عوامل کشف کودتا مطالب ناگفته بسياری وجود دارد که در آينده‌ای نزديک و بر اساس اسناد و مدارک منتشر نشده در کتاب جداگانه‌ای به چاپ خواهد رسيد... کتاب حاضر [چاپ چهارم]... تا کنون تنها منبع تحقيقی و تحليلی موجود به زبان فارسی درباره اين کودتا محسوب می‌شود».
ديگر کتاب‌های اين مؤسسه از جمله عبارتند از: «سه حزب» در مورد حزب‌های «مردم»، «مليون» و «ايران نوين» که در رژيم پيشين فعاليت می‌کردند. «حزب توده از شکل‌گيری تا فروپاشی» که ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۸ در بر می‌گيرد و جلد اول آن در سال ۱۳۷۰ و مجموعه کامل آن همين امسال منتشر شد. «گفتگو با تاريخ» مصاحبه با نورالدين کيانوری دبير اول حزب توده ايران که نيمه اول آن در سال ۱۳۷۶ منتشر شد و مؤسسه مزبور «ضمن بازيابی نيمه دوم مصاحبه آن را همراه بخش پيشين» در سال ۱۳۸۶ يعنی هشت سال پس از مرگ کيانوری در سال ۱۳۷۸ منتشر کرد.
در کتاب «ساواک» به گفته نويسنده «هزاران برگ از اسناد محرمانه و طبقه‌بندی شده مضبوط در بايگانی‌های ساواک مطالعه و بررسی شده و صدها برگ سند منتشره ديگر مورد استفاده قرار گرفته است».
متن کامل «سازمان مجاهدين خلق از پيدايی تا فرجام» در سه جلد همراه با اسناد و تصاويری که به گفته ناشر «برای اولين بار ارائه و منتشر شده است» در سايت اين مؤسسه قابل پياده کردن است. گفتنی است که اين کتاب «در نخستين جشنواره جايزه ادبی «جلال آل احمد» برنده بهترين اثر در بخش «تاريخ‌نگاری و مستندنگاری» شناخته شد و به دريافت جايزه تنديس زرين، لوح تقدير و ۲۵ سکه طلا نائل آمد» و نويسندگانش اين جايزه را روز دوم آذر ۱۳۸۷ از صفار هرندی وزير ارشاد و حداد عادل رييس کميسيون فرهنگی مجلس شورای اسلامی دريافت داشتند.
از به اصطلاح پژوهش‌های ديگر اين مؤسسه می‌توان به «پس پرده هولوکاست» (۱۳۸۵) و «کشف حجاب» (۱۳۷۸) اشاره کرد. اين مؤسسه به برگزاری همايش‌ها و هم چنين انتشار يک فصلنامه نيز اشتغال دارد که عمدتا در زمينه رويدادهای تاريخ معاصر ايران و تبيين آنها بر اساس بينش و ايدئولوژی رژيم جمهوری اسلامی تلاش می‌کند و اين را می‌توان از طيف انتشارات آن نيز دريافت.
در معرفی اهداف ناشران و نويسندگان اين مؤسسه در سايت آن چنين می‌خوانيم: «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سياسی در سال ۱۳۶۷ به منظور پاسخ‌گويی به انبوه پرسش‌ها درباره علل وقوع انقلاب اسلامی و زوايای پنهان تاريخ معاصر، توسط جمعی از علاقمندان بنيان نهاده شد. مؤسسه بر اين باور بود که بايد پيش از آنکه «غبار زمانه» بر رويدادها فرو نشيند و آن را از ذهن و ضمير تاريخ بزدايد به ثبت و ضبط آن همت گماشت و به آيندگان سپرد...... مؤسسه همچنين اعتقاد داشت... می‌توان با پژوهش در انبوه اسناد به دست آمده از «درباريان» و ديگر دستگاه‌های رژيم منقرض شده، علل واقعی برآمدن و فرو افتادن سلسله پهلوی و طلوع انقلاب اسلامی را تبيين کرد. برای تحقق اين منظور دستيابی به اسناد ساواک می‌توانست بسياری از راز و رمزها را بگشايد».
