شنبه 19 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شيخ اصلاحات يا شيخ حکم حکومتی و مماشات؟ ناصر مستشار

«مهدی کروبی در جمع دانشجويان دانشگاه شريف اعلام کرد: حکم حکومتی را قبول دارم. وی همچنين با بيان اين‌که "در ده‌ها مورد دولت‌ها برای مشکلات‌شان از رهبری حکم حکومتی خواستند" گفت: من هم در هر موردی که حکم حکومتی خواستم به نفع مردم بوده است و من حکم حکومتی را قبول کردم و همه کارها را طبيعی انجام می‌دهم، نه اين‌که حتی برای يک بودجه هم بخواهم نامه بگيرم و من حکم حکومتی را قبول دارم.« دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱٣٨٨ - ۲۷ آوريل ۲۰۰۹ ـ اخبار روز

در مملکتی که برابر قانون اساسی کاملا پيچيده و ارتجاعی و تفسير پذير که از شورای نگهبان گرفته تا مجلس شورای اسلامی ،مجلس خبرگان، شورای مصلحت نظام پيرامون نظام حکومت اسلامی را احاطه کرده است تا رژيم اسلامی بخوبی تحت رهبری ولی فقيه حفظ گردد اما انگاری همه آنها کافی نيستند و بايد هنوز از قانون من در آوردی عصر خلافای حکومت های اسلامی ،يعنی از «حکم حکومتی « نيز کمک گرفت تا مملکت را هرچه بيشتر به سياق قرون بی قانونی و مستبدان حکمرانی کرد!



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آقای کروبی که اينک به وعده های شيرين معروف شده است و عده بسياری از روشنفکران ناپايدار را به خود جذب کرده است ،مانند ميرحسين موسوی وديگران ـ بارها اعلام نموده است که به ولايت فقيه و به رهبری خامنه ائی اعتقاد کامل دارد و هميشه آماده است از اوامر ايشان اطاعت نمايد.مجلس ششم که می رفت قانون آزادی های مطبوعات را به تصويب برساند اما خامنه ائی در تبانی با مهدی کروبی که آنموقع رئيس مجلس بود باارسال يک« حکم حکومتی« جلوی به تصويب رساندن آن لايحه را با توطئه گرفتند.آری همين مهدی کروبی که اينک بلبل زبانی می کند هم اينک نيز آماده است از فرامين« حکم حکومتی« اطاعت نمايد و رای مردم را به زير پا بگذارد وتنها خواسته های غير قانونی ولی قفيه را به اجراء بگذارد.در مورد مفهوم واقعی اصلاحات بايد تفحص بعمل آورد و هرکس که ادعای اصلاح طلبی کرد نبايد به آسانی به آن باور آورد بلکه ابتدا بايد گفتار و کردار و پندار اورا به دقت بررسی کرد که در اين رهگذر همه وعده های مهدی کروبی قلابی و تنها برای کسب آرای مردم درمانده ايران بکار می آيد که اينک در طوفان های سهمگين دريای نابسامانی و نااميدی گرفتار آمده اند و مردم ايران به هر تخته پاره ای برای نجات خويش در اين دريای پرتلاطم پناه می جويند.
۱ـ اصلاحات سياسی واجتماعی وفرهنگی در بسياری از کشور های جهان تا کنون در طول تاريخ مثمر ثمر واقع شده اند وتا به امروز پروژه اصلاحات ثابت کرده است،تا زمانی که می توان با اصلاحات همه امورات را برابر خواست اکثريت مردم تغيير داد وبر خرابی ها وبی عدالتی ها فائق آمد نيازی به انقلاب خونين وخشن در ميان قطب های اصلی نيروهای سياسی جامعه احساس نمی شود وبدين خاطر اصلاحات بنيادی همواره از وقوع انقلابات وفروپاشی وجنگ داخلی خونين در ممالک گوناگون جلوگيری نموده است. لذا ماداميکه شانسی برای پيروزی اصلاحات وجود داشته باشد مردم به سراغ انقلاب نخواهند رفت. اما در جامعه کنونی ايران نه اصلاحات به پيروزی رسيده است و می رسد نه چشم انداز و زمينه های يک انقلاب سياسی واجتماعی وسيع به چشم می خورد وعصر وقوع کودتا ها نيز گذشته است چراکه نيروهای نظامی ايران در بست در اختيار ولايت فقيه می باشند واز جانب کشور های امپرياليستی هيچگونه نفوذی در ميان نظاميان وفادار ديده نمی شود. اکثر مردم جهان اين موضوع را بخوبی می دانند که بهای انقلاب بسيار سنگين است وبراحتی بدان دست نمی زنند و لذا ابتدا گزينه اصلاحات را پيش می برند. مردم ايران نيز برابراين انديشه در دوم خرداد به ميدان آمدند وبا رای بيست ميلونی به خاتمی وآنهم دوبار،اين امکان را ايجاد کردند که اصلاحات به پيروزی برسد که نرسيد.