دوشنبه 23 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پروژه "هاشمی‌ستيزی" برای ستيز با حضور روحانيت در امور اجرايی کليد خورده است، پاسخ دفتر هاشمی‌رفسنجانی به اظهارات حميد روحانی، ايلنا

* نگاهی به تيتر شدن سخنان بعضی از شخصيت‌های روحانی مجلس و ديگر نهادها عليه آيت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در بعضی از رسانه‌ها حکايت از عقبه بسيار خطرناک گردانندگان پروژه ”روحانيت‌ستيزی” دارد.


ايلنا:در پی اظهارات اخير حجت الاسلام حميد روحانی در ارتباط با تاريخ انقلاب و شخص آيت‌الله هاشمی رفسنجانی و انتشار آن در يکی از روزنامه‌ها،دفتر رئيس مجلس خبرگان جوابيه‌ای را منتشر کرد.
به گزارش ايلنا متن اين جوابيه که پيش از اين به روزنامه انتشار دهنده اين اظهارات ارسال شده بود و بنا به گفته دفتر آيت‌الله هاشمی رفسنجانی روزنامه مذکور از انتشار جوابيه استنکاف ورزيد،به شرح ذيل است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


حجت‌الاسلام جناب آقای سيدحميد روحانی
سلام عليکم
سخنرانی با محوريت انتظار و پاسخ‌های دور از انتظار شما به پرسش‌های مثلا خودجوش، آن هم در زادگاه معمار کبير انقلاب اسلامی و ذوق‌زدگی بعضی از خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های ريز و درشت برای زدودن افکار مترقی و متعالی امام(ره) و هتاکان حرمت بيت و بازماندگان آن پير فرزانه، در جهت انعکاس کامل آن، اين نگرانی را در ميان قاطبه دلسوزان انقلاب اسلامی و امام خمينی(ره) موجب شده است که هنوز ۳۰ سال از پيروزی انقلاب اسلامی، نگذشته، منافع زودگذر باندی وقايع‌نگار بعضی از مسائل دوران نهضت اسلامی را –شايد علی‌رغم ميل باطنی- مجبور به تلاش در تحريف بعضی وقايع نمايد.
از افرادی چون شما بيش از اين انتظار است که به خاطر دستمالی، قيصريه را به آتش نکشند. هتک حرمت و در آميختن جملات سخيف با نقد تاريخی، هرچند طی سال‌های گذشته توسط بعضی از مورخان معاند، مرسوم شده، اما گام نهادن اشخاصی که مختصری محضر امام راحل را درک نموده و با سلوک متقيانه آن عبد صالح کمی آشنا هستند، در اين مسير، باعث تعميق ترديد در صداقت تاريخی می‌شود که برای آيندگان از حوادث پيش و پس از انقلاب اسلامی به رشته تحرير درآمده و يا می‌آيد.
اين تاسف موقعی عميق‌تر می‌شود که بدون عبرت گرفتن از حوادث دو قرن اخير ايران، به ويژه حوادث پس از مشروطه، به عنوان يک فرد روحانی، خواسته يا نخواسته توطئه شوم ”روحانيت‌ستيزی” و القای فساد روحانيون انقلابی را در يک سخنرانی کاملا احساسی تسهيل می‌نماييد.
به نظرم اطلاع داريد که پروژه ”هاشمی‌ستيزی” با هدف نردبان‌سازی برای ستيز همه‌جانبه با حضور روحانيت در امور اجرايی و تقنينی چنان رندانه کليد خورده است که شخصيت‌های روحانی چون شما را در اين مسير با خويش همراه می‌نمايد تا با بلندگو قرار دادن برای بيان ما فی‌الضمير، بنای قدرت خويش را رفيع و مستحکم سازند. توطئه‌گران که سابقا ترور شخصيتی و فيزيکی شخصيت‌هايی چون دکتر بهشتی، دکتر باهنر، استاد مطهری، دکتر مفتح و حتی ترور فيزيکی ناتمام آيت‌الله خامنه‌ای و آيت‌الله هاشمی‌رفسنجانی را آزمودند، خوب می‌دانند که اگر تير تهمت را بر کمان افرادی از سنخ آنان زه کنند، راه طولانی رسيدن به هدفشان را ميانبر رفته‌اند.
نگاهی از سر تامل به تيتر شدن سخنان انتقادی و غيرانتقادی بعضی از شخصيت‌های روحانی مجلس و ديگر نهادها و ارگان‌ها عليه آيت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در بعضی از خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها، حکايت از عقبه بسيار خطرناک گردانندگان پروژه ”روحانيت‌ستيزی” دارد که در همين گذشته نه‌چندان دور رگه‌هايی از اين پروژه را در اظهارات پاليزدار ديديد.
