سعي كنيم زمين نخوريم، محمد علي ابطحي، روزنامه اعتماد ملی

روز جمعه و جمعه شب خيلي باهم فرق داشت. روز جمعه ايران شادمان بود که دارد سرنوشت خود را با تغيير شکل مي‌دهد. همه هم آمده بودند. جمعه‌شب اما شب تلخ شوک‌آوري شد. خبرها، مثل چهار سال پيش با اعلام زودرس خبرگزاري فارس و کيهان شکل گرفت. اول باور کردني نبود. کم‌کم که خبرها جلو رفت خبرها داشت مثل يک کوه سنگين در برابر چشم کساني که ديده بودند واقعيت اين نيست،داشت رسمي مي‌شد. مهندس موسوي هم همزمان اعلام رسمي کرد که پيروز انتخابات است.

سعي كنيم زمين نخوريم

اما اطلاعات رسمي بود که همچنان در دنيا مطرح بود و روي اعصاب ملت ليز مي‌خورد. اين‌بار مساله خيلي مهمتر بود. با ستادهاي مختلف در تماس بودم. مگر مي‌شد خوابيد؟ دوبار رفتم پيش آقاي کروبي يکبارش ساعت 2 بامداد بود. با دوستان مختلف در ستاد آقاي موسوي صحبت مي‌کردم. همه شوک بودند. هروقت فرصت مي‌کردم به فيس‌بوک و فرند‌هاي نگران آنجا سر مي‌زدم. دوستاني که اين‌بار انتخاب کرده بودند و نتايج را مي‌ديدند و داشتند دق مي‌کردند. مي‌خواستند حرف‌هاي اميدوارکننده بزنم. من هم از اين خبرها نداشتم. شرايط سختي بود. ياوران آقاي احمدي‌نژاد به‌رغم ممنوعيت تظاهرات، شهر را تسخير کرده بودند. دو، سه ساعتي خوابيدم. صبحي به دفتر آقاي خاتمي رفتم. از جلسه‌اي آمده بود و در حال رفتن به جلسه مهم ديگري بود. بيانيه آقاي موسوي را ديدم. خيلي صريح بود. بعد از آن به دفتر آقاي کروبي رفتم. ايشان هم در حال نوشتن اين بيانيه بود. با بي‌بي‌سي فارسي هم گفت‌وگويي کردم. تحليل اين انتخابات را کردم. يکي از دوستان مي‌گفت مهندسي اين انتخابات خيلي هوشمندانه بود. از يک سو رکورد راي دادن در تاريخ انتخابات شکست. اينکه هميشه مي‌گفتند خاتمي در دور دوم بيشتر راي آورد هم بايد درهم مي‌ريخت و احمدي‌نژاد در اين مهندسي بايد راي بيشتري از خاتمي به دست مي‌آورد. مهندس موسوي و همه کساني که همراهش بودند را هم مي‌خواستند، به پايان خط ببرند. ماجراي راي 300 هزار نفري آقاي کروبي هم بخش جالب اين سناريو بود. با اينکه آقاي کروبي بيشترين کسي بود که يک مجموعه‌هاي ثابت راي داشت. اما به دليل اينکه ديگر کسي از اين شعارهاي تند و مردم محورانه ندهد و اعلام کنند همه مخالفان و ناراضيان در کشور عددي نيستند، سقف 300 هزار نفري را برايش در نظر گرفتند. اين در حالي است که اخبار رسيده از همه صندوق‌هاي شهرستان‌ها حداقل تساوي آقايان موسوي و احمدي‌نژاد بود. اين‌بار اگر دوباره فراموش نکنيم، جريان غيردولتي و اصلاح‌طلب را بايد به اين نتيجه رسانده باشد که ديگر از طريق صندوق‌هاي راي نمي‌شود، به فکر اصلاح بود. انتظار مي‌رود کانديداها و به خصوص مهندس موسوي که خود را کانديداي پيروز اعلام کرده است و حرف بيجايي هم نزده است، تلاش‌هايي را که آغاز کرده‌اند به نتيجه برسد. ظاهرا مي‌خواهند تقاضاي تجديد انتخابات کنند. اما نمي‌دانم آيا امکان‌پذير هست يا نه؟ در هر حال اين شوک و بهت غيرقابل توصيف جامعه ما را گرفته است. نسل جواني که مي‌خواست خودش را در اين نظام تعريف کند دچار يأس تلخي شده است. موج مهاجرت در ذهن جوانان دوباره جدي مي‌شود و هزاران «چيز» ديگر. اما در عين حال دنيا با اين اتفاقات پايان نمي‌پذيرد. سعي کنيم زمين نخوريم.