در بخش نويسندگان اين مؤسسه بيش از همه بر عبدالله شهبازی از اعضای پيشين حزب توده ايران تأکيد شده و در کنار وی نام و مشخصات چند نفر ديگر با عکس و بی عکس امده است. عبدالله شهبازی در سايت خود بر کمک‌ها و امکاناتی که وزارت اطلاعات در اختيار وی گذاشت تا وی کتاب‌های «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی- خاطرات فردوست» و کتاب «گفتگو با تاريخ- مصاحبه با کيانوری» را تهيه کند، تأکيد می‌نمايد و يکی از افتخارات خود را همانا تأييد و تشويق «مقام معظم رهبری» در انتشار کتاب «زرسالاران يهودی و پارسی، استعمار بريتانيا و ايران» می‌شمارد.
در ميان نويسندگان اين مؤسسه اما از عکس و نام «محمود نادری» به عنوان نويسنده کتاب «چريک‌های فدايی خلق» نشانی نيست. هيچ اثر ديگری نيز زير نام «محمود نادری» وجود ندارد. شايد با انتشار جلد دوم اين کتاب که وعده انتشار آن داده شده و قرار است به وضعيت «چريک‌های فدايی خلق» پس از انقلاب اسلامی بپردازد، مشخصاتی نيز برای وی جهت انتشار تهيه شود.

حقيقت
منظور از آوردن اين شرح در مورد ناشران اين کتاب و کتاب‌های مشابه، تأکيد بر اين نکته بود که «تاريخ» هنگامی که از يک ديدگاه خاص و از زاويه منافع و با تکيه بر پشتيبانی دست و دلبازانه يک گروه و يا يک رژيم نوشته می‌شود، آنگاه بدون ترديد نه با «تاريخ‌نگاری» بلکه با «تحريف‌نگاری» روبرو هستيم حتی اگر بر اساس اسنادی تنظيم شده باشد که در درستی آنها ترديدی نباشد. بر اين اساس در کتاب «چريک‌های فدايی خلق» نيز مانند ديگر انتشارات اين مؤسسه که اهداف مبتنی بر نفی رژيم گذشته و اساسا انکار تاريخ عرفی ايران در صد سال گذشته و همه گروه‌های دگرانديش و مخالف نظام جمهوری اسلامی را دنبال می‌کند، قطعا حقيقت را می‌توان يافت ليکن نه همه حقيقت را. نيمه بيشتر حقيقت را که هم در رژيم گذشته، هم در رژيم کنونی و هم در محدوده افراد و احزاب و گروه‌های ذينفع پنهان مانده است، آن نسلی در برابر چشم همگان قرار خواهد داد که در يک شرايط باز و مستقل و به دور از هرگونه دخالت و فشار امنيتی و حکومتی به کند و کاو در اسناد بپردازد و هيچ سودی در تحريف تاريخ نداشته باشد و نان خود را از پژوهش‌های آن چنانی در نياورد. ايران هنوز آبستن آن نسل است.
ليکن اين بدان معنا نيست که اگر اسناد بدون تحريف و توسط افراد کاملا بی‌غرض، نه الزاما بی‌طرف، مورد بررسی قرار گيرند، نتيجه به سود اين يا آن رژيم و به نفع اين يا آن گروه خواهد شد. بلکه تنها بيان اين واقعيت است که حقيقت هرگز نمی‌تواند توسط يک سازمان امنيتی ثبت و مستند شده باشد! فرقی نمی‌کند اين سازمان امنيتی ساواک و يا واواک باشد. در هيچ جای جهان نيز سازمان‌های امنيتی به تاريخ‌نگاری و تفسير رويدادها با هدف روشنگری، آنگونه که مؤسسه مزبور ادعا دارد، نمی‌پردازند. بلکه در دوره‌های سی يا پنجاه ساله اسناد را منتشر می‌کنند و تاريخ و تفسير را به ديگران می‌سپارند. اين در حالی است که نويسندگان اين مؤسسه به خوبی می‌دانند آنچه در اختيار آنها قرار گرفته تا به کتاب‌نويسی بپردازند، الزاما تمامی اسنادی که توسط ساواک مکتوب شده است، نيست. وانگهی، آيا کسی هست که ادعا کند تمامی حقيقت درباره چه آنهايی که با انقلاب اسلامی به قدرت رسيدند و چه آنهايی که توسط اين به قدرت رسيدگان قلع و قمع شدند، توسط ساواک مکتوب و مستند شده است؟! مگر مأموران ساواک مورخ و يا مستندساز بوده‌اند؟!