خاتمی با در اختيار داشتن بيست ميليون رای مردم و قوه مجريه وبخشی از قوه مقننه و حمايت بين المللی نتواست ويا نخواست که خواسته های مردم را به ولی فقيه تحميل نمايد.خاتمی به اعتماد ورای مردم خيانت کرد وسرخوردگی کنونی به واسطه همان خيانت می باشد.مردم ايران اينک نااميد شده اند.اگر روزگاری مردم ايران به هر زورق شکسته ائی دل می بستند تا خود را به ساحل نجات برسانند اينک آن اميد را هم از دست داده اند.بسياری با آرزوهای مردم به ميدان آمدند اما عاقبت به همه اميدها پشت پا زدند. روزگاری "چهره ائی بنام هخا" هم می توانست برای خود محبوبيت بپا کند که آن دوره نيز سپری شد. رژيم در صدد برآمده است تا در خرداد ماه با براه انداختن انتخاباتی کاملا غير آزاد، قدرت بلا منازع خود را به مردم داخل وقدرت های خارجی نشان دهد.تضاد جناح های درون حاکميت حقيقت دارد ودر حال اوج گيريست و بازی نيست اما نيروهای مترقی وبرانداز از هيچ کدام از جناح ها در مقابل ديگری حمايت نخواهند کرد.تنها نيروئی که همه جناح ها را دوباره متحد می نمايد ،حمله نظامی امريکا است.اين اتفاق يکبار در سال ۵۹ خورشيدی به وقوع پيوست وصدام با حمله نظامی ديوانه بارش همه اختلافات جناحی رژيم را در سايه يک جنگ طولانی و بيهوده از ميان برداشت وحکومت را مقابل مردم قرار داد.
۲ـ در حال حاضر در ايران نه حکومت يارای ادامه حيات دارد نه نيروی قدرتمندی برای به زير کشيدن همان حکومت خود راسازمان يافته در صحنه می بيند. بقای رژيم اسلامی مرهون فقدان اپوسيوزيون فراگير گردآمده است نه درر ضايت مردم نه اداره صحيح مملکت ونه در اقتصاد شکوفا!!
۳ـ هر چقدر رفسنجانی در انتخابات رياست جمهوری دور نهم به توطئه های پشت صحنه جناح ولايت فقيه آگاهی داشت اما کروبی همچون ناطق نوری خود را آماده کرده بود تا به کاخ رياست جمهوری نقل مکان نمايد. نرسيدن به رياست جمهوری کروبی هنوز التيام نيافته است ودرعرض دوسال گذشته دائما در جستجوی مقصران می گردد اما رفسنجانی می داند که در نظام جمهوری اسلامی ،کسی می تواند تکيه بر مقام رياست جمهوری بزند که رضايت ولی فقيه را پشت سر خود داشته باشد. اگرغير از اين باشد انتخابات به دوم خرداد ديگری تبديل می شود که مردم نيروی واقعی تعين کننده می شوند نه ولايت فقيه که در همينجا رهبر ترش می کند.حتی انتخاب بنی صدر به مقام رياست جمهوری نيز با رضايت خمينی همراه بود که سپس رضايت خود را در بيست ونهم اردبيهشت سال شصت از بنی صدر پس گرفت ورای مردم بی ارزش و پوچ شد وکسی به خيابان نيامد تا از آرای يازده ميليونی آقای بنی صدر دفاع نمايد چرا که خمينی «حکم حکومتی« صادر کرده بود که اگر همه بگويند آری ، بنده می گويم نه که نهايتا رای يک نفر بنام ولی فقيه در مقام رهبری بر آرای همه مردم ايران غلبه يافت!!
۴ـ اين چندمين بار است که کروبی به نيروهای اصلاح طلب بی مهری می کند.بار اول کروبی بعنوان رئيس مجلس شورای اسلامی" حکم حکومتی من در آوری" ولی فقيه را در صحن مجلس واجب الاجرا ومشروع نمود واين بار نيز برای حفظ موقعيت خويش و اجازه تائيده يافتن از جانب ولی فقيه وشورای نگهبان جهت شرکت در انتخابات دوره هشتم مجلس اسلامی به اشاره ولی فقيه به هيکل اصلاح طلبان آفتابه گرفت تا پيشاپيش چهره اصلاح طلبان را ورشکسته وبی اهميت جلوه دهد.اما کروبی در بازی خطرناکی خود را گرفتار کرده است وظن اين می رود که اورا نيز در واپسين روزهای انتخابات مانند دوره قبلی که دوساعت خواب رفت از پيروزی محروم سازند.از هم اکنون بابر گماری جنتی وسردار افشار به نظارت انتخابات ،می توان حدس زد که بازهم نظام جمهوری اسلامی در پی برگزاری نمايشاتی است بنام انتخابات که هيچ قرابتی با انتخابات آزاد ندارد.
