گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
9 آبان» جوانان نيروی تغيير و تحول در ايران (بخش چهارم)، علی صمد4 آبان» جوانان نيروی تغيير و تحول در ايران (بخش سوم)، علی صمد 30 مهر» جوانان نيروی تغيير و تحول در ايران (بخش دوم)، علی صمد 26 مهر» جوانان نيروی تغيير و تحول در ايران (بخش اول)، علی صمد 25 خرداد» کودتای ۲۲ خرداد به رهبری علی خامنه ای، علی صمد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جوانان نيروی تغيير و تحول در ايران (بخش پنجم)، علی صمدجوانان نه تنها خود را در زمينه مادی متاثر از مسئله بيکاری می بينند، بلکه حتی از لحاظ جنسی و عاطفی نيز خود را محروم می يابند. در واقع داشتن يک شغل و درآمد مطمئن به ويژه در شهرها يکی از ملاک های مهم در انتخاب همسر می باشد. با اين حساب اشتغال عنصر اساسی در جريان شکل گيری هويت فردی و اجتماعی است. بيکاری با تحت تاثير قرار دادن رفتار اجتماعی و فرهنگی جوانان، کل نظام روابط اجتماعی را متاثر می سازدهفتم- وضعيت اشتغال و بيکاری در ميان جوانان بنا به آمار موجود: " در سال ۸۶ يک ميليون جوان ايرانی به دانشگاه ها راه يافتند. به اين ترتيب ايران در ۴ سال آينده با يک ميليون نفر تحصيلکردهی جويندهی کار مواجه خواهد بود. به اعتقاد آقای زاهديان، کاهش نرخ بيکاری با توجه به ورود اين نسل به بازار کار تنها با ايجاد يک ميليون و دويست هزار شغل در سال ميسر است"(۶). بر اساس گزارش توسعه انسانی (HDR) که يکی از معتبرترين بررسی های اقتصادی و اجتماعی در جهان است که دفتر توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) هرساله آن را منتشر می کند ( اين گزارش در روزنامه سرمايه، شماره ۷۸۱ ، چهارشنبه،۱۹ تير، ۱۳۸۷ انتشار يافته است). گزارش مذکور برای سال های ۲۰۰۸- ۲۰۰۷ با عنوان "مبارزه با تغيير شرايط آب و هوايی، همکاری يکپارچه انسانی در دنيای تقسيم شده، ايران را در گروه کشورهای با توسعه انسانی متوسط که دربرگيرنده ۸۵ کشور است، با کسب امتياز ۷۵۹/۰ در ميان ۱۷۷ کشور جهان در جايگاه ۹۴ قرار داده است. گفتنی است ۷۰ کشور در گروه توسعه انسانی بالا قرار گرفته اند که کشورهای توسعه يافته، تعدادی از کشورهای آمريکای لاتين، کشورهای نفت خيز خاورميانه (به غير از ايران و عراق) و کشور آفريقايی ليبی را شامل می شود"(۷). جوانانی که بواسطه بيکاری از استقلال مالی محروم گشته اند، مجبورند تا به وابستگی خود به کمک های مالی خانواده اتکا کنند. اين مسئله باعث می شود که برنامه ها و اهدافی از قبيل داشتن مسکن و خانواده تا آينده ای نا معلوم به تاخير بيفتد. اين امر هنگامی باعث سرخوردگی و نا اميدی بيشتر می شود که فشار سنگين سنت ها و يا شرايط زندگی نوين و پيشرفته يا هر دو، استقلال مالی جوان را ضروری سازد. بنابر اين جوانان نه تنها خود را در زمينه مادی متاثر از اين مسئله می بينند، بلکه حتی از لحاظ جنسی و عاطفی نيز خود را محروم می يابند. در واقع داشتن يک شغل و در آمد مطمئن بويژه در شهرها يکی از ملاک ها ی مهم در انتخاب همسر می باشد. با اين حساب اشتغال عنصر اساسی در جريان شکل گيری هويت فردی و اجتماعی است. پس بيکاری با تحت تاثير قرار دادن رفتار اجتماعی و فرهنگی جوانان، کل نظام روابط اجتماعی را متاثر می سازد. کارگران جوان فقير و گروه های حاشيه ای جوانان، جوانان کارگر مشتغل، جوانان تحصيل کرده، هر يک از اين گروه های مختلف جوانان با مشکلات خاصی در زمينه بيکاری مواجه هستند. پيشتر تاکيد داشتيم که جوانان يک قشر اجتماعی منفرد و نا همگون را در جامعه تشکيل می دهند. آگاهی نسبت به آسيب پذيری اين بخش از جمعيت بطور کل، بايد توام با درک و شناخت مشکلات زير گروهای خاص يا دسته های به خصوصی از افراد جوان مانند: دختران، اعضای اقليت های قومی و مذهبی، مهاجرين، اعضای خانواده های فقير، معلولان، افراد