هدف
کتاب «چريک‌های فدايی خلق» شامل يک پيشگفتار و چند بخش‌ اصلی به نام «تا سياهکل»، «هم استراتژی، هم تاکتيک»، «غلبه بر چريکيسم»، «دگرديسی جنبش و پيامدهای آن»، «جنبش مسلحانه، خيزش مردمی» و «پيوست‌ها» است. از آنجا که سازمان چريک‌های فدايی خلق ايران پس از انقلاب اسلامی به گروه‌های مختلف منشعب شد، از اين رو برخورد هر يک از آنها با اين کتاب تا آنجايی که به اسناد ساواک و گفتاوردهايی از تاريخچه اين سازمان مربوط می‌شود، قطعا متفاوت خواهد بود. بايد ديد جلد دوم اين کتاب که به «چريک‌های فدايی» پس از انشعاب‌های آن می‌پردازد، تمرکز خود را بر روی کدام يک از آنها قرار خواهد داد.
نويسنده مؤسسه مربوطه که از تأثيرات بازجويی به خوبی مطلع است در پيشگفتار می‌نويسد: «پس از سپری شدن مدت زمان معين و مقرر که اطلاعات مفيد بازجويی‌شونده اخذ می‌شود، يا می‌سوزد، به مرور زمان از فشارها کاسته می‌شود و آنگاه مسائل ديگری برای بازجو اهميت می‌يابد. بنابر اين بازجويی‌های مفصل و چندباره اعضای گروه‌های چريکی حاوی اطلاعات دقيق و قابل اعتنايی است. اين بازجويی‌ها فقط به بيان فعاليت‌های گروه محدود نمی‌گردد، بلکه روحيات بازجويی‌شونده و يا ديگر افراد گروه و هم‌چنين مناسبات بين آنان نيز در آنها بازتاب می‌يابد که به لحاظ روان‌شناختی بسيار حائز اهميت است. البته شايد بتوان برای اسطوره‌سازی‌های دروغين و بيهوده که اتفاقا بيماری رايجی نيز هست، بازجويی‌ها را يکسره فاقد اهميت و مجعول دانست. اگر چنين بپنداريم بايد برای اين پرسش، پاسخی شايسته بيابيم که چرا پس از هر دستگيری، خانه‌های امن به سرعت تخليه می‌شد و يا ضربه‌ای ديگر به گروه وارد می‌گرديد؟»
به اين ترتيب يکی از اهداف اين کتاب ارائه اسناد معتبر برای اعلام بی‌اعتباری «اسطوره‌های دروغين و بيهوده» است. بگذريم از اينکه اسطوره نيروهای سياسی و «قهرمانان» آنها زمانی شکست که از يک سو بخش مهمی از آنان برای شکوفايی جمهوری اسلامی به زير پرچم آيت‌الله خمينی رفتند و بخش ديگرشان ناتوانی خود را در برخورد با واقعيات به نمايش گذاشتند.
