جمعه 10 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جای کارگر در جنبش همگانی، پيام ابوالحسن بنی‌صدر به کارگران ايران به مناسبت اول ماه مه

کارگران عزيزم
با واقعيتهای بسيار تلخ روياروئيد: صحبت از رسيدن ميزان کارگرانی که کار خود را از دست می دهند، به ۵۰ درصد کارگران شاغل است. مزدها بموقع پرداخت نمی شوند. کم نيستند کارگرانی که چند ماه است مزد دريافت نکرده اند. نه تنها بخش بزرگی از مردم از حق کار محرومند، بلکه شاغلان نيز در حال محروم شدن از اين حق هستند. بی ثباتی منزلت کارگر در اين خلاصه نمی شود که در معرض بی کاری است و حقوق و مزايای او بموقع پرداخت نمی شود. چرا که از لحاظ سياسی گرفتار رﮊيم خودکامه ای در اختيار مافياهای نظامی – مالی است و از لحاظ قضائی سروکارش با دستگاه قضائی است که مأموريت اصلی خود را سرکوب می داند. از لحاظ اجتماعی نيز از امکان تشکيل سازمان کارگری و نقش جستن در سرنوشت بنگاه اقتصادی محروم است و بلحاظ فرهنگی، بی نقش است زيرا فرهنگ توليد است و در ايران امروز، توليد بی ارج.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين واقعيتهای تلخ زندگی کارگر را تهديد می کنند. با وجود اين، کارگر نه سازمان کارگری برای اعتراض کردن و حقوق خويش را مطالبه کردن دارد و نه دستگاههائی که کارگر به آنها مراجعه می کند، جز سرکوب کاری می کنند.
اما عاملهای پديد آورنده اين وضعيت تحمل نکردنی کدامهايند؟ يکچند از آنها عبارتند از:
 عامل اول اقتصاد مصرف محور است که مثل سرطان در حال پيشروی و از ميان بردن اقتصاد توليد محوری است که شما کارگران، در آن، نقش اصلی را داريد.
 عامل دومی که با عامل اول يکديگر را ايجاب می کنند، دولت در اختيار گروه بندی هائی است که شکل مافياهای نظامی – مالی را جسته اند. اين گروه بندی ها هم از رانت خواری پديد آمده و هم رانت خواری را گسترش داده اند و می دهند. اين دولت و مافياها، بدون اقتصاد مصرف محوری که امکان رانت خواری را به حداکثر برساند، توانا به ادامه حيات نيستند.
 عامل سوم غفلت شما کارگران و جمهور مردم ايران از حقوق ذاتی خويش بمثابه انسان و حقوق همگانی خود بمثابه ملت تحت حاکميت دولتی استبدادی است که، زمان به زمان، از جامعه ايرانی بيگانه ترو با اقتصاد مسلط، يگانه تر می شود. در نتيجه،
عامل چهارم غفلت همگان از اين واقعيت است که رﮊيمی از نوع رﮊيم حاکم بر ايران، علت مرگ خويش را در خود دارد و هرگاه مردم تحت استبداد بر نخيزند، رﮊيم در جريان ويرانی بر ويرانی افزودن، مبانی حيات ملتی را نيز ويران می کند.
 عامل پنجم شرکت نکردن قشرهای زحمت کش در اداره جامعه و تصدی حق ولايت جمهور مردم است. نتيجه اينست که مافياهای نظامی – مالی، با خاطری آسوده به استبداد ويرانگر خود ادامه می دهند.

کارگران ايران!
هرگاه جنبش همگانی روشی بود برای باز يافتن حق کار و حاصل آن، شما می بايد در آن نقش اول را می يافتيد. در عاملها که تأمل کنيد، می بينيد که پای حيات شما و ديگر قشرهای جامعه، بمثابه يک ملت در ميان است و جنبش همگانی کاری است که به شما امکان می دهد نقش خويش را در ولايت جمهور مردم بازجوئيد و، در جريان جنبش، حاکميت جمهور مردم سازمان بجويد. اين بر شما است که، بمثابه بخشی از جامعه که نقش تعيين کننده ای در ادامه حيات ملی، آنهم در رشد، را دارد، حقوق خويش را بشناسيد و بکار بريد. از آنجا که مردم ايران در بسياری از حقوق، بخصوص، در حق حاکميت، اشتراک دارند، شرکت در جنبش همگانی، نه تنها ممکن، بلکه ضرور است و بی ترديد به پيروزی می انجامد. اين پيروزی کامل می شود هرگاه، در جريان جنبش، حاکميت مردم سازمان بجويد و دولت حقوقمدار بتواند بر حاکميت سازمان يافته جمهور مردم متکی و استوار بگردد.
زنهار! شرکت نکردن در جنبش همگانی و، به جای آن، اعتراض کردن ها،در گروههای کوچک، جامعه ايرانی را درگروه های بی ارتباط با يکديگر متفرق و در چنگال رﮊيم خون ريز، گرفتار و زبون می کند. طی سه دهه، شما و زنان و معلمان و دانشجويان، جدا و تنها اعتراض کردن ها را آزموده ايد. از خرداد سال ۸۸ نيز جنبش نسبتا ً همگانی را تجربه کرده ايد. مقايسه اثر اين دو نوع جنبش می بايد شما را مطمئن کرده باشد که جنبش همگانی هم ايران را از تعرضهای قدرتهای خارجی مصون می کند و هم مردم جهان را به حمايت جنبش بر می انگيزد و هم، بشرط هدف شدن استقرار ولايت جمهور مردم و عواملی که هر جنبش پيروزی می بايد از آنها برخوردار باشد، پيروزی را تضمين می کند.
برشما است که نقش خويش را بمثابه نيروی محرکه حيات ملی و سازنده ايران در استقلال و آزادی و رشد بر ميزان عدالت اجتماعی بازشناسيد و بر عهده بگيريد. از هم اکنون، افق آينده را بازهم روشن تر است. بيشتر،سازندگان آينده ای در استقلال و آزادی و رشد بر ميزان عدالت اجتماعی بگرديد.

شاد و پيروز باشيد.
ابوالحسن بنی صدر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016