کم سواد و بی سواد و جوانان کم سن و سال تر می باشد. در ضمن دسترسی به آموزش، شغل و فرصت های زندگی و همچنين موقعيت نسبی زنان و مردان جوان همگی بستگی به مکانی دارد که جوانان در آنجا زندگی می کنند. بيکاری را دولت ها اغلب از طريق اصلاحاتی در نظام های آموزشی کاهش می دهند. نظام آموزشی گسترده با دوره های آموزشی طولانی تر نه تنها مشکل بيکاری را کاهش نداده است بلکه اين روند باعث ايجاد يک گروه بيکار با تحصيلات بالاتر را موجب گشته است. افزايش سطح مشارکت نسل جوان در نظام آموزشی و در مقابل، کاهش ظرفيت بازار کار برای جذب جوانان به ويژه در بخش رسمی برجسته می باشد. در نتيجه، اين پديده غير رسمی در بازار کار، با شتاب در حال گسترش است. از دهه دوم انقلاب با گسترش نظام آموزشی شمار روز افزونی از جوانان توانستند در سطوح مختلف و در رشته های تخصصی متفاوت به ادامه تحصيل بپردازند. در واقع اين سياست باعث گرديد تا فشار وارده بر بازار کار را با "مشغول" نگه داشتن افراد جوان برای مدت طولانی در فعاليت هايی که حقوق و مزايايی را دريافت نمی کنند کاهش دهند و از اين طريق به کمرنگ کردن بيکاری جوانان و نيز به تاخير انداختن دوره جوانی کمک کنند. البته بايد توجه داشت که اهميت کار و تحصيل برای طبقات مختلف جوانان در مقايسه با مفهوم کار برای ديگر گروه های اجتماعی متفاوت است. در واقع در اين دوران بسياری از افراد جوان کشور که تحصيلات متوسطه خود را به اتمام رسانده بودند سه راهکار در مقابل خود داشتند؛ آنها می بايست ميان بيکاری و تن دادن به مشاغل کم در آمد و متفرقه و يا ادامه تحصيل يکی را انتخاب کنند. اين واقعيتی است که نظام های آموزش کنونی ايران به گونه ای هستند که آموزش های دبيرستانی و دانشگاهی، جوانان را برای ورود به بازار کار آماده نمی کنند. برنامه های تحصيلی که در اين سطوح در رشته هايی که بيشترين دانش آموز را دارند تدريس می شود، فاقد هر گونه مفاد آموزشی در خصوص اهميت اجتماعی اشتغال می باشد. کيفيت پايه برنامه های آموزشی، هزينه های سنگين موسسات خصوصی و ناتوانی موسسات عمومی در ارائه اطلاعات لازم به عامه مردم و بويژه نسل جوان در مورد رشته ها، از جمله عواملی هستند که در حال حاضر دست بدست هم داده است تا تاثير اين برنامه و نهادها را بسيار کم اهميت سازد. هر ساله بين ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر از دانشگاه های ايران فارغ تحصيل و وارد بازار کار می شوند. اين افراد تحصيل کرده خواهان مشاغلی هستند که يافتن آنها دائماً مشکل تر می شود و يا اينکه عملاً چنين مشاغلی وجود ندارد. عدم تناسب ميان مدارک تحصيلی و فرصت های شغلی و عدم تناسب بين عرضه و تقاضا برای نيروی کار و نيز ناتوانی نظام های آموزشی و فنی حرفه ای کشور در بر طرف کردن اين نيازها باعث شده است که به نحو زيان باری فرصت های شغلی جوانان و نيز بطور کلی توسعه متعادل اقتصادی در کشور را تحت تاثير قرار دهد. در حال حاضر بسياری از افراد جوان تحصيل کرده کشور، بيکار هستند. بخشی از آنها برای رهائی از بيکاری مهاجرت به کشورهای غربی را انتخاب می کنند و بر طبق آمار و ارقام موجود صندوق بين الملی پول سالانه بين ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار تحصيل کرده ايرانی از کشور خارج می شوند. و بسياری ديگر از جوانان اجباراً مشغول به مشاغلی می شوند که در چارچوب رشته تحصيلی آنها نمی باشد. و در آخر بخش مهم ديگری از اين جوانان نسبت به قبول شغل هايی که مرتبط با آموزش ها و خواسته ها و ايده آل های آنان نيست، بسيار بی ميلی و نا رضايتی نشان می دهند. بنابراين بسياری از اين طيف از جوانان، بيکاری و ادامه وابستگی به خانواده هايشان را بر کارهای نامطلوب ترجيح می دهند. پايان بخش پنجم ادامه دارد علی صمد ــــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|