شنبه 12 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سياست تلافی جويانه اسرائيل به سود جمهوری اسلامی تمام شد! ناصر مستشار

رژيمی که شعار نابودی کشور اسرائيل را سرمی داد ودر جهان کاملا منزوی شده بود و همه کشورهای بزرگ جهان ، حکومت اسلامی را محکوم نموده بودند اما اينک باجنگی که اسرائيل با تحريک حماس درشکستن آتش بس که توسط مستقيم و غير مستقيم جمهوری اسلامی صورت گرفته،ستيزهائی آغازگريدده که درحال حاضرهمه اين نبردها هرچند موقت به سود رژيم اسلامی تمام شده است وسازمانهای بين المللی که مشغول بررسی پرونده اتمی رژيم اسلامی بودند اينک سرگرم بررسی بحران جنگی اسرائيل و حماس گرديده اند و صدور قطعنامه عليه جمهوری اسلامی را به فراموشی سپرده اند . وبقول نوشته زير از ايران:" تظاهرات دو هفته پيش در غزه که در آن "اسماعيل هنيه" رئيس دولت غزه در سخنرانی برای تظاهر کنندگان پايان آتش بس با اسرائيل را اعلام داشت، اشتباه سياسی بزرگی بود که اسرائيل در ادامه محاصره اقتصادی غزه در انتظار آن بود. شليک چند موشک به طرف اسرائيل اين اشتباه بزرگ را کامل کرد. اين درحالی است که دورانديشی سياسی حکم می کرد تا تغيير و تحول در کاخ سفيد هيچ بهانه ای به اسرائيل برای حمله به غزه و آغاز جنگی جديد داده نشود.") بويژه که کشورهای عرب منطقه در طول دولت احمدی نژاد گام به گام به اسرائيل نزديک شده و برای نخستين بار همکاری و پيوند آشکاری عليه ايران با يکديگر برقرار کرده اند. حتی پيشنهاد ورود ارتش مشترک عربی به غزه برای بدست گرفتن امنيت شهر و در واقع برکنار کردن حماس و بدست گرفتن اختيارات دولتی و خاتمه دادن به محاصره غزه نيز بايد به رهبران غزه نشان ميداد اوضاع از چه قرار است!



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چگونه رژيم اسلامی با تحريک حماس و شکستن آتش بس و راکت پرانی ،بالاخره توانست به نيات پليد خود دست بيابد و اوضاع سياسی داخل ايران را که می رفت مانند تابستان ۵۹ ـ رژيم اسلامی را به زير بکشد اما با تحريکات دائمی آخوندها جنگ ايران و عراق آغاز گرديد و ورژيم اسلامی توانست همه جنبش های سياسی و مدنی رشد يابنده را يکی پس از ديگری سرکوب و اعدام فعالين و تعطيل کرد. امروز نيز به بهانه جنگ حماس و پشتيبانی از آنها موقعيت سياسی را که تا آنجا پيش رفته بود که منتظری، حکومت ولايت فقيه را شرک آميز خطاب کرده بود اما اينک نيروهای حکومتی به خود اجازه می دهند تا به دفتر ومنزل خانم شيرين عبادی نيز حمله بکنند و در آينده نه چندان دور در فقدان يک آلترناتيو نيرومند رژيم اسلامی تمام نيروهای سياسی را با سرکوب فاشيستی از بين خواهند برد و حرکت های فعال دانشجوئی و کارگری را زير سايه جنگ به زير ساطور خواهد برد. پس رژيم با براه انداختن جنگ اسرائيل و حماس به اهداف تعين شده اش رسيد اما نيروها و دولت اسرائيل چشم بصيرت و بينا و هوش ودانش لازم را ندارند تا به نيرنگ های بيشمار رژيم اسلامی پی ببرندو يا اصلا چنين دغده هائی مورد علاقه آنها نمی باشد. در۳۰ ساله گذشته تمام سياست خارجی کشور ما توسط رهبران جنگ طلب جمهوری اسلامی ، فلسطينی شده است وتنها در راه منافع آنها ونابودی اسرائيل هدايت ورهبری می شود.