۵ـ در اسلام پارلمان يا فراکسيون های گوناگون معنی ومفهومی ندارد ، بلکه مجالسی بنام شورا که پيرامون خليفه و يا سلطان ويا ولی فقيه تشکيل می يافته است تا جهت ياری رساندن به باز شدن بعضی معماها به جانشينان پيغمبر همفکری نمايند وآنها همواره در خدمت و مشروعيت حاکمان قرار دارند که عاری از روح آزاد ودمکراتيک می باشند.در حال حاضر نيز حاکميت اسلامی در تلاش است تا رئيس جمهوری دست نشا نده از دست چين شدگان پيرامون ولی فقيه گرد آورد.در روزهای اخير يکی از رابطين خاتمی (ا حسان نراقی) از ايران به خارج آمده بود او تعريف می کرد که خاتمی به نامبرده گفته است، وقتی از کاخ رياست جمهوری به خانه می آمده است ،تلفنهای ولی فقيه شروع ميشد.يکبار خاتمی به خامنه ائی گفته بود"بفرمائيد شما هم رهبر باشيد و هم رئيس جمهور"!!!
۶ـ آقای خاتمی ادعا می نمايند که" شما ها نمی دانيد چه زحمتی برای تهيه وتصويب قانون اساسی جمهوری اسلامی کشيده شده است" برخلاف نظر ايشان همه کسانی که روزهای قبل از انتخابات مجلس خبرگان را در سال ۱۳۵۸ خورشيدی را به ياد می آورند،بخوبی می دانند که حزب جمهوری اسلامی با حمايت شخص خمينی به يکباره مجلس موسسان را به مجلس خبرگان تغيير داد تا نيات فاجعه بار خود را به نام ولايت فقيه به تصويب برساند .همه کسانی که با شکل گيری حکومت اسلامی مخالفت ورزيدند به شدت سرکوب شدند. دکتر حسن نزيه آنموقع با شجاعت بی نظيری گفت"حکومت اسلامی نه ممکن است ،نه لازم ،نه مفيد" که بلافاصله از جانب بهشتی بعنوان مسئول دادگاههای انقلاب تحت تعقيب قرار گرفت وديگر ياران حسن نزيه ونيروهای سياسی ملی وليبرال تنها به تماشا کردن پرداختند وهيچ د فاع جانانه ائی از حسن نزيه به عمل نياوردند و اينک می بينيم که پيش گوئی دکتر حسن نزيه درست بوده است ! مجلس خبرگان با توطئه گری وسرکوب نيروهای سياسی ،قانونی را بنام قانون اساسی جمهوری اسلامی به تصويب رساند که باعث همه بد بختی های جامعه ما گرديده است.ماداميکه اين قانون اساسی در ايران حکمفرما ئی می کند از اصلاحات اساسی نمی توان سخن گفت.
۸ـ قبای اصلاحات براستی برازنده ميخائيل گورباچف می توانست باشد نه خاتمی ورفسنجانی و کروبی! گوربا چف در راه پيشبرد اصلاحات حاضر شد حتی از سمت ورهبری دومين و بزرگترين قدرت جهانی صرف نظر نمايد تا ريشه فساد برای هميشه در روسيه وجهان خشکيده شود.اما اصلاح طلبان دروغين درون و برون حاکميت اسلامی حاضر نمی باشند يک ميليمتر از قوانين ارتجاعی وعصر حجر عقب نشينی نمايند.
۹ـ از آنجائيکه در خارج ازحاکميت ودر ميان نيروهای برانداز ،نقطه ثقل قوی از نيروهای سياسی شکل نگرفته است که بتواند همه مخالفان جمهوری اسلامی را سازمان دهد لذا نيروهای بريده وچپ اصلاحات نمی توانند اميدی برای پيوستن به نيروهای برانداز داشته باشند.استقبال ناشايست اپوزيسيون از بعضی جداشدگان پايوران حکومتی به سرمشقی تبديل شده است که ديگراز درون نيروهای ناراضی خارج از حکومت به جبهه براندازی نپيوندند.
۱۰ـ در پايان بايد متذکر شوم که ،گره ائی که در ايران خود را علاج ناپذير نشان می دهد تنها بدست مردم قابل باز گشائی است چراکه همين مردم در کنار نيروهای سياسی ، گره جمهوری اسلامی را زده اند وبايد خودشان هم بايد آن گره را باز کنند غير از اين راه ديگری وجود ندارد.





















Copyright: gooya.com 2016