چهارشنبه 10 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پيام ابوالحسن بنی صدر به مردم ايران در ۹ تيرماه ۸۸

نسل جوان ايران!

تجربه ای که از آن سرافراز بدرآمدی، به تو می گويد ۳۰ سال پيش، به نسل انقلاب، چه احساس تلخی از خيانت استبداديان به اعتماد و اميدش دست داد. آن روزکه از زبان آقای خمينی شنيد «۳۵ ميليون بگويند بله من می گويم نه!»و ديد که چسان کودتا کردند. اکنون نيز خود می بينی که تو نيزتا جمعه شب ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، «ملت هميشه در صحنه بودی» و ازفردايش، خار و خاشاک، اراذل و اوباش و آلت فعل ايادی امريکا و انگلستان شدی!
پيشاپيش معلوم بود که مافياهای نظامی – مالی تقلب خواهند کرد. ترديد نبود که «شورای نگهبان» تقلب بزرگ را «سالم ترين انتخابات» خواهد خواند. می توانی تصور کنی اگر به جنبش بر نخاسته بودی، عفونت اين خيانت در امانت تا کجا انسانيت را از ايران می گريزاند؟ درود بر تو که، بدين جنبش، ايران را سرزمين آزادگان و مهد نسل استقامت کردی.« ندا» نماد جنبش و استقامت تو گشت، بدان خنده که بر دژخيم و بر مرگ زد. زن بود و جوان بود، شورشی گشت و نماد شورش بر تحقير زن، تحقير انسان، و خواستار حق جوان بر گشودن فضای زندگی بر روی خويش شد. نماد استقلال و آزادی طلبی نسل تو گشت.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ايرانيان!
دست آوردهای جنبش شما، هم اينک، سخت ارزشمندند : اسطوره ولايت مطلقه فقيه شکست و، به تجربه، ديديد که ولايت فقيهی که در زور ناچيز شود، تا کجا استبداديان را از ارزشهای اخلاقی، از حقوق و از کرامت انسان تهی می کند. اينک ميدانيد که حق خويش را بر ولايت، يعنی حاکميت بر سرنوشت خويش بر ميزان عدالت و دوستی ، تمام و کمال بايد بخواهيد و به حاکميت استبداديان بر سرنوشت خويش پايان دهيد:
۱ - نه به ولايت فقيه و آری به ولايت جمهور مردم، هدفی روشن است و توانائی شما بر تحقق آن، کامل است.
توانائی شما کامل است زيرا اينک می دانيد که می توانيد، همه با هم، به جنبش درآئيد. زيرا می دانيد رژيم مافياهای نظامی – مالی در زور و دروغ و تقلب و نيرنگ، ناچيز است. پس بر شما است که تمام توانائی خود را بکار گيريد. يعنی
۲ – اينک که می دانيد اصلاح نظام اگر با ولايت مطلقه فقيه ناسازگار باشد، ممکن نيست و تغييراين نظام به دولت حقوق مدار را می بايد هدف کنيد، پس نياز مبرم به نيروی جانشينی در خور اين هدف داريد. اين نيرو که فرآورده استقامت در برابر استبداد است، از آغاز انقلاب تا امروز، در مبارزه است. چون هدف را شفاف کنيد، در آن شرکت می جوئيد. زنهار! بدون اقبال شما به اين نيرو و شرکت شما در آن، خطر آن وجود دارد که زورعريانی که رژيم ولايت مطلقه فقيه است، يک نسل ديگر را هم قربانی خشونت کند. پس نگوئيد رهبری کننده ای نيست، شجاعت خويش را به ياد و هدف خويش را بر زبان آوريد، در جا، رهبری درخور را در خود می يابيد .
۳ - رژيم حاکم تا مرگ، گرفتار ساز و کار تقسيم به دو و حذف يکی از دو می ماند. آزمايشی که اين انتخابات رسوا است، به شما می آموزد که زيان، بزرگ می شود اگر اجتماع صحنه نزاع گروه بنديهای مافيائی شود که تا مرگ رژيم، نمی توانند از حذف يکديگر بازايستند.
در تقابل مردم با استبداديان، پيروزی وقتی از آن مردم می شود که نيروی جانشين، بطور کامل بيرون از رژيم و درون مردم باشد. تجربه انقلاب ۵۷ را نمی بايد از ياد ببريد. آن انقلاب وقتی پيروز شد که هدف،استقلال و آزادی و رشد بر ميزان عدالت اجتماعی گشت و رهبری بيرون از رژيم شاه و درون شما مردم ايران قرار گرفت. اگر دررهبری شرکت کامل می جستيد و رهبری بطور کامل متعلق به شما می گشت، يعنی امکان از خود بيگانه شدنش در ولايت مطلقه آقای خمينی و دستياران او، بر جا نمی ماند، استبداد بعد از انقلاب را نيز به خود نمی ديديد.