اين در حاليست که نيروهای سياسی ومردم فلسطين ماداميکه در همسايگی اسرائيل اگر به شعار نابودی اسرائيل معتقد باشند هيچگاه زندگی صلح آميز و زندگی سعادتمند دست نخواهند يافت و همواره بايد خون انسانهای بی گناه اعم از کودکان وغير نظاميان ريخته شود. منشاء شعار نابودی کشور اسرائيل از دهان رهبران رژيم اسلامی برخاسته است که تنها نيات پليد آنها را تامين می نمايد و آنها همه اين شعار های ضد انسانی را فاصله چند هزار کيلومتری با اسرائيل سر می دهند و انسانهای ساده لوح فلسطينی را قربانی اهداف سياسی خود می سازند.اينک برهمگان آشکار گرديده است که قاتل اصلی اهالی بيگناه غزه سياست گذاران اهريمن صفت جمهوری اسلامی ميباشند که توسط ارتش اسرائيل به اجراء گذاشته ميشود و اسرائيل براحتی وارد دامی گرديد که رژيم اسلامی گسترده بود . رژيم اسلامی که اخيرا در داخل و خارج به شدت منزوی شده بود با تحريک حماس و حزب الله توانست افکار عمومی را بسوی کشته های جنگ اسرائيل و حماس بکشاند تا خود را حامی مظلومان جلوه دهد و جناياتش فراموش گردد!رژيم در مقابله با نيروهای سياسی ابتدا آنها راسرکوب و کشتارمی کند اگر نتوانست موفقيتی بدست آورد در ميان آنها انشعاب و انشقاق راه می اندازد و اگر بازهم موفقيتی نداشت بين آنها تردد و ياس ايجاد می کند و عاقبت با بوجود آوردن ميدان بازی مثل گروگان گيری سفارت امريکا آنها را وادار به حمايت می نمايد که تاکنون با همين شيوه ها ۳۰ سال برعمر ننگين خود با ساده لوحه ائی های نيروی های سياسی افزوده است.کشتار اسرائيل را می توان محکوم کرد اما بايد منشاء اين کشتار را نيز ريشه يابی کرد که از کجا نشئت می گيرد.جنگ اخير نيز از درون رژيم اسلامی برخاسته است و ابتدا آنرا بايد محکوم کرد.اينک رژيم اسلامی، هفته های طولانی همه نيروهای سياسی و کشور ها و سازمانهای بين المللی جهان را به مسئله اتفاقات وگزارشات نبرد اسرائيل و حماس مشغول نگاه خواهد داشت تا مدتهای مديدی مسئله اتمی رژيم در سازمانهای بين المللی مورد رسيدگی و بحث قرار نگيرد تا به فراموشی سپرده شود. رژيم اسلامی همزمان با نبردهای غزه ،تمام ساز وبرگ های سرکوب و توطئه چينی را بطور علنی آماده نمود که نمونه آشکار آنرا در زير می توان مشاهده نمود: فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ايران می گويد مايل است شرايطی فراهم کند که تکرار اقدامی شبيه تسخير سفارت آمريکا در تهران، "در صورت نياز" ممکن باشد.
به گزارش خبرگزاری فارس، سرلشکر محمدعلی جعفری در سخنانی خطاب به مسئولان بسيج دانشجويی ۱۴۰ دانشگاه ايران گفته است: می خواهيم زمينه ای ايجاد کنيم که اگر نياز شد بسيج دانشجويی به اقداماتی مشابه ۱۳ آبان دست بزند.
