گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
1 بهمن» دربارۀ جنبش سبز مردم ايران، بيانيه گروهی از فعالان عرصه سياسی، فرهنگی و اجتماعی24 دی» ايران در آستانه انقلاب، اما با ترس از انقلاب، گفتگو با گزارشگر شبکه يک تلويزيون آلمان ARD و يک استاد تاريخ در دانشگاه آکسفورد، دويچه وله 17 دی» شعار "مرگ بر ديکتاتور"، "ميرحسين يا حسين" و "صفايی آزاد بايد گردد" در ديدار فوتبال ايران و سنگاپور، سلام و هم ميهن 4 دی» گزارش سيصد و هفتاد صفحه ای نزديکان موسوی و کروبی از تقلب در انتخابات، جرس 28 آذر» در وزن كشي جمعه، تعداد هواداران دولت مشخص شد - به جنبش سبز مجوز راهپيمايي دهيد تا احترام خود نسبت به امام را نشان دهد، امروز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جنبش سبز، جايگاه و مطالبات ما، بيانيه جمعی از فعالان کردبيش از هفت ماه از آغاز جنبشی اجتماعی و نوين در ايران که به جنبش سبز شهرت يافته، می گذرد. جنبش کم نظيری که به يمن بهره برداری خلاقانه از امکانات وسيع و جديد ارتباطات جمعی؛ همچون شبکه های اينترنتی، تصوير برداری آماتور توسط دوربينهای موبايل، شبکه های تلويزيونی ماهواره ای و غيره، به سرعت فضاهای مجازی و خبری را اشغال کرده و خود را به جهانيان معرفی نموده است. تکنولوژی نوين از هر ايرانی يک رسانه ساخته و عملا هر شهروند رسانه ای و غير رسانه ای را عضو يک شبکه فراگير اجتماعی کرده است. يکی از ويژگی های اين شبکه اجتماعی تنوع هويت اعضای آن است، و چنانچه اين تنوع و تفاوتها کاملا به رسميت شناخته شده و مورد توافق و احترام متقابل قرار گيرد، در آينده جهت تحقق اهداف آن مفيدتر خواهد بود. از آنجا که جنبش سبز تاکنون بر سياق خودداری از خشونت تا حد امکان پيشرفته است و فاقد يک رهبری واحد است، بنظر می رسد ادامه اين رويه از ظرفيت ايجاد دوره استبدادی جديد برای آينده ايران کاسته و به همان نسبت، گذار بسوی دمکراسی و آزادی و برابری، که همانا آرزوی ديرينه همه ايرانيان است را محتمل تر سازد. از سوی ديگر، گذر زمان موجب مواجهه جنبش سبز با مشکلاتی شده است. به عنوان مثال دامنه سرکوب و خشونتهای سی ساله ی غير قابل باور و حيرت انگيز حکومت که قبلا در مناطقی چون کردستان بکار می رفت، امروزه بطور علنی در مقابل چشمان بهت زده جهانيان به تهران و شهرهای بزرگ کشور کشيده شده است. عريانی اين خشونتهای دولتی با تمام تلخی های آن، می تواند عاملی باشد برای ايجاد يک گفتمان فرهنگی ميان تمامی ايرانيان از هر جنس، مليت، مذهب و باور، که بايد نه تنها از تکرار خشونت در ايران آينده پرهيز کرد، بلکه بايد هرگونه عامل خشونت زا مثل تبعيض و نابرابری را ريشه کن نمود، و اين ميسر نيست مگر با فرهنگ سازی. از جمله ی مشکلات ديگر، عدم فراگيری جنبش سبز يا به عبارت ديگر عدم برابری شدت موج ايجاد شده توسط جنبش سبز در مرکز و در حاشيه های کشور است که عمدتا محل سکونت مليتهای غير فارس زبان ايران می باشد. دلايل و عوامل اين مشکل و راهکارهای برون رفت از آن نه تنها توسط فعالان سياسی و فرهنگی مليت ها، بلکه با مشارکت فعالان سياسی و فرهنگی مرکز نيز بايد به بحث و تبادل نظر گذاشته شده و امکان هر چه فراگير تر شدن جنبش و کاهش توان سرکوب حاکميت را فراهم آورد. ناديده گرفتن اين مشکلات به بهانه امکان تضعيف اتحاد ائتلافهای حداقلی جنبش و اولويت بندی خواسته ها و موکول کردن مسئله گروه های ملی، زنان، کارگران و غيره، به آينده ای مبهم که هرگز فرا نخواهد رسيد، هيچگاه ايران را به دمکراسی و آزادی نرسانده و نخواهد رساند. بايد همين امروز و در گرماگرم مبارزات صداهای مختلف را شنيد و پاسخ گفت، بويژه که هم اکنون دست کم۲۰ زندانی سياسی کرد در خطر اجرای حکم صادره اعدام قرار دارند. بدون شک سکوت در اين باره اجحاف بزرگی خواهد بود و نبايد منتظر ماند تا در مرکز هم زندانيان سياسی اعدام گردند، آنگاه اعتراض کرد! در چنين صورتی تنها برخورد دوگانه رژيم در اعدامهای سريع نمايشی در مناطقی چون کردستان و بلوچستان تداعی خواهد شد که اين با نفس يک جنبش آزاديخواهانه و دمکراسی طلب در منافات است. تاکنون شاهد پخش بيانيه های مختلفی از سوی گروههای متفاوت مذهبی، اصلاح طلب و سکولار بوده ايم که اکثريت قريب به اتفاق آنها با تفاوتهايی انشايی و فکری، شامل مضامينی چون آزادی، دمکراسی و انتخابات آزاد بوده اند. ما جمعی از فعالان کرد که بدون شک خود را نماينده مردم کرد نمی دانيم، اما بخشی از همان مردميم، با هم تبادل نظر کرده و برای اينکه جنبش نوين ايجاد شده در ايران، همگام با جنبش های آزادی خواهانه ی ديگر، به ويژه جنبش کرد بوده، وبدين ترتيب خطر عدم فراگيری اين جنبش که نقظه ضعف اصلی و کنونی آن می باشد، رفع گردد؛ موارد زير را به عنوان مطالبات، يادآور می شويم: بدون شک در بيانيه های صادر شده توسط افراد و گروههای ديگراز جمله سکولارها، مواردی به عنوان کف مطالبات مطرح شده که می تواند در برگيرنده «بخشی» از مطالبات ما نيز باشد. به عنوان مثال می توان از بندهای ۲ تا ۴ بيانيه ی آقای موسوی که خواهان تدوين قانون شفاف و اعتماد برانگيز برای انتخابات، آزادی زندانيان سياسی، آزادی مطبوعات و رسانه ها و به رسميت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات و تشکيل احزاب است، ياد کرد. ما ضمن مغتنم شمردن اين اشتراکات، برای به ثمر رساندن جنبش سبز و تحقق خواسته های خود نيز از طريق مبارزات مدنی مسالمت آميز چه در حال و چه در آينده، تلاش خواهيم کرد. توجه: فعالين کردی که خواستار امضای اين بيانيه هستند، می توانند اسامی خود را به آدرس پست الکترونيکی زير ارسال کنند: امضا ها به ترتيب الفبا: Copyright: gooya.com 2016
|