۴ – بار ديگر يادآور می شوم که حق قابل تجزيه و قابل انتقال نيست. حق از آن شما است يا تمام آن را داريد و يا خود خويشتن را از تمام آن غافل و محروم می کنيد. اين «انتخابات» بر شما معلوم کرد که بسنده کردن به «قدری» از حق ، محروميت از آن می شود و قوای سرکوب را به جان شما می اندازد. حق حاکميت و ديگر حقوق ملی و استقلال و آزادی و ديگر حقوق انسان، ذاتی حيات شما بعنوان انسان و شما به بعنوان ملت هستند. اين حقوق را شما می بايد بکار بريد. پس ادامه دادن به جنبش و هرچه بيشتر همگانی کردن آن، مسئوليتی است که شما بر عهده داريد.
۵ - تکرار می کنم که رجوع به قدرت خارجی و خشونت درکار آوردن، دو عامل کشنده جنبش همگانی است. جنبش شما می بايد در استقلال کامل و با خشونت زدائی، تا پيروزی ادامه يابد. صحنه های زيبائی از خشونت زدائی ها، جهانی را به وجد آورد و به تحسين برانگيخت : فراخواندن شرکت کنندگان در جنبش به ترک خشونت در مقام واکنش نشان دادن به خشونت مآموران سرکوب و...
۶ – جنبش نمی بايد صفت دوام را از دست بدهد. از آنجا که تغييری چنين همه جانبه زمان می طلبد، پس جنبش می بايد به يمن يک رشته ابتکارها، با استفاده از امکانها و فرصتها، ادامه يابد. چنانکه فرياد استقلال و آزادی همه روز از ايران برخيزد و در جهان طنين افکند.
۷ – می دانم و می بينم که رژيم بيشترين قوای سرکوب را در اختيار دارد و از هيچ جنايتی روی گردان نيست. اما اين را نيز می دانم که گريز از برابر زور وحشی ميسر نيست. در خانه ها و در دل ها، نيز فرار کنندگان را تعقيب می کند و تا زبونشان نکند، دست بر نمی دارد. بنا براين، شجاعت ذاتی خود را بکار گيريد و در برابر زور، بايستيد. نه تنها کوچه ها و خيابانها که تمامی مکانها و همه قلمروهای سياسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را می بايد عرصه روياروئی با قدرتی کنيد که در زور وحشی ناچيز شده است. انواع تحريم ها، به انزوا درآوردن رژيم، آشکار کردن بيزاری از رژيم در هر فرصت و...
۸ - مبارزه موفق شما با سانسور، يکی از بزرگ ترين دست آوردهای جنبش شما مردم ايران است، ادامه دادن به جنبش از جمله با ادامه دادن به مبارزه با سانسور و آگاه کردن جهانيان از جنبشهای خود و جنايت و خيانت و فساد رژيم ميسر است.
۹ - از آنجا که مأموران رژيم روشهای بکار بردن زور را آموخته اند، هرگاه آنها که نقش نيروی محرکه را ايفا می کنند، بر اصل موازنه عدمی، پندار و گفتار و کردار را از زور خالی کنند، به شناسائی مأموران پنهان و آشکار رژيم توانا می شوند و می توانند دور از چشم و گوش آنها، شبکه ای از گروه های فعال بوجود آورند و جامعه را محل امن فعاليتهای خود بگردانند.
۱۰ – در اين جنبش، دانشگاهيان و دانشجويان و فرهيختگان، از زن و مرد، نقش نيروی محرکه جنبش را ايفا کردند. دستگيريها می گويند که اين نيروی محرکه شکل گرفته است. اين نيروی محرکه، می بايد بزرگ کردن و افزودن بر کارآئی خود را هدف اول خود کند و به جد بدان بپردازد. اين کار را از راه مداومت بخشيدن به جنبش است که می توان به انجام رساند.
در جهان، از ايرانيان، از سه نسل با فرهنگ، فرهنگ آزادی، سخن بميان است. از نسل جوان دليری سخن بميان است که سرکوبگری کور رژيم، بر شجاعت و استقامت او، بر توان و اميد او به پيروزی بر استبداديان، افزوده است. در بيرون از مرزها، ايرانيان همه روز، در جنبشند و جهانيان شاهد جنبش ايرانيان برای استقلال و آزادی، خيره در سيمای زيبای ايرانی آزاده و مجذوب آهنگ خوش آزادی و اميدی هستند که از ايران بر می خيزد و در سرتاسر گيتی طنين می افکند.

شاد و پيروز باشيد.
معتمد شما ابوالحسن بنی صدر
۹ تيرماه ۱۳۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016