او گفته است: سپاه موظف به حمايت و پشتيبانی از اقدام انقلابی بسيج دانشجويی است و بر سر اين راه مانع به وجود نمی آورد. ") که پس از گفته های آقای جعفری فرمانده سپاه پاسداران ـ حمله به خانه و دفتر خانم شيرين عبادی دارنده جايزه نوبل آغاز گرديد و سپس آن حملات به سفارت های کشوری های عربستان و اردن و وابسته های سيياسی مصر و انگلستان کشانده شد که نمونه هائی از اينگونه و تاثير گذاری وبهره برداری سياسی به شيوه روحانيت در طول تاريخ ايران بسيار وجود داشته است که خانم هما ناطق در تحقيقی علمی بدان پرداخته است: پديدهء لوطيان مانند همين بسيجيان حکومتی که در عصر کنونی و در۳۰ ساله گذشته به نيروهای سياسی دگر انديش حمله ور می شوند وبعضی اوقات آنها را برابر فتواهای آخوندها بقتل مير سانند ودر دوره قبل از انقلاب در کودتای ۲۸ امرداد پيرامون آيت الله کاشانی را همين اشخاص عربده کش مانند شعبان بی مخ ها و طيب رضائی ها تا سازمان نظامی آنها يعنی فدائيان اسلام به رهبری نواب صفوی احاطه کرده بودند که ريشه همه آنها" در عهد قاجار و پيوندشان با روحانيت نهفته است. لوطيان تا ساليان دراز بعد از ميرزا تقی خان در کار و برجای بودند. ويلهم فلور، يکی از کارشناسان بنامِ تاريخچۀ لوطيان، به ما می‌آموزد که واژۀ لوطی و الواط با "لات و لوط" و "داش مشدی" يکی است. "کلا مخملی"های لُنگ به دوش هم يادگاری از آن دورانند. "مقامات مذهبی"، بويژه در نيمۀ يکم سدۀ نوزده، از اين اوباش "به عنوان گروه‌های ضربت" استفاده می‌کردند. هم بدان معنا که به هنگام تسويه ‌حساب با اين و آن و يا در رقابت "با قدرت حاکم" از سپاه لوطی بهره می‌گرفتند. اجيرشان می‌کردند. به دزدی و کشتن رقيب وا می‌داشتند. و يا در جهت غصب املاک به روستاها می‌فرستادند. حتی دربار و اهل داد و ستد هم به هنگام نياز دست به دامن الواط می‌شدند. بدينسان در ناخرسندی‌های اجتماعی و "شورش عوام" لوطيان را در جهت سرکوب به کار می‌گرفتند و اجرت می‌دادند. به گواه يحيی دولت‌آبادی کمتر "روحانی متنفذی" بود که لوطيان چماقدار خود را نداشته باشد. اين قشون مسلّح را کوچکترين بهره‌ای از سواد و اصول دين نبود. جملگی آزمند پول بودند و نان و آبشان از اجير شدن به راه دستبرد به املاک و اموال مردم فراهم می‌آمد. هر جا هم که رقيبی و مخالفی سر بلند می‌کرد، به آسانی سر به نيست می کردند".)آری اينک نيز مردم ايران بارديگر گرفتار لوطيان گردن کش به رهبری روحانيت گشته اند که تنها راه نجات از اين موقعيت فاجعه بار، اتحاد و همبستگی دمکراتيک سياسی نيروهای ومردم در برابر جمهوری اسلامی می با شد. ديگر برهمگان چه در داخل و خارج آشکار گرديده است که رژيم تهران مسئول حوادث غزه است و حکومت اسلامی می خواهد با اين ترفند ها به بحث های اتمی پايان بخشيده شود و بجای اينکه رژيم اسلامی بعلت نقض حقوق بشر در مجامع بين المللی محاکمه شود به مسائل غزه پرداخته و رسيدگی گردد و جنايات رژيم فراموش شود وهمه نيروهای اپوزيسيون بجای محکوم نمودن جمهوری اسلامی ،رژيم اسرائيل را محکوم نمايند و خود را با مسئله غزه سرگرم نمايند اما هر آئينه جنگ اسرائيل با حماس با دخالت های مکرر رژيم اسلامی در منطقه می تواند به مرز های جمهوری اسلامی نيز کشيده شود.رژيم جنگ می خواهد تا تمام درهائی که در جامعه سياسی ايران تا کنون ذره ائی باز بودند ببندد اما اپوزيسيون چرا نمی خواهد در های خود را بسوی اتحاد بگشايد تا يک اتئلاف ملی عليه در های بسته ايران گشوده شود تا مردم بتوانند عليه رژيم اسلامی متحد شوند؟ رژيم می خواهد که اپوزيسيون مشغول به مسائل غزه بماند اما اپوزيسيون چرا به دام رژيم گرفتار آمده است ونمی خواهد هوشيارانه عمل نمايد؟مگر هشت سال سرگرمی جنگ ايران و عراق کافی نبود؟چرا هنوز فريب نيرنگ های رژيم را بايد بخوريم؟





















Copyright: gooya.com 2016