ولی از آنجا که اين اسناد از يک سو در شرايط غيرعادی از جمله زير فشار بازجويی و شکنجه و از سوی ديگر از سوی دشمن، يعنی ساواک، تهيه شده‌اند، پس اعتبار و حقيقت آنها مورد ترديد خواننده قرار می‌گيرد. از همين رو نويسنده برای تأکيد بر اعتبار اين اسناد با تکيه بر اينکه پس از هر دستگيری خانه‌های امن به سرعت تخليه می‌شدند و يا گروه ضربه می‌خورد، می‌افزايد: «بنابراين می‌توان نتيجه گرفت که اسناد اطلاعاتی اعم از بازجويی‌ها و يا گزارش‌ها و مکاتباتی که درون يک سازمان اطلاعاتی توليد شده است، بسيار حائز اهميت می‌باشد». قطعا چنين است. ليکن اهميت اين اسناد به معنای حقيقت آنها نيست. به ويژه وقتی به اين نکته توجه کنيم که در هر بازجويی دو طرف وجود دارد، و در اين اسناد تنها يک طرف مستند شده است: آن کس که بازجويی پس می‌دهد!

سند
در اين کتاب نيز مانند کتاب‌های مربوط به سازمان مجاهدين خلق ايران و حزب توده ايران، بازجويان و برخورد آنها از جمله ترفندهای آنان برای حرف کشيدن از بازجوشونده که شکنجه روحی و بدنی تنها يکی از شيوه‌های آنهاست، جز اشاراتی گذرا که آن هم برای بهره‌برداری عليه رژيم پيشين است، مستند نشده است. و کيست که نداند بازجويی همواره در يک شرايط نابرابر صورت می‌گيرد. يک طرف همه امکانات را در اختيار دارد و طرف ديگر از همه امکانات محروم است. اين وضعيت سنديت آنچه را توسط ساواک ثبت شده است از بين نمی‌برد، ليکن دامنه حقيقت را کاهش می‌دهد و چهره آن را مخدوش می‌کند. حتما نبايد به زندان رفت و بازجويی شد تا دانست زندانی در يک شرايط نابرابر و غيرانسانی مجبور به گفتن و نوشتن است. زندانی مجبور به تلاش برای ندادن اطلاعات و رهايی از فشار بيشتر است و هر زندانی به شيوه خود و بر اساس توانايی‌های جسمی و روحی خود با اين شرايط نابرابر روبرو می‌شود. نشان دادن ضعف در زير شکنجه و يا حتی بدون شکنجه اگرچه از نظر اخلاقی پسنديده نيست، ليکن کاملا انسانی است. هيچ انسانی نمی‌تواند فراتر از مرزهای توانايی خود واکنش نشان دهد. زبان‌بازی و خوش‌رقصی برخی توابان که به ويژه در زندان‌های رژيم کنونی به همکاری فکری و عملی با آن پرداختند البته در مقوله ديگری می‌گنجد.
بر اين اساس، انتشار اين اسناد، درباره هر حزب و گروهی که باشد، به خودی خود مثبت يا منفی نيست. موضوع اما بر سر اين است که اين اسناد در شرايطی انتشار می‌يابد که مطلقا بهتر از شرايط سياسی در رژيم پيشين نيست. از سوی ديگر توسط مؤسسه وابسته به نهادی صورت می‌گيرد که روی ساواک را در قلع و قمع مخالفان سفيد کرده است. نيروهای امنيتی رژيم جمهوری اسلامی نمی‌توانند به بررسی بی‌غرضانه اسناد يک سازمان اطلاعاتی مشابه خود درباره گروه‌ها و سازمان‌هايی بپردازند که يک بار ديگر توسط خود اينها مورد بازجويی و شکنجه قرار گرفته، گاه به همکاری کشانده شده و در بسياری موارد به جوخه اعدام سپرده شده‌اند. همين بی‌شرمی است که انتشار چنين کتاب‌هايی را چنان با انزجار روبرو می‌سازد که حتی برخی از کتاب‌فروشی‌ها در ايران و خارج از کشور از فروش آنها خودداری می‌ورزند.
از سوی ديگر، اين اسناد دست‌چين شده‌اند. بی‌ترديد (اگر از بين برده نشده باشند) اسناد ديگری وجود دارند که می‌توان آنها را به گونه‌ای دست‌چين کرد که بتوان کاملا تصوير ديگری از سازمان‌ها و گروه‌های ياد شده به نمايش گذاشت. تصويری که اگر هر کدام از اين گروه‌ها به جای مجموعه حاضر به قدرت می‌رسيد، چه بسا مانند واواک کاری جز اين نمی‌کرد. عين همين تصوير را جمهوری اسلامی با دست‌چين کردن اسناد ساواک درباره آن افراد خود که در رژيم گذشته زندانی بودند، ارائه داده است.