و اما داستان حمايت آيت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از منافقين (مجاهدين خلق) در دوران مبارزه، اولا چيزی نيست که شما کشف کرده باشيد. اين مطلب خيلی مفصل‌تر در خاطرات دوران مبارزه شخص ايشان آمده و در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هايشان بارها تکرار شده است، ثانيا حمايت از سازمان مجاهدين خلق در سال‌های ۵۲-۱۳۴۸، منحصر به چند نفری که اسم برده‌ايد، نيست. آن زمان بسياری از پيشگامان مبارزه (جز معدودی) از آنها حمايت می‌کردند (حتی خود شما) ثالثا با همه شاخ و برگ‌های غيرواقعی که به آن داده‌ايد، نشان از صداقت ايشان با امام و شجاعت ايشان در پس گرفتن آن حمايت‌هاست. صداقت و شجاعتی که بعدها در دوران طولانی مبارزه و پس از پيروزی، ايشان را به عنوان امين‌ترين يار امام برای انتصاب مسووليت‌های خطير در کميته حل مشکل سوخت، شورای انقلاب، سرپرستی وزارت کشور، رياست مجلس و بالاتر از همه فرماندهی جنگ تحميلی، در تاريخ جاودان کرده است.
الحمدالله اين رشته دو سويه ارادت به شخصيت حقوقی و حقيقی ولايت‌فقيه، پس از ارتحال امام، با اظهارات و انتصابات فراوان مقام معظم رهبری بر دوام بود و هست و در اين ميان اظهارات دشمن‌کام بعضی از دوستان، آن هم با عناوينی چون «مورخ انقلاب»؟!، بر گوش‌ها سنگين می‌نشيند.
اگر اين سخنان بر زبان تکنوکرات‌ها و ليبرال‌های مغرض و معاند جاری و در نشريات اپوزوسيون انقلاب منتشر می‌شد، هضم آن برای دوستان و دوستداران انقلاب آسان بود، چون پيداست که آنان به عنوان آلترناتيوهای خيالی، حضور روحانيت را در مصادر امور برنمی‌تابند و تاريخ موارد بسياری از تهمت‌ها عليه هاشمی رفسنجانی را از نخستين روزهای پس از پيروزی انقلاب تا اين اواخر در اسناد و منابع خويش دارد، اما بالا زدن آستين همت توسط بعضی از روحانيون برای برآورده‌ کردن آرزوی محال دوری «مردم از روحانيت» از تناقض‌های عجيب و غريب روزگار است.
از همه اين موارد که بگذريم، نوع و مقطع ورود شما به اين پروژه و استفاده از کلمات و جملاتی که به هيچ وجه با ادبيات حوزه سازگاری ندارد، پرسش‌برانگيز است؟!
سابقه ذهنی جامعه از آقای زيارتی (حجت‌الاسلام سيد حميد روحانی)، فردی است که حتی حاضر است مرحوم شريعتی را در جهت تقويت حوزه‌ها يکبار ديگر به مسلخ تاريخ ببرد، اما ناگهان در چرخش ۱۸۰ درجه‌ای شخصيت‌ها انقلاب و زبرالحديدهای نهضت امام خمينی (ره) را به مذبحی می‌برد که سلاخان «دين ستيز» آن را برای استحاله انقلاب در بعضی از رسانه‌های مرموز بنا کرده‌اند.
باور اين جمله به نقل از شما در رسانه‌ها سخت است که «کسی روزی مرد شماره ۲ خوانده می‌شد،‌وقتی ديد که مقام معظم رهبری در مقابل نفسانيات تسليم نمی‌شود، در انتخابات رياست جمهوری نهم با سر و مغز زمين خورده.»؟!
شما که مدعی در اختيار داشتن اسناد فراوان تاريخی هستيد، آيا می‌توانيد حتی يک سند برای اين تهمت خويش ارائه نماييد که «بزرگترين اشتباه جبران‌ناپذير هاشمی تشويق بهتر جوانان مسلمان برای پيوست به سازمان مجاهدين (منافقين) بوده»؟!
واقعا با چه قياسی اين جمله را می‌گوييد که «اينکه هاشمی می‌گويد ۵۰ سال با آيت‌الله خامنه‌ای رفيقم، از قدرت‌طلبی و خودخواهی منشا می‌گيرد.»؟!
آيا می‌توان سخنرانی ۲۹ خرداد مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه درباره هاشمی رفسنجانی را آن‌گونه که شما می‌گوييد، برخاسته از خون دل دانست که صراحتا می‌گويد «اختلاف من و آقای هاشمی يک توهم است؟» آيا اين توهم شامل شما هم می‌شود؟
اگرچه «فرو غلطيدن در لجن‌زار» از عبارات شما در اين سخنرانی است، اما آيا اندکی تامل می‌نماييد که خدای نخواسته با سوار شدن بر توسن افراط و تفريط، القاعده‌وار در تنگناهای لجن‌زا تندروی‌‌ها فرو غلطيده‌ايد؟
جناب آقای روحانی!
متاسفانه در اين سخنرانی، شما خواسته يا ان‌شاءالله ناخواسته توهينی دو سويه را نثار آيت‌الله خامنه‌ای و آيت‌الله هاشمی رفسنجانی کرده‌ايد. مطمئنا معتقدين حقيقی به اصل ولايت فقيه سخنان سخيف چون «آلت دست بودن رهبر انقلاب» را هر چند در لوای تحليل و تفسير برنمی‌تابند.
اميد آنکه برای خوشايند عده‌ای که ديروز و امروزشان معلوم است و همه می‌دانيم برای فردای اين مملکت چه خيال‌های شومی در سر دارند، آيينه تاريخ را بيش از اين غبارآلود ننماييم که اگر روزی خورشيد حقيقت بر آن بتابد، پاسخی در پيشگاه خداوند نداشته باشيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016