برای يک پژوهش جدی، مستقل و بدون تحريف اما شايد تجربه آلمانی‌ها که در دو دوره متفاوت، يک بار شصت سال پيش به اسناد اطلاعاتی رژيم فاشيستی هيتلر، و بار ديگر بيست سال پيش به اسناد اطلاعاتی سازمان رژيم کمونيستی آلمان شرقی دست يافتند، از تجارب ارزنده باشد. کار بررسی اسناد توسط نهادهای مستقل و متشکل از تاريخ‌نگاران و حقوقدانان انجام می‌گيرد و هدف آن نه توجيه و توضيح دمکراسی و جمهوری فدرال آلمان و زمامداران آن، بلکه بيرون کشيدن وقايع و حقايق همان دوران و زمامداران و افراد مؤثری است که آن رژيم‌ها را برپا داشته و در آن حکومت کرده‌ و فرو پاشيده‌اند. تحريف تاريخ در جوامع آزاد نيز وجود دارد ليکن توسط افراد خصوصی انجام می‌شود و مورد حمايت دولت قرار نمی‌گيرد. دست همه نيز برای برخورد با اين تحريف‌ها باز است.

مخاطب
در مورد انتشارات مؤسسه مزبور اما خواننده‌ای که از قماش نويسندگان باشد، از همان آغاز کتاب را به عنوان حقيقت محض دنبال می‌کند و به نتيجه دلخواه نويسنده می‌رسد. خواننده‌ای هم که در جهت مخالف قرار داشته باشد، کتاب را به مثابه يک توطئه اطلاعاتی و سراسر دروغ به پايان می‌رساند. هيچ امکانی هم برای بحث و برخورد در افکار عمومی وجود ندارد. آنچه در اين ميان قربانی می‌شود همانا حقيقت است که نه اين و نه آن است. دليل اين ناکامی و انشقاق در مخاطبان و فدا شدن حقيقت را بايد در جنس ناشران و نويسندگان چنين کتاب‌هايی جست و اين تنها شامل «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سياسی» وابسته به وزارت اطلاعات و امنيت کشور (واواک) نمی‌شود. هر کدام از گروه‌های سياسی نيز اگر تاريخچه خود را بر اساس اسناد و مدارکی که در اختيار دارند منتشر کنند، با همين ناکامی و همين انشقاق در مخاطب و فدا شدن حقيقت روبرو خواهند بود. زيرا آنکه بايد اين تاريخ را بنويسد، هيچ کدام از آنها نيستند. تاريخ را کسانی می‌نويسند که سودی در تأييد، تکذيب و يا تحريف آن ندارند.
از همين رو پرسيدنی است آيا وزارت اطلاعات و «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سياسی» حاضرند اسناد نهادهای امنيتی رژيم گذشته و ساواک را درباره فداييان اسلام، هيئت‌های مؤتلفه اسلامی و «تکنويسی» افراد روحانی و غيرروحانی که با انقلاب اسلامی به قدرت رسيدند و هم چنين اسناد ترورهای آنها را در اختيار پژوهشگران قرار دهند تا «پيش از آنکه «غبار زمانه» بر رويدادها فرو نشيند» به بررسی «کنش‌ها»ی آنها بپردازند؟!
راست اين است که نه اين کتاب، بلکه آنچه دست کم تجربه ايرانی جنبش‌های چريکی، اعم از مذهبی و کمونيستی، در اختيار می‌نهد اين است که مبارزه مسلحانه هم طنز، هم تراژدی بوده است بدون آنکه حماسه باشد و افتخاری داشته باشد. در نهايت نيز نه شهر و نه کوه بلکه حوزه علميه مُهر خود را بر پيشانی انقلابی کوبيد که خيزاب کينه‌اش نسبت به رژيم گذشته و مخالفان خودش هنوز فرو نخوابيده است. کتاب وزارت اطلاعات در اين زمينه نيز حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد.

حاصل
ولی اين کتاب خسته‌کننده که در برخی موارد تکراری و پر از قرار و فرار و ترور و لو رفتن و لو دادن و تکنويسی است، شايد برای آنهايی که در اين ماجراها بوده‌اند و يا کسانی را از ميان آنها می‌شناسند، جذاب باشد، وگرنه نه جذابيتی برای نسلی که جمهوری اسلامی پرورده است دارد و نه «تاريخ‌نگاری» و «پژوهش» است که به درد اهل فن بخورد. گردآورنده اين اسناد که در موارد معدود اظهار نظر همراه با کنايه و يا پرسش‌های سخيف می‌کند و گاه متلک می‌پراند، بيش از بيست صفحه را به نظريات حزب توده ايران در رد «چريکيسم» (اصطلاح نويسنده است که در زبان‌های ديگر معادل ندارد) و «تروريسم فداييان» اختصاص می‌دهد. اين همه نه تاريخ يا پژوهش، بلکه گزارشی است از مباحثات و افرادی که پنجاه سال بعد نقش مجموعه آنها در حدی که سزاوار آن است شايد تنها چند برگ از تاريخ را پر کند. گزارشی که مانند ديگر انتشارات اين مؤسسه تنها برای تأييد حقانيت انقلاب اسلامی و رژيم کنونی تهيه شده و اين‌گونه به پايان می‌رسد: « شايد بتوان علت مواضع بعدی چريک‌ها را در برابر انقلاب فهم کرد زيرا آنان فرصت نيافتند ايران را سراسر سياهکل کنند و انقلاب بی‌اعتنا به مشی جزنی و احمدزاده به عمر رژيم ديکتاتوری خاتمه داد. اين واقعيت برای چريک‌ها بسيار آزاردهنده بود» حال آنکه اين حکم کاملا بی انصافی‌است. همه آنهايی که اين مؤسسه درباره‌شان کتاب نوشته است، از مدافعان رژيم پيشين تا مخالفان آن، در شکل‌گيری و پيروزی انقلاب اسلامی نقش داشتند و به همين دليل مسئوليت دارند.
گذشته را می‌توان تحريف کرد ليکن تغييرش نمی‌توان داد. بر اين اساس کتاب‌های «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سياسی» از نظر تاريخ‌نگاری درباره رويدادها و افراد و احزاب و گروه‌ها بی‌ارزش هستند، چرا که تلاش می‌کنند با تحريف، گذشته را تغيير دهند. ليکن به عنوان اسنادِ تحريفِ تاريخ توسط دستگاه تبليغاتی در دوران جمهوری اسلامی از منابع معتبر به شمار می‌روند. درست مانند آنچه پس از رژيم‌های فاشيستی و کمونيستی اتفاق افتاد، آيندگان می‌توانند با مراجعه به اين کتاب‌ها به بررسی و پژوهش درباره روند تحريف و مغزشويی در نظام جمهوری اسلامی بپردازند.
هنوز معلوم نيست نام جلد دوم کتاب «چريک‌های فدايی خلق» که به فعاليت آنها در جمهوری اسلامی خواهد پرداخت چه خواهد بود ولی برای پی بردن به بی‌اعتباری چنين پژوهش‌هايی کافيست به نام کتاب‌هايی که درباره دو گروه سياسی ايران منتشر شده است توجه کنيد: يکی «سازمان مجاهدين خلق از پيدايی تا فرجام» و ديگری «حزب توده از شکل‌گيری تا فروپاشی»! وقتی يک «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سياسی» چنان به انکار زمان حال و موجوديت اين گروه‌ها در برابر چشم همه بپردازد که «فرجام» و «فروپاشی» آنها را اعلام کند، چگونه می‌تواند تاريخ و پژوهشی مستند و قابل اعتماد از آنچه ارائه دهد که ديگر در برابر چشم هيچ کس نيست؟!

ژانويه ۲۰۰۹





















Copyright: gooya.com 2016